یک پرده از علوم انسانی ما!

بعله!

به قول دوستان اصن یه وعضیا!

بی عدالتــــــــی که هچی!یعنی اوج بی انصافـــــــــــی که تا حالا دیدم! کار سختی رو انجام داد .....

حساب ما با ایشون که حیفــــــــــــه این دنیا باشه اما تعجــــــــــب از وجدان خفته ....

با پول خودمـــــــــــون سه تا نشســــــــــــت برگـــــــــزار کردیم که آخریــــــــــش معاون وزیر اومد

 آخرش به رفیقمـــــــــــون و مـــــا ، داد 14 و 15 ....

جناب اهــــــــم!

عیب نداره!

ولی اگه یه وقتی یه جایی یا یه کسایی کلاس داشتین و تو اون کلاس از برخورد بد با نخبه ها سخن روندین

بدونین پاسخ بنده لسانی نخواهد بود!!

کاری که تو کل کشور برای اولین بار اتفاق افتاد رو شما با کار کلاسی قیاس کردین؟....قبـــــــــول!

ولی آخه می دونین چیه؟ همین شما برای ضایع کردن بچه های کلاس گفتین دانشجوی من ترم پیش چند تا تحقیق تحویل من داد ، من هم آخر ترم بهش نمره 20 دادم!

واقعا خدا رو شکر کنید که کار رو برای شما انجام ندادیم و گرنه .......

...

دوستان!

می دونید آدم از چی خندش می گیره! این آقا کسی که سر کلاس ژست نخبه بودن ورش میداره هر چی میخواد میگه!

شکر خدا تو زمینه علوم انسانی یه کارایی می کنیم ولی هیچ توقعی از دانشجوی علوم انسانی نباید داشت که همت داشته باشه!

هیچ نقطه امیدی برای دانشجوی رشته انسانی نیست.

برا چی باید کار کنه ؟ نمره؟تشویق؟ ارتقاء؟تسهیلات ......

بسیج یه برنامه گذاشته (خدا وکیلی نگاه کنین وضع دانشگاه رو ) یه ذره طنز بود و متفاوت! نماینده رهبری میاد تو مراسم نماز ازشون با لوح و چی چی تقدیر می کنه!!!(البته واقعا هم جای تقدیر داشت!یه برنامه در سال کار سختیه!)

اونوقت همین آقای آخوند(!) بهش میگی سه تا نشست برگزار کردیم قول دادین بعد از مراسم(!) پولش رو بدین ،جواب سر بالا میده! ببین خودتی ..... شما دنبال ازدواج دانشجویی دانشجو ها باش!

بازم به لطف دوستان انجمن اسلامی که یه بخشیش رو کمک کرد.البته دانشگاه هم یه بخشیش رو داد ولی با یک ماه دوندگی و نامه گرفتن و پیش رئیس دانشگاه رفتن و .....اووووووووه!نخواستیـــــــــــــــــــــــــم بابا!

میگن بودجه نداریم! اونوقت 2 میلیون تومن پول برنامه انس با قرآن میدن به قاری و گروه تواشیح و .... !

حالا برنامه ما کلا چقدر هزینه داشت .... والا خجالت داره! کل 3 تا نشست ما 150 تومن شد! "150" هزار تومن !!!!!!!!! یعنی یه روز میرفتم گدایی ، پول 10 تای این مراسم در اومده بود!( و این رو هم بدونین عرف "هر" مراسم اقلا 300 هزار تومن میشه!)

جالبه خود بچه ها هزینه پذیرایی رو متقبل شدن. بدون اینکه حرفی زده بشه .... بعد من چجوری بچه های کلاس و دانشگاه رو جذب کار علمی کنم؟! والا تا الآن براشون فقط ضرر مادی داشته(از لحاظ مادی)

البته شکر خدا ما از این آدما نیستیم که عقب بکشیم! .... هستیم ؛ برا رو کم کنی دشمن خارجی و ابله های داخلی !!

ما رئیسمون ، استادمون ، فرماندمون رهبره! گفته وایسین ... ما مخلص ایشون هم هستیم....به قول ایشون: ایستادن امیدوارانه هم ایستادیم! وعده کار ما قطعی این دنیا نیست!(اگه خالصانه باشه) جنس علوم انسانی اینه که این دنیا چیزی به ما نمی ماسه!!!

کسی نمیتونه با مدرک علوم انسانی زندگی اداره کنه! مگه اینکه طرف حقوق بخونه! و عجیب رشته های علوم انسانی به درد ........ می خوره!حقوق بخور نمیر ... غیر از اینه؟؟

مثلا با حقوق معلمی کاری میشه کرد ..... باهاش قبر هم نمیشه خرید!!!

گفتم تا دوستان ما و دوستان دیگر ما بدونن اوضاع از چه قراره .... ما و علوم انسانی .... حکایت همچنان باقی است!

 

پینوشتــــــــــــــــ : ـــــــــــــــــ

البته باید یه نکته رو عرض کنم که رئیس دانشکده ، رئیس گروه و معاونت فرهنگی دانشکده ،  تلاش خودشون رو کردن اما گیر کار از جای دیگه ای هست!