شعر شب ششم حاج منصور ارضی - مسجد ارک
ولادت ابن الکریم مبارک باد
آیینه روی مجتبی ای قاســـــم مستخلق ذات کبریایی قاســــــم
مثل علی اکبــــــری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاســــم
حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسـم
از گوشه لب ها عســــل میریزد مدهـــوش ز باده بقایی قاســــم
دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
قســــمت نشده اگر امامت بکنی معصـــومی راز کردگاری قاســــــــم
تحت الحنکی که بستــــــه ای شاهد زیبای امامزاده هایی قاســــــم
در کرب و بلا همه حرم دار شدن آخر تو خودت بگو کجایی قاســـــــم
گویــــا که حرم نداشتـــــــن ارث شماست
بـــــی مرقــــد و بی صحــــن و سرایــــی قاســــم
پی نوشت :
1-زمان چقدر زود میگذره ؛ یا اینکه ما زیاد می خوابیم؟
یعنی یکسال گذشت؟
انگار همین یک ماه پیش بود دور هم جمع بودیم
قرار بود یه کاری رو انجام بدیم
و دوباره امسال همون سوال تکرار شد....
...: فلانی! بحث علوم انسانی رو چی کار کردی؟
و من هاج و واج هنــــــوز ...
2- یه پیشنهاده:
به نظرم بد نیست دوستانی که اینکار رو نمی کنن ، امتحان کنن!
مخصوصا جلساتی رو که این ایام می ریم رو بنویسیم
به نظرم خیلی نکته قابل نوشتن هست
نه فقط از سخنرانی ها
که برداشت های رفتاری و اخلاقی خودمون....
بعد از یکسال مرور اون ها خیلی جالبه
اونوقت می فهمیم (خودم) که هیچ تغییری نکردیم!
میشه یه کشکولی که همیشه همراهتونه
هر بار که می‌خواین بنویسین
یه نگاهی به صفحات قبلش می کنین....
میشه دفتر خاطره ها !
اما بعضی از صفحات دفتر من سفیده
قلم شرم کرد از نوشتن...
و یه سری از صفحات هم خط خطی هست
کار خوب کردیم اما
ریـــــــــــــــــا داشت ، حبط شد!
بله!
تازه میرسی به اولین جمله ابوحمزه
الهی لا تؤدّبْنی بقوبنک
خدایا ! ما رو با عقوبتت ادب نکن!
مثل چی؟
دیدی سیم کارت موبایلت که قطع میشه به زمین و زمون فحش میدی؟
حالا هی برو مخابرات بگو قطعه!
میگه پول ندادی قطع شد ؛ رفت دو روز دیگه وصل بشه!
خدا میاد اونی که بهش نیاز داری رو ازت میگیره! ... آخ آخ!
قصد جسارت به دعای بزرگ ابوحمزه رو ندارما
خاک تو دهن من اگه بخوام اساعه ادب کنم.
تازه یه سری از این عقوبت رو این دنیا می فهمیم
یه سریش که مال خود یوم الحسره هست!
میدونی مثل چی؟
میگی میخوام علوم انسانی رو اسلامی کنم ، بعدش میری همه کتابای غربی رو میخونی
فرضا هم جوابشون رو با حرفای خودشون دادی....
اون دنیا یقیه مبارک رو میگیرن میگن:
ما برای شما قرآن نازل نکردیم که رفتی سراغ کافر؟
خدا ولمون که کنه همین میشه!
همین میشه که امروز حرف برا گفتن نداریـــــــــــــــم!
می دونی جرا؟
این قاعده هست:
کسی که اعتقاداتش با رفتارش جور در نیاد نمیتونه حرف بزنه!
از اونجایی که موج بازداشت وبلاگ نویس ها توسط برادر آملی شروع شده
مثالم رو عوض کردم!
این که رهبری می فرمایند به مراکز قدرت و ثروت نزدیک نشید برای همه هست
نه فقط اون نماینده که بی محلی مطلق می کنه به حرف رهبری
بعد هم توجیه می کنه که تکلیفه!!!
برادر بزرگوار
می خوای بری جهادی ؟ احسنت به شما
ولی نرو از مرکز ثروت و قدرت پول بگیر!
این همه آدم
می دونی چرا؟
سال دیگه که انتخابات هست مجبوری براش تبلیغ کنی!
چه بسا اون آدم لیاقت نداشته باشه!
امروز یکی که بهت لطف کنه سواری میگیره
مجبوری چهار نعل براش بری ها ....
اونوقت کل ماجرا میشه عقوبت خدا
رفتی از مخلوقش کمک خواستی!
آخ آخ ....
من که می نویسم می ترسم به خدا ....
آنقدر های آدم علیه السلام بودن که به گند کشیده شدن
حالا باید بگی:
خدایا مرا آنی به خودم وا نگذار
..........
