جای همه دوستان خالی!


سفر پر خیر و برکتی بود....


امام رضا دوستان جدیدی را به من معرفی کرد؛


دوستانی با صفا....


از مناجات های شبانه، زائرای با صفا و عزیز، غذای حضرتی و .... که بگذریم


حرف هایی که گه گاهی در وبلاگ می زدیم را به عینه دیدم!


و باز اثبات کم کاریمان........


اثبات گناهکار بودن ما در انحراف مردم..............


شرمنده ها !


ولی خودمان را به خواب زدیم


و دشمن


برای برادرمان لالایی می خواند......


وقتی نمی بینیم آنچه در پیرامونمان رخ می دهد؛


باورش سخت است


در کنارمان


دوستانی (کاری به غیر ندارم)هستند که امریکا را دشمن نمی دانند! نظام را عامل ترور دانشمندان داخلی می دانند و .....


...(پشت سرم بگو فلانی عادت دارد عقب بایستد و ژست روشنفکری بگیرد؛


رفیق!


هنوز بلد نیستی مباحثه کنی! فکر می کنی طرف مقابل احمقه!


اون بیشتر از من و تو می فهمه!


مزخرف ترین دلایل رو برای اثبات نظام میاری....


توقع داری قبول کنه؟! .... بابا ایول


این بدی من که « طرف مقابل رو آدم به حساب میارم»)...


و علت این جهل دو چیز است:


1-       بچه مذهبی ها نتوانستند با افراد متفاوت ارتباط برقرار کنند

2-       روش صحبت پیرامون موارد اختلافی را نمی دانیم


به محض اینکه یه کسی حرف خلاف بزنه می گیم نظر آقا یه چیز دیگه هست......


چرا زود گارد می گیریم؟ مگه می ترسیم؟


طرف دو تا حرف میزنه ده تا تناقض توش هست! دیگه نیازی نیست سرخ بشی!


چرا فکر کردیم پیامبر خدا هستیم که دلیل می بافیم؟ اگه جواب سوالی رو نمی دونی برو بپرس


شرمنده ها ولی خیلی بهتر از حرف مفت زدنه که هم آبروی نظام بره و هم آبروی خودت!


به من گیر میدن چرا جلوی غریبه ها از بسیج انتقاد می کنی!!!


تو تا قیامت از بسیج خوبی بگو ؛ وقتی بدی بسیج رو نگی هیچ کس حرفت رو قبول نمی کنه!


مگه غیر از اینه که باید منصف بود؟


اول بدی بسیج رو بگو بعد صد تا خوبی بگو!


باید اعتماد طرف مقابل رو جمع کنی بعد استدلال کنی و گرنه عمرا حرفت رو قبول کنه!


من هم باشم قبول نمی کنم! شما قبول می کنید؟؟؟


دوستانی که مطالب وبلاگ رو دنبال می کنن یادشون هست گفتیم کار فرهنگی تو هر جایی اقتضای خودش رو داره!


برای جذب کردن نباید سنگ بود....اسفنج باش تا جذب کنی و سرجایت باقی بمانی....


آخه رفیقت مگه دشمنه که با سنگ جوابش رو میدی...؟


برا هم دعا کنیم


بر صراط ، مستقیم شویم ...


 


و من الله توفیق....


ـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــ ـــــ ــ ــ ـ ـ


 


پــــــــــــــــــی نوشــــــــــــــــــــــــــت:


روی خط خدا:


...بله!چرا ما نباید از خودمون نقد کنیم؟چرا نباید مشکلات خودمون رو برای خودمان مرور کنیم؟به قول حسین قدیانی چرا علم را بدهیم دست دیگران؟ اگر بچه حزب الهی ها نگویند این ضعف هارا دیگران(همان دشمنانی که گفتم)اون رو چماق میکنند و بر سر ما می کوبند!اونقت ماییم که خودمان را به خواب زدیم.......البته ما بلد نیستیم جذب کنیم! که اونهم دلایل زیادی داره....


مثل نداشتن اطلاعات کافی و متقن و باور کامل، برخورد متعصبانه و کورکورانه (مثلا ما هنوز اون فرد و عقیده و نیتش رو نشناخته،به محض اعلام مخالفت اون با لحنی بد و تند اون رو بالکل منافق میدونیم!)،نداشتن سعه صدر(که واقعا لازمه)،خیلی وقتها نمی خوایم قبول کنیم نظری غیر ازنظرخودمون رو!حتی حاضر به گوش دادن حرفهای طرف مقابل هم نیستیم ازهمون اول حرفها جوابش رو آماده میکنیم که با ژست حق به جانبی بهش تحمیل کنیم..ووو