* از سلسله پست های " کاروانسرای ابراهیمیان"
حج نمادی از ظهور است. در قالب موضوع حج به ما یاد میدهند که چگونه با امام زمان رفتار کنیم. رفتارهای مختلف را به ما نشان میدهند؛ ظواهر اعمال حج از احرام تا طواف و سعی و وقوف و رمی جمرات و قربانی را شنیدهاید. آن چیزی که اهمیت دارد روح این صحنههاست. کل ماجرا نمادی از ظهور است...
دکترمحمدهادی مؤذن - همشهری آنلاین- قسمت دوم
شما نگاه کنید درباره قبله آیه قرآن هست که چهرههایتان را به سمت قبله قرار دهید. درباره امام زمان هم همین را داریم که به هر طرف که چهرهتان را قرار دهید، به هر طرف که رو میکنید، امام زمان را آن سمت میبینید، فأینما تولّوا فثم وجهُ اللّهِ، به هر طرف که رو کنید امام زمان را میبینید. خانه کعبه که قبله است نمادی از فأینما تولّوا فثمّ وجه اللّه است.
ـ در قبال آخرالزمان اول باید با مناجات و درخواست ارتقاء شروع کرد؛ خب در قبال امام زمان باید چهکار کرد؟ دارند به ما یاد میدهند. آقا! از خانه و زندگیات دربیا، مال هر محلی در هر کشوری، هر جایی هستی دست از زندگیات بکش، دست از موقعیت اجتماعی و مالی و خانوادگی و پست و مقام و زن و بچه و اموال دست از همه چیزت بکش، برو آنجا.
به آن حوالی که رسیدی لباست را هم عوض کن، یک لباس سفید بپوش، نه لباس معمول؛ یک لباس غیرمعمول، یک لباس غیرمعمول با رفتاری غیرمعمول، چون رفتارهای غیرمعمول نشان از آخرالزمان است.
در فضایی که با فضای زندگی معمولی بسیار تفاوت دارد، انسان خود این فضا را تجسم کند خیلی روی آدم اثر میگذارد. شما آنجا که میرسی قبل از اینکه مراسم حج شروع شود مدام میروید کنار خانه خدا در مسجدالحرام، انسان مدام نگاه میکند، ماجرا چیست؟ چرا به ما امر شده از زندگیمان دست بکشیم و به اینجا بیاییم، به این سمت با خدا صحبت کنیم.
قبله نماد وجهالله است. خدا میخواهد چه چیزی به ما یاد دهد. مدام انسان مینشیند، مناجات میکند، اخت میشود تا مراسمات شروع میشود. وقتی که افراد را در صحرای عرفات میبرند، میگویند از اینجا یعنی از صحرای عرفات شروع کن، خب باید چهکار کنیم؟ اینجا مناجات کنید. آنجا با خدا صحبت کنید. آنجا یک کوهی هست به نام جبلالرحمة ، وسط یک میدانگاهی است برای چه؟
ـ همه چیز در حج نماد است؛ کعبه نماد امام زمان(عج)، کوه جبلالرحمة نماد رحمت، آن سنگها (جمرات) نماد ابلیس؛ خب در عرفات میبینید این کوه سنگی بزرگ که آن وسط هست و پر از جمعیت هم میشود به آن میگویند جبلالرحمة، چرا؟ یکی میگوید آدم(ع) بر فراز این تپه پایین آمدند، یکی میگوید علتش آن است، با اینها کاری نداریم. کل حج نمادی از ظهور است. پس این جبل الرحمة یعنی کوه رحمت، این هم در ماجرای ظهور بهکار میآید.
جالب است، امام حسین(ع) مناجات معروفشان را ـ دعای عرفه ـ را جلوی آن کوه خواندند. خود مراسم حج هم از صحرای عرفات شروع میشود، اول شما در آن فضا میآیی، شروع میکنی مناجات کردن، انسان این نتیجه را میگیرد که چه جالب است، انسان در قبال آخرالزمان اول باید با مناجات، با درخواست، با تزکیه، با درخواست توبه، با طلب مغفرت، با دعا و درخواست ارتقاء شروع کند.
جالب است که در آن صحرای عرفات صداها بلند میشود، همه دارند دعای فرج میخوانند، همه دارند برای ظهور دعا میکنند در حالی که نمیدانند چرا دارند این کار را میکنند. یک گره عجیبی به امام زمان(عج) دارد، این را انشاءالله میبینید، چرا آن جبل الرحمة در عرفات؟ یعنی ابتدا خدا میخواهد بفرماید که ماجرا با رحمت شروع میشود، نگران نباشید. کوه رحمت در آن بیابان قرار داده شده، در آن بیابان مسطح وسطش یک کوه هست به نام جبل الرحمة، یعنی اگر هیچ چیز نباشد یک کوه رحمت خدا برایتان میفرستد در آخرالزمان نگران نباشید.
ـ در طلوع ظهور امام زمان باید به سمت شیطان حمله کرد؛ تا غروب آنجا مردم دعا میکنند ضمن اینکه مُحرم شدند و لباسشان را عوض کردند، همه تابع آن صحنهها هستند، بعد از محرم شدن که اعمالی انجام میدهند میآیند آنجا در صحرای عرفات.
بعد میآیند در مشعر، میگویند تا طلوع صبح شروع شد حرکت کنید بروید به سمت منی برای اینکه با ابلیس دربیافتید. چهقدر جالب است، در طلوع ظهور امام زمان(عج) باید به سمت شیطان حمله کرد. اولین کاری که خیل عظیم، آن دو سه میلیون نفر، که آنجا میآیند انجام میدهند، دنبال این هستند که بروند زودتر به نماد ابلیس سنگ بزنند. جالب است، همه چیز آنجا نماد است.
حالا کعبه نماد امام زمان است، آن سنگ هم نماد ابلیس است. این نماد بودن جالب است، خود آنها فینفسه چیزی نیست، آنها همهشان نماد است. بعد از اینکه انسان سنگ میزند
ـ شیعه دنبال باطنی پشت این ظاهر است؛ حجرالاسود ابتدا حجرالابیض بوده، بهتدریج شده حجرالاسود. اول سفید بوده، مشرکین و ملحدین که به آن دست کشیدند بهتدریج سیاه شده.
برخی به کم قانع میشوند و میگویند همین است و جز این چیز دیگر نیست. شیعه میگوید: نه، اینها نیست، پشت این ظاهر یک باطنی وجود دارد؛ هرچه میگردد آن باطن را پیدا نمیکند، به آن ظاهر هم راضی نیست، به آن ظاهر قانع نمیشود و از طرفی نمیتواند گمشدهاش را پیدا کند.
یک چنین ماجرایی آنجا هست. از هر منظری که نگاه کنید باز احساس میکنید که کم دارید. از منظر زیارت نگاه کنید در دلتان میگویی آخر یعنی چه، آدم که بخواهد بلند شود بیاید اینجا، در خانه خدا، دور کعبه بگردد و مدام بخواهد چه کسی را زیارت کند، خدا را؟! خدا که زیارتگاه نمیخواهد. بگویند برویم زیارت خانه خدا. شیعه میگوید برویم یا نرویم چه فرقی میکند؟| اگر بگوییم که ما میخواهیم برویم آنجا قبله را ببینیم، قبله دیدن ندارد.
اگر بگوییم میخواهیم برویم با خدا بیعت کنیم. بیعت با خدا مراسم نمیخواهد. اگر بگوییم میخواهیم یکسری از وظایف دینی انجام دهیم؛ خب اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم برای خودمان خاصیت دارد. آدم احساس میکند برای اینکار توجیه ندارد مگر آنکه حقیقتی و سری ورای این ظواهر نهفته باشد.
ابراهیم(ع) درخواست میکند خدایا یک مناسکی برای من قرار بده که من اینجا در خانه تو با آن مناسک رفتار کنم. شیعیان با مناسک و با آن اعمال نمادینی که به عنوان حج هست نمیتوانند ارتباط برقرار کنند، چون با آن اعمال نمیتوانند ارتباط برقرار کنند و نمیفهمند یعنی چه، چون اگر بخواهند سطحینگر باشند نمیفهمند وگرنه برادران سنیام احساس میکنند حج همان چیزهای ظاهر است، همهاش همین است، به سرعت هم ارتباط برقرار میکنند.
شیعیان نمیتوانند با آن مناسک ارتباط برقرار کنند، برای همین چیزی که از قدیم یاد گرفتند یعنی مناجات، توسل، ارتباط روحی با اهلبیت(ع) برقرار کردن، دلدادگی، دل را روانه کردن، همان چیزهای قبلیشان را آنجا انجام میدهند، چیزهایی که در هیئتها، مساجد، چیزهایی که از قبل آموزش دیدند حالا آنجا چون از شهر و دیار خودشان و از کسب و کار فارغ هستند و تمام فکر آنجا هست راحتتر دل را و فکر را روانه میکنند.
در این جنبه بله موفق هستند، شاید بشود گفت به اندازه دو سه سال تهران بودنشان آنجا بهره میبرند از این توسلات و دلروانهکردنها و اینها، اما اسمش بهرهمندی از مناسک نیست. البته خداوند متعال به ایشان عطا میکند، موضوع این نیست که اینها چون مناسک نفهمیدند پس مثلاً حاجی نشدند و یا اجرشان ضایع شد! همین که ارتباط روحی برقرار میکنند خدا بسیار به اینها محبت میکند.