...فاطمه سلام الله لب گشود:

«رُوحِى، لِرُوحِکَ الفَداء و نَفسِى لِنَفسِکَ الوَقاء یا اباالحسن! إن کُنتَ فِى خَیرٍ کُنتُ مَعکَ و إن کُنتَ فِى شَرٍّ کَنتُ مَعکَ». «على جان، جانم فداى جان تو، و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکى بسر مى برى با تو خواهم زیست و یا اگر در سختى و بلاها گرفتار شدى، باز هم با تو خواهم بود.»

این جمله رو توی پیامرسان پارسی بلاگ خوندم یاد یه جمله از حاج منصور ارضی در شب عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام افتادم:

هممون شنیدیم .... امیر المومنین علیه السلام خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: یک شمشیر و یک زره در این دنیا دارم .... برای خرج عروسی کدام رو بفروشم.... که پیامبر در جواب فرمودند شمشیرت را نگه دار تا در جنگ از آن استفاده کنی .... اما زره ات را بفروش .....

این جمله بالا خیلی حرف داره.....جان و روح من سپر بلاهاى جان تو.....

بعید می دونم کسی در عالم مادی بتونه این نور عظیم رو درک کنه.... تقریبا محال هست.

یه نکته سربسته عرض کنم توضیحش خیلی مفصله:

روش حکومت داری امیرالمومنین روش فاطمی بود! این کذب هست که امیرالمومنین خانه نشین شد و دست از خلافت و ولایت برداشت.هرگز امکان نداره!

میگن علی علیه السلام مقبولیت نداشت!! این یک دروغ بزرگ هست!

از همه جالب تر میگن پس چون مقبولیت نداشت رفت کنار نشست!!!

مگه میشه امام در جامعه نباشد؟ مگه میشه امامت نباشه؟!

نباید نگاه مادی داشت به موضوع امامت.....

و ما ادراک فاطمه......