متن ذیل ، یکی از نظراتی است که سرور و برادر عزیز آقای امیر منصور معزی ذیل پست "و ما ادراک دانشگاه" مطرح فرمودند.و در ادامه توضیحاتی در همین رابطه :


سلام برشما .خوب البته این موضوع بسیار بلند است وپرداختن به آن درمجال نظر شاید صحیح نباشد .اما چون مطلب زیاد بود خوب عذر نبده را هم در این ابراز نظر که فکر کنم طولانی بشود بپذیرید.


 اول اینکه برخوردشعاری باکرسی های آزاد اندیشی موجب ازجریان افتادن آنها خواهدبود.برای این موضوع زیرساخت هایی نیاز بوده و هست که ظرفیت های اجتماعی دانشگاه ها به دلیل عدم وجود سیاست واحد فرهنگی درطول ادوار مختلف اجازه شکل گیری آنها را نداده است و به طور طبیعی وقتی زیرساخت وجود نداشته باشد بهره برداری از یک پروژه را غیرممکن می کند بعد نتیجه این می شود که شعارهای پررنگ ما را به خود مشغول می کند و این دور تسلسل مادام ادامه خواهد داشت .


دوم اینکه از ظرفیت های دانشگاهی بگذریم باید ببینیم چقدر جامعه ورودی دانشگاهی ما دارای قوه ادراک و بینش و اهل تفکروانتقاد است.چه توفعی داریم مگر این جوان از مریخ آمده یا محصول خارجه است نه این دانشجو از محیطی منتقل شده که آنجا هم فاقد برنامه مدون تربیت فرهنگی اجتماعی بوده بنابراین تکلیف موجودی هم مشخص است .تکلیف اساتید تربیت شده در این محیط هم که مشخص است چون این اساتید همان داشجویان دیروز هستند و در همان سیر تربیت شده و حرکت می کنند.این جامعه بسته که از آزادی بیان فقط انگشت اتهام به سوی هم بلند کردن را بلد است و بدیهیات اخلاقی را به فراموشی می سپارد و تا حرف برنی اتهام و انگ را به سویت روانه می کنندبدون اینکه حتی فکر کنند جگونه می خواهد آزاد بیاندییشدوآن را ترویج دهد.


وقتی ازدید شمای داشجو نظم آموزشی و روش تدریس یک استاد اهمیت نداردو به گمانتان حرف بی ربطی است که سروقت سرکلاس باشید یا ابتدایی است که استاد از شما نظام بخواهد یا توقع دارید دانشجوی شاغل باشید،ومورد نظر استاد قرار بگیرد،خوب طبیعی است که دانشگاه جزوه محور می خواهیم و از این چنین دانشگاهی چگونه انتظار اندیشه دارید . خوب به طور طبیعی تکلیف استاد های فردا هم روشن است .همچنان که تکلیف استاد های امروز که دانشجویان دیروز بوده اند نیز مشخص است .


اول باید خواسته ما به عنوان سیاست گذار از دانشگاه معلوم باشد در کنارش زیرساخت هایی را آماده کرده باشیم همزمان به تربیت نسل پرداخته باشیم و بعد اینگونه از آزاد اندیشی بگوییم.وقتی از این کرسی ها تنها برای ما تعریف کردن از این دولت . ان دولت . بدگویی و طرفداری از اشخاص باقی مانده چطور توقع دارید که در این جهت رشد کرده باشیم.


خلاصه این که مطالب مکتوب شما برخی به جا و درست وقابل ملاحظه ،برخی دردهای اجتماعی و دربخشی هایی هم قابل نقد و بحث است که امیدوارم فرصتی برای پرداختن به آنها پیدا شود.در نشر معارف فرهنگی و اسلامی به یاری خداوند مستدام باشید.


 

***

اما چند نکته تکمیلی:

1- همانطور که فرمودند برخورد شعاری ؛ ایشون از منظر  ساختاری به موضوع نگاه کردند و بنده از منظر دانشجویی. بنده بیشتر دنبال این موضوع بودم که اگر زیر ساخت ها هم فراهم باشد ، باز لنگ خواهیم زد چرا که دانشجو آمادگی پذیرش این مطلب را ندارد. متاسفانه برخی دوستان دانشگاهی فکر کردند بنده این بزرگواران را بیسواد می پندارم ! در صورتی که خطاب بنده به جماعتی است که هنوز با ماهیت آزاد اندیشی آشنا نیست ، در پی برگزاری آن است. آیا این جز برخورد شعاری کردن با کرسی آزاد اندیشی است ؟ شما هیچ وقت برای کودک دبستانی نظریه داروین را نمی گویی و بعدش هم بیایی آن را نقد کنی چون او زیر بنای فکری ندارد! نمی داند چگونه با این موضوع مواجه شود.چه بسا گمراه شود.مگر ما مشکل روانی داریم با برگزاری کرسی دانشجو ها را گمراه کنیم.

2- حتما دوستان یک مروری روی صحبت های آقا داشته باشند؛ روی خطاب آقا در برگزاری کرسی آزاد اندیشی با حوزه است و بعد از اون با دانشگاهیان. دوست عزیزی گفت که چرا می گویی بچه های کارشناسی دنبال این کار نرن؟!! اتفاقا من می گویم کی گفته برن؟ کی گفته انتظار آقا از دانشجوی کارشناسی اینه؟ بیایم به این سوال جواب بدیم.

3- اینکه ورودی دانشگاه ها ضعیف است شکی نیست که علت هم به سیستم آموزش در 12 سال تحصیل بر می گردد که مجال آن در این جا نیست.

4- بنده نظرم این نبوده و نیست که روش تدریس استاد اهمیت نداره ! روی نظم هم که شکی نیست.حرفی که من زدم این بود که فردی که در جایگاه استادی قرار گرفته به هویت یک دانشجو توهین می کند...

5- در دوره کارشناسی توقعی بالاتر از جزوه محوری نیست! در بین ما هیچ رغبتی نیست که علاوه بر مطالب استاد ، مطالب دیگر در منابع دیگر را هم مطالعه کنیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گذشتگان در زمینه علوم انسانی انقدر کم کار کردند که منابع اصیل بسیار کم است. منابع ما شده کتب ترجمه ای!!!

6- و همه هدف من از نوشتن آن متن این بود که دانشجو خود باید برخیزد و گرنه از این سیستم آموزشی هیچ آبی گرم نخواهد شد.

7- و تاکید حقیر روی این است که صحبت های آقا را با دقت مطالعه کنیم و حتما به صحبت های پیشین ایشان توجه کنیم. که عدم این کار مساوی است با گمراهی...

8- از اینکه دوستان وقت گذاشتند و مطالبی را مطرح فرمودن بی نهایت سپاس... باشد گردی در کاروان حسینی ...

  

و من الله توفیق

پـــــــــــــــــــــــــــی نوشت:

دو روز قبل از ورود به سفارت انگلیس، حضرت آقا در دیدار با اقشار مختلف سیج نکات ذیل را یادآوری نمودند... شما خود قضاوت کنید؛ آیا این حرکت با این معیار ها سازگار است؟

بسیج سیاسى است، اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافى نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضى نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حد اکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علم‌زده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.

 


و باز به دنبال بهانه ای برای دیدار مولا ...