باز شب جمعه شد

دلم با امام رضا آمد کربلایت

اما این بار...

بین الحرمین

"زمین بین الحرمین"

 بین الحرمین

چشمان دلم گنبدت را نگاه نمی کند... مجبور است که زمین بین الحرمین را نظاره کند

دیگر دلم شکست

تو که خود می دانی

کاش هیچ وقت دعوت نمی کردی تا مثل امروزی

اگر دعوتم نکردی

اینگونه دلم را به زمین نکوبم

حق داری!

اگر بنا به آدم شدن بود

همون بار اول...

به قول یه وبلاگ نویس:

«طوفان اشک هم ببارد

از سیاهی ام کم نمی شود »

اما تو ای برادر و خواهر

اشتباه مرا تکرار نکن!

یا نرو کربلا

یا اگر رفتی

بر نگرد...