* از سلسله پست های " کاروانسرای ابراهیمیان"

نوشته مهمان:محمد حسن خلعتبری- دانشجوی رشته روزنامه نگاری دانشگاه علامه طباطبایی

 

در ایران آزادی وجود ندارد . این جمله ایست که شاید بارها وبارها از زبان خیلی ها شنیده باشید.

 

مفهوم آزادی ازآن جهت قابل توجه است که یک مسئله ی بین المللی است یعنی ازتمام مرز ها یجغرافیایی گذشته ودر گفتمان بین المللی و حتی سیاسی نقش ویژه ای را ایفا میکند.

 

این مفهوم فرامرزی در ادبیات دینی باجلوه های متفاوت مطرح شده به این معنا که برخی آزادی دینی را این می دانند که مردم بتوانند هر دینی را که بخواهند آزادانه برای خود داشته باشند حالا این سؤال پدید می آید که منظور از هر دینی چیست ؟آیا ادیان توحیدی است؟ یا این که هر گونه مذهبی را می توان دین به حساب آورد برای مثال آیا بهاییت و وهابیت رامی توان دین به حساب آورد؟در باره ی شینتوایسم چه طور یعنی این که هر کس روح بابا بزرگش را بپرستد؟؟!!

 

اما آزادی دینی معنای واحدی ندارد عده ای دیگر آزادی دینی را در این میدانند که افراد اگر بخواهند اصلا دین نداشته باشند (لائیک ها )یعنی آزادی دینی را آزادی مردم از دین می دانند .بعد از این که منظورمان از دین را مشخص کردیم میتوانیم راجع به آزادی دینی صحبت کنیم.این که در این حد وسیع از لفظ آزادی استفاده میشود وبرای این لفظ معنای واحدی وجود ندارد حقیقتا حیرت آور است!!!!!

 

پس تا به اینجا متوجه شدیم آزادی در دنیا معانی متفاوت و حتی متضادی دارد.هدف ما این است که دراین دریای معنی کمی آبتنی کنیم .

 

اگر بخواهیم بگوییم این حرف ها سخت گیری است . آزادی را باید خیلی ساده آزادی مطلق تعریف کرد .آزادی در همه چیز بدون محدودیت اینجا چند نکته مطرح می شود و آن این که تحقق عملی چنین چیزی محال است چرا که بالاخره ما میخواهم در جامعه زندگی کنیم اگر قرار باشد هر کس هر کاری انجام دهد که سنگ روی سنگ بند نمی شود این امر را خود غربی ها هم قبول ندارند آنها مرز آزادی را جایی می دانند که حقوق سایرین زیرپا گذاشته شود.

 

اما آیا میشود آزادی مطلق را در امور فردی صادق دانست . زمانی که شخصی قند خونش بالا میرود منطقی است که بگوییم این آدم آزادی فردی مطلق دارد بگذاریم مواد قندی بخورد خود کشی کند.اگر این شخص پدر یا مادر شما باشد واکنش شما جه خواهد بود.آیااگر کسی دلش بخواهدباداشتن یک زن و سه بجه کوچک برود معتاد شود آیا از نظر عقلی زن این آدم باید بگوید اودر حوزه ی شخصی خودش آزادی مطلق دارد.



 

در دین اسلام شاید بتوان مفهوم آزادی را همان اختیار در نظر گرفت . اختیار از آن دسته نعماتی است که به همراه عقل از وجوه تمایز انسان با حیوان به حساب می آید واصلا اشرف مخلوقاتبودن انسان بااین دو نعمت تحقق پیدا میکند.

 

آزادی واختیارزمانی به کار می آیند که به همراه عقل باشند و بدون استفاده ازعقل جه بسا باعثنابودی انسان ها نیز باشند اختیار و آزادی از نگاهی مثل جاقو میمانند.هم میتوان آن را به قلب یک انسان بی گناه فرو کردوهم اینکه برای تهیه غذای گوارا از آن استفاده کرد.

 

اعتقاد ما بر این است که اگر شخصی با اطلاعات کامل ادیان مختلف را به صورت عقلی بررسی کند درنهایت بدون شک به این نتیجه میرسد که کدام دین برتر است.

 

شاید این مسئله که برخی از قواعد دینی مخالف آزادی است ذهن شما را هم مثل من به خود مشغول کرده باشد مثلا محدودیت هایی که در پوشش وجود دارد.اینجا همه چیز به تعریف شما از آزادی برمیگردد.

 

اسلام آزادی حقیقی را آزادی ذهنی و روحی میداند.باتوجه به این امر که تفکر هرکس مسیر زندگیش را مشخص میکند.این تفکر است که به جسم دستور میدهد وجسم تنها اجرا کننده ی فکر است درنتیجه آزادی حقیقی آزادی فکری است.بر همین اساس اهتمام اسلام بیشتر در مسائلیست کهبا روح انسان سروکار دارد شاید اینجا علت توجه اسلام به پوشش مشخص شود.دانشجویان ارتباطات بهتر از هر کسی این را میدانند هرپوششی در اجتماع انتظار وذهنیتی را به همراه دارد.

 

شاید بتوان نوعپوشش را یکی از مهم ترین دلایل ایجاد رابطه (اینجا منظور از رابطه نوع خاصی ازارتبط هست که نوع پوشش از عوامل ایجاد آن به شمار میرود بدیهی است هر ارتباطی این ویژگی را ندارد)به حساب آورد.ایجاد یک رابطه به راحتی میتواند هشتاد درصد از ذهنطرفین رابطه را به خود مشغول کند.فکر کردن به یک مسئله دقیقا به معنای فکر نکردنبه چیز های دیگر است. این در حالیست که جوانی از مهمترین سرمایه های هر کس به حسابمی آید. آیا برای پریدن سکویی بهتر از جوانی پیدا میکنیم. میزان موفقیت هر انسانیدر زندگی به این بستگی دارد که مهمترین دوره ی زند گی خود را چگونه سپری کردهباشد.هم میتوان ماشین عمر خود را در جاده های فرعی پر پیچ وخم با سرعت پایینبرانیم وهم در آزاد راه با حد اکثر سرعت.

 

زمانی که اسلام پوشش خاصی را تعیین میکند به معنی محدودیت نیست بلکه عین آزادی است .هر فردی باپوشش کامل و رسمی میتواند به مراتب راحت تر وموفق تر در جامعه حاضر شود.

 

با این تعریف از آزادی شاید بتوان اسلام را آزاد ترین مفهوم دنیا دانست.

 

(سخن بی عیب ونقص تنها از زبان معصومین جاری میشود.....)

پی نوشت:

منتظر نظرات دوستان هستیم!