راستیــ

یادم رفت بگویم

روزتــــــــــ مبــــــارکــــــ

مــعــلّـــم مـــــــادران امـــــروز...

 

222.jpg

دهه 50....دست خط مادر

پینوشت:

 

گفت استاد مبر درس از یاد

یاد باد آن چه مرا گفت استاد

پس مرا منت از استاد بود

که به تعلیم من إستاد استاد

هر چه می دانست آموخت مرا

غیر یک اصل که نا گفته نهاد

قدر استاد نکو دانستن

حیف استاد به من یاد نداد(ایرج میرزا)

 

 

1-جامعه ای رشد می کنه که بهترین آدمانش ، معلم آن جامعه باشند.

2-اگر بخوام این سه سالی که در مدرسه بودم رو توصیف کنم میگم:سخت ترین کار عالم ، معلمی است و من نتونستم معلم باشم ؛ چون حداقلی ، تعریف نمیشه و حداکثری هم نداره!....معلم باید خودش رو مبدأ تحول و مهمترین انسان روی زمین بدونه.معلمی که هدفش تربیت انسان کامل نباشه به درد نمیخوره.هر کسی میتونه بهترین آدم روی زمین باشه به شرطی که معلمی فهیم داشته باشه.

3-اولین جرقه معلمی ما بر میگرده با اردوی جهادی بازفت در سال 87.توی مدرسه ای که مستقر بودیم یه فریزر بود که کارش آب کردن یخ هایی بود که توش میذاشتیم:)....یکی از اساتید گفت برو تو روستا یخ بیار .(منم خجالتی!!!)از من امتناع از استادمون اصرار!خلاصه دل رو زدیم به دریا و رفتیم تو روستا و این سر آغاز ارتباط گرفتن با مردم شد.یعنی هم پیش اهالی میرفتیم و هم با بچه های اونجا بازی می کردیم.......تا اینکه اردوهای بعدی شدیم مربی فرهنگی:)و بعد از فارغ التحصیلی هم مدرسه لطف داشت و ما رو معلم املا کرد:))دو سال اول ، همه معلم ها از دستمون شاکی بودن!چون هر وقت میخواستن تکلیف بدن بچه ها میگفتن کلی تکلیف املا داریم:))

و امسال ترفیع درجه گرفتیم و شدیم معلم فارسی و انشا و املا:)...........(شنیدین میگن یه اتفاق ،‌آینده طرف رو مشخص می کنه؟!)

4-امروز به یه دختر خانم سوم دبستانی که مادرشون هم تشریف داشتن کنارشون گفتم:دیوان حافظ برا کیه؟!گفت سعدی؟؟!!گفتم عزیزم خودت رو ناراحت نکن!گنده تر از تو هم نمیدونه برا کیه:))والااااا!یعنی زده به سرم که پایان نامه دوره ارشدم رو بذارم رو همین موضوع که "دیوان حافظ در نزد مریدان برای کیست":دی

5-یه مطلبی که قبلن ها در وب کلاس نوشته بودیم.....

 

نگاه آموزش و پرورش به مقطع دبستان و راهنمایی باید به کارگاه محوری تغییر پیدا کنه.ما که از غیب حرف نمی زنیم ، امروز داریم به وضوح می بینیم تو دانشگاه خبری از کار و پژوهش و تولید نیست.خب معلومه وقتی اونطوری رشد کنیم طبیعت ما به سمت خلاقیت و نوآوری نمیره!برخی کارها تو دانشگاه(روم به دیوار)رسما بیگاری هست.دانشجو مقاله می نویسه به اسم استاد میره!!!کپی مقاله که دیگه جای خود داره..... . چرا؟چون اینجوری بار اومدیم.

واقعا انقدر عجیبه که من گفتم درس فارسی تو کتابخونه برگزار بشه بعضا تعجب کردن !درس علوم باید تو آزمایشگاه باشه که وقتی معلم میگه ستون فقرات ما مثلا 33 تاست دانش آموز رو ماکت اسکلت خودش بشمره.لمسش کنه.یا درس جغرافی باید یه اتاق مخصوص داشته باشه.این مدرسه ای که ما میریم یه ابتکار جالب به خرج داده ، برای درس دینی اومده یه شخصیت درست کرده به نام جوانمرد.معلمشون گریم میشه با لباس مخصوص میره سر کلاس حرف میزنه و بسیار مورد استقبال قرار گرفته.(آموزش غیر مستقیم)برای رسیدن به این مطالب اصلا لازم نیست بریم ژاپن ببینیم اونا چی کار می کنن.تو اولیات با مسئولین درگیر هستیم.و اولین مانع هم بحث اقتصادیه.....اما هیچ کس اینطور نگاه نمی کنه که اگه روش تربیت رو درست کردی ، پس فردا اقتصاد هم درست میشه.دوباره رسیدیم به علوم انسانی و علوم تربیتی.من باز قسم می خورم علوم تربیتی مهمترین رشته دانشگاهیه.رشته ما سه تا مشکل داره:

الف)عدم معرفت نسبت به اهمیت رشته

ب)نقص جدی ساختاری و محتوایی رشته(آشنایی با کتابخانه!!!!)

ج)مشکلات اقتصادی فارغ التحصیلان(با معلمی زندگی هیشکی نمیچرخه!برکت داره ها ولی به خمس نمیرسه!!)

برگردیم سر بحثمون میدونم طولانی شد.شرمنده....

سر کلاس چی کار کنیم تا متربی رشد پیدا کنه.تو بحث آموزش دینی هم اندیشی روی همین مسئله صحبت می کنیم که باید با این متربی تو سنین مختلف چجوری رفتار کرد؟چی بهش بگیم؟چطور اثرگذار باشیم.....

ابدا قصد جسارت محضر دوستان رو ندارم.حرف کلی هست:

{شیخ در جمع مریدان این حرف رو زد}«سیب زمینی اگر 100 کیلو هم بشه باز هم سیب زمینیه!»

اگر من با این شکل دکترا هم بگیرم دور از جون دکتر ها ، میشم یه سیب زمینی(بی سواد) محترم!هیچ مطلب تولیدی از این دوگوله تراوش نمی کنه الا ترجمه و کپی..... .و در علوم انسانی با ترجمه و کپی به هیچ جایی نخواهیم رسید این خط - این نشون*.....!

 

 

 

6-کاش بجای این همه اسپانسر که تو فوتبال سرمایه گذاری می کنه ، یکی هم پیدا میشد میومد مدرسه تاسیس می کرد.....

7-

تبریک عرض می کنیم محضر دوستانی که به تازگی پیوندی در زمین بستند تا آسمانی شوند....

با‌ آرزوی خوشبختی برای برادران عزیزم و خواهران محترم....

ضمن اینکه عرض زیارت قبولی به همکلاسیانمان که مشرف شدند حرم امن الهی....

ایشالا گوشت بشه به روحشون:)