با این سوال شروع می کنیم!

چه سنی برای ازدواج خوبه؟!آیا سن خاصی هست؟!

ازدواج وابسته به شرایط فردی و شخصیتی است که به شدت متاثر از محیط پیرامون است.

در بحث سن ازدواج دو مقوله مورد توجه هست:

1-محرک ازدواج  2-ملزومات ازدواج

محرک ازواج شامل نیاز های عاطفی و جنسی است.تقریبا مخاطبین وبلاگ (با توجه به سن و سالشون) با این دو مقوله آشنا هستن و نیازی به توضیح نیست اما

اون چیزی که باید بهش توجه کرد زمان طلایی ازدواج هست که در تعامل مستقیم با این دو عنصر می باشد.یعنی چی؟!

در حالت طبیعی یک زمان طلایی(Golden Time) برای ازدواج وجود داره.یعنی در یک محدوده ای از زندگی ، بهترین زمان برای ازواج هست که با توجه به انطباق ویژگی جنسی و عاطفی مشخص میشه:(این اثر هنری رو یکی از مریدان شیخ که نخواست نامش فاش شود برای ما فرستاد؛4 ساله از تهران:دی)

اما نمودار اول چی میگه؟

میگه آقا جون!یه نفر که ویژگی عاطفیش و جنسیش دست کاری نشده باشه یه همچین اتفاقی براش میفته!یعنی مثل آدم ویژگی عاطفیش و جنسیش رشد می کنه و زمان زیادی رو برای ازدواج داره(فاصله بین دو خط قرمز)

امام نمودار دوم کسیه که متاسفانه به هر دلیلی یا رابطه با جنس مخالف و یا رفیق ناباب و .... ویژگی عاطفی یا جنسیش زودتر از موعد کامل شده که این اصلا خوب نیست.چرا؟چون اون موقعی که باید ازدواج کنه نیاز عاطفیش بر آورده شده!!!(هی اس داده و قلوه گرفته!!).اون دایره آبیه رو میبینین؟!کسی که زمان طلایی نیاز عاطفیش و جنسیش منطبق نباشه اینجوری میشه!یعنی تو اون سن محدود اگه ازدواج کرده پیروز هست و گرنه.....:((

یه چیز رو حتما به یاد داشته باشیم!تا چند سال عامل دوام زندگی همین دو محرک هست!!یعنی اگه کم داشته باشی خطر ترک در زندگی وجود داره.

اما

ملزومات ازدواج چیه؟!

اون چیزهایی که فرد در قبل از ازدواج و یا حتی بعد از ازدواج به طور کامل بهش میرسه اما زمینش تا حدود زیادی باید وجود داشته باشه.مثل چی؟

پختگی.....انعطاف....درک متقابل....شعور اجتماعی....آداب معاشرت.....(به قول مادر بزرگ مرحوم ما)عقل معاش......و....

اگر تا اینجا سوال بود بفرمایید اما(برای بار صدم:دی)

اصن چرا بریم سراغ بحث معیار ها؟!

«دلیل 1 :الان تعقل گرایی در اوج است . جلو که می رود دو تا عامل به شدت باعث تخریب تعقل گرایی می شود . 

* مشغله : تو در آینده ای نه چندان دور با بحث ارشد و سربازی و  شغل و .... مواجه می شوی . خیلی بیشتر از الان به چشمت می آید که مجرد هستی و از اون خیلی خوشحال نمی شوی!!! اینها همه مشغله ی فکری است . 

* الان شما با پیشنهاد خاصی برای ازدواج مواجه نیستی . پای هیچ عشقی در بهترین حالت در بین نیست و تو آرام هستی . الان اگه در مورد زیبایی با تو صحبت بشه ور نمی داری بذاری روی کوکب یا چنگیز !!! برای همین معیار خودش بررسی می شود و نسبت به کسی بررسی نمی شود . اما جلوتر که می روی دیگه نه . پس دلیل دوم تمایل به ازدواج با فردی خاص است . پس فراموش کنید که با وجود کسی در فکرتان در مورد این موضوعها تعقل کنید . 

دلیل 2 : اینکه معیارهای انتخاب همسر قبل از هرچیز باید معیار های خودت باشد . نباید مثلا یک هفته قبل از خواستگاری از فلانی بپرسی که من چه معیارهایی باید برای ازدواج داشته باشم . باید معیار های خودت باشد نه معیار های اکبر آقا . حالا الان شروع می کنی که معیارهایت را درست کنی تا زندگیت درست بشه . »

یه نکته:

یحث ارشد و سربازی رو چرا مطرح کردیم؟!در این مواقع احتمال اینکه ما احساسی برخورد کنیم بیشتره چون حساسیت بیشتری روی ما هست.یعی مثلا دوستای شما ازدواج کردن تو موندی و خودت!بهت فشار روانی میاد پس تصمیم میگیری زودتر ازدواج کنی!زودتر همانا و غفلت از برخی معیار ها همان.....

عشق از سر می برد هوش دل فرزانه را .....دزد دانا می کُشد اول چراغ خانه را

پینوشت:

1-پست بعدی ایشالا معیار ها رو شروع می کنیم!

2-پست بعدی برنامه های حسینی سه روز قبل از عرفه هست.ان شاء الله.