برنامه حسینی

برنامه به سوی کوفه



برنامه مبارزه با امثال یزید 


برنامه ثار الله و شهادت 


بسوی انتقام (هنگام ظهور و رجعت)



بهشت ظهور


قیامت


بهشت پس از قیامت

 

ابن عساکر گوید: حسین(علیه السلام) کسی را به مدینه فرستاد و از فرزندان عبدالمطلب کسانى که با او سازگار بودند بسوی او آمدند. آنان نوزده نفر مرد و نیز بانوان و کودکانى از برادران و دخترانش و زنانشان بودند. محمد بن حنفیه نیز با آنان آمد و امام(علیه السلام) را در مکه دیدار نمود اظهار کرد که: امروز قیام به مصلحت نیست. امام(علیه السلام) از او نپذیرفت پس محمد فرزندان خود را بازداشت و هیچ یک را با او نفرستاد تا آنجا که امام(علیه السلام) از او ناراحت شد و فرمود: آیا فرزندان خود را از جایى که گرفتار مى‌‌‌‌‌شوم باز مى‌‌‌‌‌دارى؟!عرض کرد: چه نیازى دارم که تو گرفتار شوى و آنان نیز با تو گرفتار شوند اگر چه مصیبت تو نزد ما بزرگتر است.

نکته:

دقت کنید!

جناب حنفیه یک واقع گرا بود!شاید بگید عجب!چطور واقع گرا بود در حالی که ما میدونم اشتباه کرده؟! ایشون درست استدلال کرد!شما بودید این حرف رو نمی زدید که من می دونم انتهای این مسیر کشته شدن هست پس اجازه نمیدم بچه هام همراهت بیایند؟!خدا وکیلی نمی گفتید؟!بخوایم با برنامه مرحله اول و دوم نگاه کنیم(برنامه به سوی کوفه /// برنامه مبارزه با امثال یزید) که اتفاقا همین نگاه جناب حنفیه هست کشته شدن در این مسیر نمی ارزه!نگاه عقلانی اما در حد دنیا همین نتیجه جناب حنفیه هست!پس باید چی بود؟!چطور نگاه کنیم؟!.....باید حقیقت گرا بود.دنبال حقیقت و پیرو و مطیع حق و حقیقت باشی بدون اینکه به دنیا نگاه کنی!

پس نتیجه:

برای کاروانی بودن و کاروانی زیستن نباید دنیایی نگاه کنی!مثال امروزی:

ایستادگی در برابر تحریم نگاه دنیایی نیست!وگرنه عقل سلیم دنیایی نمی پذیره که در همه چیز تحریم باشیم و وضع اقتصادیمون اینجوری بشه.اما هدف ما خیلی بالا تر از این حرفاست....

 

شب شهادت امام جواد علیه اسلام هست....التماس دعا از همه بزرگواران