قانون زندگی کاروانی:

در صورت مطالعه متن ، چنانچه نقدی بر محتوا هست ، شرعا باید بفرمایید چون مـــن میگم !!

 

قبل نوشت:

با یکی از دوستان توی مترو ، یه مطربی(!) از جناب خواجه امیری گوش کردیم که مفهوم شعرش این بود:

قرار بوده گوینده با یه خانمی ازدواج کنه، بعدش اون خانمه با یکی دیگه ازدواج می کنه!بعد حالا ایشون برای اوشون(یعنی خانمه) شعر گفته که آرزو می کنم خوشبخ بشی و هی اینو می گفت!

حالا شاعر بیماره ؛ این هزلیات چجوری مجوز میگیره؟...:|||

 

بعد از قبل نوشت پست قبلی!!

کار شده برای .....

رشد جامعه و سبک زندگی

فرض محال که محال نیست،هست؟ تصور کنین نصف شب رادیو اعلام کنه: هر کس از کوه دماوند صعود کنه و به قله برسه ، از سربازی معاف میشه!به محض اعلام این خبر ، خیل مشتاقان به سمت کوه دماوند حرکت می کنن!یعنی اونقدر این خبر جو میده که خانم ها جلوتر از آقایون راه میفتن! از اونجایی که هم هدف مشخصه هم مسیر علامت گذاری شده.برای همین ، همه ما احساس می کنیم خیلی زود به آرزوی دست نیافتی معافیت از سربازی چنگ می زنیم!اما در عمل ، افراد معدودی به این هدف خواهند رسید.شاید بپرسید چرا؟!

با هم چند دسته از افرادی که نتونستن به قله برسند رو بررسی می کنیم:

بعضیا زیر لحاف گرم و نرم بودن که رفیقشون اس میده که آب دستته بذار زمین بدو بیا که اینجا معافیت میدن!طرف با همون وعض(!) از در خونه میاد بیرون که یهو به خودش میگه:«چه عجله ایه؟بذار صبح که شد میریم!مگه سگ دنبالمون کرده؟»

بعضیا از کوه که میرن بالا کفششون پاره میشه برمیگردن!

بعضیا توشه راه ندارن از گشنگی بر میگردن!

بعضیا سرمای شب رو نمی تونن تحمل کنن!

بعضیا وقتی که کولاک میشه نمیتونن مقابله کنن و پشیمون میشن!

بعضیا مردم  رو گمراه می کنن !

بعضیا توانایی جسمیشون اجازه ادامه مسیر رو نمیده!

و در انتها ، افراد انگشت شماری به قله میرسند.این مثال اصلا برای شما عجیب نبود و حتی پیش پا افتاده بود ، چون همه شما میدونین کوهنوری مستلزم بهره مندی از وسایل و آگاهی از مسیر است.

اما چه ربطی به عنوان مقاله داره؟

یه ملتی که برای خودش آرمانی رو مشخص میکنه و شعار میده که میخواد به اون هدف برسه ، حتما ساختاری رو هم مشخص می کنه اما متاسفانه به این امر "بسیار مهم" توجه نمیشه که ضرورت رسیدن از نقطه صفر به نقطه یک ، رفتار عناصر یک جامعه هست نه صرف ساختار!در مثال ما هم هدف معلوم بود هم مسیر مشخص شده بود اما باز هم موفقیتی کسب نشد چون اعضای جامعه رفتار غلطی رو در پیش گرفتن.اگه ما تا قیامت هم شعار مقدس بدیم اما رفتارمون صحیح نباشه هیچ وقت به آرمانمان نخواهیم رسید.

خودمانی محضرتان عرض کنم: اگر منصفانه قضاوت کنیم اجداد ما در بدبختی زندگی می کردن.کار به جایی رسید که جامعه با رهبری امام خمینی قیام کرد و طاغوت رو به زیر کشید اما این نهضت تمام نشد.اشتباه ما اینجاست که فکر کردیم انقلاب کردیم و حالا باید فضای گل و بلبل در کشور باشد و حال که نیست از این نهضت پشیمان می شویم! این تصور مردود هست.اینکه نهضت به هدف خود ، هنوز نرسیده به معنای هدف گذاری غلط نیست بلکه رفتار جامعه ما متناسب با هدف نیست.

مثلا این تصور غلط در بین ما رایج هست که مصرف گرایی مساوی با پیشرفت جامعه است!متاسفانه ما در سخت ترین شرایط هم که باشیم دست از مصرف گرایی بر نمی داریم ،چرا؟چون مصرف گرایی رو ارزش تلقی می کنیم.اینکه دانشجویی هم لبتاپ دارد ،هم تبلت و هم جدیدترین تلفن همراه هوشمند بازار را ، یک ارزش هست اما دانشجویی که پس انداز می کند .... ؛ و این باعث رقابت کاذب بین افراد جامعه می شود و سود آن تنها در جیب شرکت ها و دلالان می رود!

یا مثال دیگر اینکه در میدان نبرد ، چنانچه سربازی از آمادگی جسمی و مهارتی برخوردار نباشه ، بهترین امکانات هم که در اختیار او باشه باز هم کشته خواهد شد.صرف ساختار و بودجه که باعث پیروزی نخواهد شد مثل اینکه ما یک نمایشنامه بنویسیم اما کسی اجرا نکنه!بالقوه یک نمایشنامه ارزش ندارد بلکه وقتی روی صحنه اجرا می شود ، عیار آن مشخص خواهد شد.

و در نهایت اینکه رشد فاکتور های اقتصادی ، ضرورتا باعث رشد یک جامعه نخواهد شد بلکه مهمتر از اقتصاد ، "فرهنگ" حاکم بر یک کشور است که می تواند جامعه ای را به مرتفع ترین قله ها برساند و یا حتی جامعه ای را از درون مضمحل کند.به امید روزی که همه ما متناسب با هدفی که داریم رفتار کنیم.

 

پینوشت:

نامه ای به ارباب.......چندی است در این سایت خیمه زده ایم:(((