آهــــــــ  ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ

پروانه های حسینی

تا امشب می گفتیم امام علیه السلام چگونه کاروان را به کربلا رساندند

امشب می خواهیم یاد بگیریم

چگونه پروانه ها برای امام می سوزند....

همه پست های قبلی یک طرف 

پست امشب یک طرف!

خواهیم دید اصحاب ارباب چگونه "کلماتی" رفتار می کنند

خواهیم دید پس از برداشته شدن بیعت ، اصحاب به چه کسی نگاه می کنند و مثل او رفتار می کنند......

و جالب است که در شب عاشورا بحث ظهور ، یکی از بحث های محوری است.

پینوشت:

بخشی از متن :

 

عمه‏ام زینب(س) نیز آنچه را که من شنیدم او هم شنید. او زن بود، شأن زنان این است که رقیقُ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌القلب و کم طاقت هستند و نتوانست خوددارى کند، لذا از جاى برجست و در حالى که دامن لباسش بزمین کشیده می‏شد و پا برهنه بود خود را به امام حسین(ع) رسانید و شیون کرده گفت:

اى کاش مرگ زندگى مرا نابود می‏کرد! گویا امروز مادرم فاطمه مرده باشد و پدرم على شهید شده است و برادرم حسن از دست رفته است! تو باقی‏ماندة گذشتگان و پناهگاه بازماندگان مائى.

امام حسین(ع) متوجه حضرت زینب(س) شد و به وى فرمود:

اى خواهرم! مبادا شیطان صبر تو را ببرد. سپس چشمان مبارک امام(ع) پر از اشک شد و فرمود: یعنى اگر پرنده قَطا را یک شب آزاد می‏گذاشتند می‏خوابید. زینب(س) گفت: وا ویلاه آیا تو خویشتن را مظلوم مقهور می‏دانى! این خبر بیشتر قلب مرا جریحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار می‏کند و بر من ناگوارتر است.

سپس لطمه بصورت خود زد و متوجه دامن خویشتن گردیده آن را پاره کرد و بحال غش افتاد!

امام حسین(ع) برخاست و آب بصورت آن بانوى مظلومه پاشید و به وى فرمود:

خواهر! تقواى خدا پیشه ساز و راه صبر و شکیبایى را پیش گیر و بدانکه همه مردم دنیا مى میرند و آنانکه در آسمان ها هستند زنده نمى مانند، همه موجودات از بین رفتنى هستند مگر خداى بزرگ که دنیا را با قدرت خویش آفریده است و همه مردم را مبعوث خواهد نمود و اوست خداى یکتا. پدر و مادرم و برادرم حسن بهتر از من بودند که همه به جهان دیگر شتافتند و من و آنان و همه مسلمانان باید از رسول خدا پیروى کنیم. امام حسین(ع) زینب(س) را با این قبیل سخنان امر به صبر می‏کرد و می‏فرمود:

اى خواهر! من تو را قسم می‏دهم و باید قسم مرا قبول کنى:

یعنى مبادا دامن خود را براى من چاک بزنى!

مبادا صورت خود را در عزاى من بخراشى،

مبادا وقتى من شهید شدم براى من صدا به وا ویلاه بلند کنی......

 

مرا بکش به همان روضه های ناگفته ........ همیشه پیش شما روضه مگویی هست

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا......فقط برای همین چند شب گلویی هست

 

خلاصه امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود.....

التماس دعا