خطر!
از جاده رفاقت خارج نشوید
.
.
.
.
دلمون که بسی گرفته
از دست روزگار.... از دست آدماش
نه
از دست خودم!
دلمون خوش بود میریم کربلا ....
خب نشد
گفتند بریم جنوب
اما نخواستم......!
تا اونجا که ما میدونیم رسم اینه که
میری مهمونی دست پر بری!
دست ما که خالیه ....
دعوت از کسایی می کنن که یه کار مثبتی تو جامعه کرده باشن
پس دعوت نشدن بنده عجیب نیست....
اما این روزا دلم از جای دیگری هم گرفته
روزایی که یاد آور خاطراتی تلخ شده
چند نفر تو محیط هایی که هستم دلگیر هستن
از حرف ....
از حرفایی که می شنوند .....
از تیــکّه هایی که می شوند .....
حق دارند خسته شوند
ظرفیت آدما هم حدی داره...
رفتارای برخی از ما اصلا درست نیست
رفتارای آدما رو دوست داریم با توهمات ذهنی خودمون تفسیر کنیم
فکر می کنیم تنها ترین راه درست رو ما میریم!
و به خودمون اجازه میدیم هر حرفی رو به بقیه بزنیم.
دو روش وجود داره:
اگر مثل من اشتباه کردین و برای آدمایی دلسوزی می کنین که ارزشش رو ندارن
از این کار دست بکشید تا متهم نشدید به .....!
و اگر داریم حسودی می کنیم...........
اگر داریم زخم زبون می زنیم
اگر داریم تحقیر می کنیم
و هزار کار نفسانی دیگه ......
باید بدونیم که آدما پژمرده میشن!
کنار می کشن...........
یه موقع با حمایت نکردن و یه موقع با حرف نادرست زدن!
دعا کنیم
برای همدیگه
سال دیگه این رفتارمون عوض بشه....
از اشتباهای هم دیگه کوتاه بیاییم
البته نه همیشه!
ولی عادتمون باید روی گذشت و چشم پوشی کردن باشه.
راستش دلم میسوزه کسایی از جمع ها کنار میرن که
شاید به کل اون جمع بیرزند....(هزار تا مثل من)
هییـییـییـییـییـییـییـییـییـییـییـی
رفاقته داریم؟
همه چیز رو برا خودمون دوست داریم...
باید به هم تذکر بدیم
امر به معروف کنیم
نهی از منکر کنیم
ولی برجک همدیگه رو نزنیم
نشینیم همه اشتباهای رفیقمون،همکلاسیمون و .... رو
بریزیم رو میز !
تحقیرش کنیم!
باید با هم راه بیایم
یکی یه مشکلی داره
یا مثل من صد تا مشکل داره
اگه قرار باشه یا خودمون بریم کنار یا آدما رو کنار
بزنیم که کسی نمیمونه
می مــــــونه؟!
مگه ما معصوم هستیم؟
حواسمون نیست یه شوخی نا به جا می کنیم .....
دار دنیا یه روز هم نیست
مثل برق تموم میشه
قدر کنار هم بودن رو بدونیم......
گرچه در کنار بعضی بودن برای یک لحظه هم
غیر قابل تحمله!
اما
نسبت به هم محبت داشته باشیم
کار های مهمی رو زمین مونده
یه ذره بیشتر
یه ذره
با هم باشیم
یادش به خیــــــــــر
سوم دبیرستــــــــــــــــان
پای تابلو نوشتـم:
اندکــــــــــــی عـــــــــــــزم
ســــــــــحر نزدیــــــــــک اســــــــــت!
دلــــــــــــنــــــــــوشـــــــــتی از وبلاگ قاصـــــــدکی .....(جدید)
اگر قلبمـــان از سنــگـــــــ است /// خطر ریزش تخته سنــگـــــــ
اگر چشمانمــان پر از حســـادتــــــ است /// خطر سقــــوط به دره
اگر در فکر سبقـــتــــــ با تحقیــــر هستیم /// خطر باریکـــــی جاده
اگر دهانمـــــان پر از ذخــــــم زبان است /// ایست « اعمال قانون »
از جـــــــــــاده ی اخـــــــــــلاص خــــــــــــارج نشویــــــم
دور زدن خــــــــــــدا ممنــــــــــوع
خطــــــر چــــپــــــــ کردن
راستــــــــــــــی
بــــه کجـــــــا چنــــیــــــــن شتــــــــابــــــــــان ؟؟؟
