001.jpg

 

آقا سید عزیز فرمودن که مطلب قبلی تکراریه.پس من یه نکته ای رو میخوام بگم که شاید کمتر بهش فکر کرده باشین یا شنیده باشین.

می دونین یکی از ضررهای دیر ازدواج کردن خانم ها چیه؟

یه دو دو تا چهار تاست:

دختر خانم چند سالگی ازدواج می کنه؟حدوداً میگیریم 24 سال.خب؟

حالا چقدر طول می کشه بچه دار بشه؟ میگیریم 2 سال(خوشبینانه)

میشه چند سالگی برا زن؟26 سالگی

چند سال طول می کشه که بچش ازدواج کنه؟

باز هم خوشبینانه 24 سال.

زن چند سالش میشه؟.... 50 سال!....تازه نوه اول!!!!

یعنی نوه دوم یا سوم میره رو 55 یا 60 سال!

حالا همون بچه اول رو در نظر بگیرین:

بچشون در 24 سالگی ازدواج می کنه.اون هم 2 سال بعدش بچه دار میشه.میشه 52 سالگی برای زن!

یعنی یه خانم در 52 سالگی تازه میشه مادر بزرگ بچه اول!!به به !چشم شما روشن:)

یه زن 52 ساله توانایی نوه داری داره؟(الآن به دختر خانومه میگی برو آشپزی کن میگه اووووووووووووه!یعنی برم غذا بپزم؟!.....:|)...

ببینین ، در ایران ، نقش مادر بزرگ ها در نگهداری از نوه خیلی زیاده.با این روند دیگه نو عروسان باید خواب گذاشتن بچشون پیش مادرشون رو ببینن!!!این مطلب رو وقتی می فهمن که ماهی 500 هزار تومن برای مهد کودک دادن)

حالا نکته بامزش اینجاست:

که این نوه گوگولی مگولی ، از نعمت داشتن مادربزرگ در سنین 15 سال به بالا تقریبا محرومه:|(تازه بچه اول)بچه دوم و سوم که ..... :(

یعنی::::::» نقش بسیار مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها داره حذف میشه!!و باید در کتاب تاریخ اون ها رو بشناسیم(Ingoraz میشیم)

آقایون و خانم های محترم دقت بفرمایند و به خودمون بگیریم:

ما نسلی خواهیم بود که نوه هایمان را نخواهیم دید مگر نوه اول یا دوم.

نقش پدر بزرگ و مادر بزرگ بسیار بسیار مهمه مخصوصا برای سنین جوانی که معمولا سن سرکشی و استقلال طلبیه.

ما از دار دنیا یه مادر بزرگ داریم که خدا حفظش کنه.ایشون یه نکته هایی رو به من میگه که تو صد تا کلاس دانشگاه هم پیدا نمیشه.نکته های ظریف زندگی رو فقط اون ها می دونن....

این فقط یه مورد از مضراتش بود.من یه بار به این سوال که " دیر ازدواج کردن چه ضرر هایی داره " فکر کردم ، باور کنین یه لیست تو ذهنم درست شد و واقعا وحشت کردم.یه نکته ای رو یکی از خانم ها تو کامنت خصوصی گفتن و درسته: که زن از یه سنی دیگه حوصله تربیت بچه رو نداره.....این خیلی مهمه.این عرایض ما بر خود ما آقایون هم وارده متاسفانه:(((... مرد دیر ازواج می کنه دیگه حوصله بچه نداره!میگه برو بابا همون یه دونه بسه.....و اوضاع میره به سمت تک فرزندی و بشمار ، مشکلات و معضلاتش را..... 

 

پینوشت:

1-یه دفعه مادر بزرگ ما ، یه حرفی زدن من کلا بهم ریختم.گفتن: ببین ، من جوونیم رو گذاشتم پای نگهداری از شما وگرنه من هم میتونستم درس بخونم و برا خودم کسی بشم....دو تا عروس خانم های مادر بزرگ ما و مادر ما هر سه تمام وقت معلم و مدیر مدرسه بودن برا همین زحمت تربیت و بزرگ کردن ما تا نیمه های روز با ایشون بود و واقعا برای 9 تا نوه ای که دارن مادری کردن.این ایثاره یه مادره.....اینکه ما به معراج نرسیدیم مشکل ازخودمونه.دامن مادر مهیا بود:(...........(برا شفاشون دعا کنین)

2-کجا قدیم ها این همه مشکل بود؟پا درد کجا بود؟قلب درد کجا بود؟کیست سینه و رحم کجا بود؟الان فقط یه سر باید رفت این مطب های قلب و ارتوپدی و داخلی رو دید.چقدر جوون نوبت گرفتن:((((
 
3-آقا سید تو کامنت گفت چرا راهکار ندادی؟گفتم دادم دیگه:اول اولویت اول بعد اولویت دوم:)....یعنی تشریف همایونی رو ببریـن منزل شوهر:))
4-خلاصه تقصیر آقا سیده:)))
5-جواب کامنت های پست قبل بنظرم برای مطالعه خوبه.(یک ساعت داشتم می نوشتم!)
 
6- راستی یه نکته ای رو من تو برخی نظرات عمومی یا خصوصی دیدم برام جالب بود:
 
دوستان ، علما ، فضلا......چرا دقت نمی کنیم؟!
سبک زندگی غلط یعنی از صفر تا صد باید اصلاح بشه!این که ما گفتیم ازدواج باید زود باشه الآن معلومه سخته یا نمیشه!دختر از نظر روحی آماده نیست.خدا لعنت کنه کسی رو که سیستم آموزشی برای دختر ها رو مثل پسرا چیده.یعنی چی؟که دختر خانوم تا 18 سالگی باید بشینه درس حفظ کنه؟پس کی میخواد تمرین زندگی کنه؟«نه نه نه نه!دخترم برو سر درست نمیخواد شما شام درست کنی!»
مادر شوهر از عروسش حل معادلات دیفرانسیل نمیخواد!توقع اینه که بتونه مدیر یه خونه باشه!
یه مورد حقیقی میخوام بگم اما به همه تعمیم نمیدم:
یه دختر خانومی براش خواستگار رفت.مادر پسر از مادر دختر خانم پرسید خب شما از دخترتون بگید.
مادر دختر خانوم هم گفت:
«بله!دختر ما ، خیلی برا تربیتش زحمت کشیدیم.کل سالای تحصیلش تو مدرسه با سرویس رفته و اومده و تو دانشگاه هم(که یه دانشگاه تفکیک شده هست)کلا با آژانس رفته و اومده و "اصلا" نذاشتیم که با اتوبوس یا تاکسی بره که یه وخ..... .بعد هم ایشون کلا سرش تو کتاب هست!»
این یعنی سبک غلط زندگی!دیگه از این دختر خانوم نمیشه توقع داشت که "بانوی خانه" باشه.حالا بماند که معلوم شد عزت نفس این خانوم زیر صفر بود!!
نتیجه:
برای اصلاح یک هدف ، کل ساختار باید متناسب شود نه فقط یک بخش!