مطلبی از یک برادر بزرگوار

جناب ارمیا معمر

http://ermia-m.mihanblog.com/

 

 

 

بسم الله...

 

مساله خیلی هم ساده نیست ، اینکه واقعا واقعیت چه تفاوتی با حقیقت میکند ، علاوه بر اینکه نیاز به بررسی دقیق کلی دارد ، در مصادیق مختلف هم می تواند جای بحث داشته باشد.

اما میخواهم ، خیلی مختصر بررسی کنم تفاوت این دو را ، تا شاید روشن شود حکمت خیلی از گفته ها...

 

همانطور که می دانید ، واقعیت یعنی  آن چیزی که اتفاق می افتد ، یعنی عمل ها و عکس العمل های پدیده های مختلف در دنیا

به طور مثال این موضوع کاملا واقعی است که اگر شما مقداری پول داشته باشید ، وقتی بخشی از آن را به کسی بدهید ، حتما از سرمایه تان کاسته خواهد شد.

 

واقعیت های دنیا ، ساخته های ماست از عمل ها .. ، و از آنجا که خداوند متعال قدرت انتخاب بین اعمال را به ما داده است ، خیلی وقت ها واقعیت هایی را به وجود می آوریم که حقیقت نیستند...

 

اما حقیقت ، آن چیزی است که حق است ، ولو اتفاق نیفتد.. هرچند حقیقت از بین نمی رود و تغییر نمیکند ، اما ممکن است به علت اختیار ما در دنیا ، مدتی به تاخیر بیفتد...

همان مثال قبلی را تصور کنید ، واقعیت این است که اگر شما مقداری از ثروتتان را به کسی بدهید از سرمایه تان کاسته می شود،

اما حضرت حق در کتابش می فرماید : " من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیرا" ، کیست آنکسی که به بندگان خدا قرضی نیکو دهد تا خدا برای او چند برابر بیفزاید.

حقیقت این است که اگر در راه خدا انفاق کنی ، خداوند چند برابرش ثروتت را افزون خواهد کرد

خیلی ها مثل من ، شاید این حقیقت را درک نکرده باشند ، چون آن چیزی که اتفاق می افتد و واقع می شود متفاوت است با آن چیزی که حقیقت دارد، و البته علتش نوع عمل خود ماست...

 

 

واقعیت این است که اباعبدالله علیه السلام ، اهل بیت خود و یارانش را به همراه به کربلا آورد ، واقعیت این است که آن ها وارد جنگی شدند که پیروز میدان نبودند، واقعیت این است که آن قوم حیوان صفت رذالت را به انتها رساندند..

واقعیت این است که در محضر ارباب ، زیر سم اسبانشان ، قاسم ابن الحسن علیه السلام را مثله کردند...

واقعیت این است که در مقابل صورت مبارک حضرت ، سه شعبه ای بر .... من الاذن الی الاذن

و این ها واقعیت هایی است که همگان دیده اند... در ماجرای کربلا ، حتی اشقیای آن مکان

 

اما چشمان حقیقت بین  زینب کبری سلام الله علیها است که حقیقت کربلا را درک کرده است ،

حقیقت کربلاست که بی بی در وصفش می فرماید " ما رایت الا جمیلا" ندیدم جز زیبایی در آن..

و گوشه گوشه کربلا ، سرشار از این حقیقت هاست که ما هنوز هیچ از آن نمیدانیم ، الا واقعیتی که در آن اتفاق افتاده است...

حقیقت هدایت ،

حقیقت آزادی،

حقیقت امر به معروف و نهی از منکر،

حقیقت شهادت،

حقیقت تشنگی،

حقیقت اسارت...

حقیقت سفینة النجاة...

 

اللهم ارزقنا حق معرفتک ، و اذقنا حلاوة ایمان بک...

 

پینوشت:

لینک این مطلب رو در وبلاگ نسیم آشنا دیدم.