خوش به سعادتت آقای برهان الدین ربانی
آمدی سید ما را بوسیدی و
به آرزویت رسیدی...
دشمن اسلام بر نتافت
وقتی از رستاخیز کنونی سخن گفتی :
«این رویای خوش امروز به لطف الهی به واقعیت عملی تبدیل شده است و پیام خوشبختی را برای امت اسلامی مژده آورده است»
و باز ملت افغانستان در فراق رهبری دیگر
رفتی پیش احمد شاه مسعود ...
فقط یک پیام در پیام رسان پارسی بلاگ نبود...
جاذبه ای بود که ما را تا خودش کشید؛
می گویی نه !
در دلت یک یا حسین هم نه ؛
که یک حــــســــیــــــن بگو ...
یادش به خیر
پای ضریحتان نشستم و ...
اصلا نمی دانم با این دل چه کردید.
دلم از دلنوشت برایتان خسته شد ،
دستی بکش بر دل من...
راستی پیرمرد روستای گرم
حال و هوای شما را داشت
تا اسمتان را آوردیم
اشک چشمانش را در بر گرفت
و دلمان برایش سوخت
گفتیم بیاییم پول جمع کنیم و بدرقه زیارت شما کنیم
خدا را شکر
بچه ها پول سفر را تقبل کردند...
و ما
همچنان در فکر کرب و بلا ...
72 شب مانده کمر خم بشود 72 عاشق ز زمین کم بشود
72 مـیــدان بــلا در راه اســت 72 شـب مانده مـحـرم بشود
بین الحرمین و حرم حضرت عشق علیه السلام
نمی توانیم کاری انجام بدیم
جز آه کشیدن
که ای کاش
باز
شب جمعه ای
مهمان شما شویم
راست می گویند شما هم شب های جمعه هیئت دارید؟
یا نه
شما میزبان هستید
و صاحب مجلس
نذر دارد
هر هفته برای ظهور فرزندش
مجلس بگیرد
چه هیئتی...
بهترین زنان بهشتی کمک مادرتان ،
و کوچه ای از
آدم علیه السلام
تا
.
.
.
سینه زن این هیئت...
تقصیر ما نبود گرفتارتان شدیم
زهرا نوشته است برای شما شویم
می خواست تا که روز قیامت کنار هم
سینه زنان زیر لـوای شما شـویم
وقتی نمی خواهی متن بنویسی
اما ناگهانی دلت هوایی می شود...
امیدوارم دوستان حلال کنند
وقتی می خواهی انسان دوستی را به تصویر بکشی اما نمی دانی قلمت اسرائیلی است....
این محصول متعلق به خود اسرائیل است!
حجاب فلسفه می خواهد؛کسی که دقیق فلسفه اش را نداند در میانه راه کم می آورد.باور نداری؟
چند سال پیش چادری وارد بازار شد به نام چادر ملی!
برخی خواهران آن را برگزیدند و برخی نه!
آن چادر را چه کسی طراحی کرد؟
کسی که در دانشگاه درس خوانده...
درس خوانده؟چه درسی؟آن درسی که خوانده اسلامی بوده؟استادش حقیقتا مسلمان بوده؟
دل ها بسوزه برای علوم انسانی ...!!!
آری.حتی هنر هم فلسفه می خواهد.زیر بنای علوم انسانی ما همین فلسفه هاست که مجموعا علوم انسانی است.
چادری که اگر رنگش عوض شود با لباس مهمانی تفاوت نکند که به درد نمی خورد!
چادر و نازک بودن با هم جور در نمی آید!حالا بیا زیر چادر لباس قرمز بپوش!خودمون را خفه هم کنیم گوش بعضیا بدهکار نیست که حجاب فقط به چادر نیست ... تو زیر چادر هم باید حجابت کامل باشد.
درد ماکه فقط بی حجابا نیست!
خدا وکیلی این چه چادریه که مقنعه یا رو سری گل منگلی از جلوی چادر بیرون بزنه؟این با حجاب در تناقض نیست؟اگه نیست پس برا کی گذاشتی بیرون؟!
خیلی از ما مذهبی ها(!) نفهمیدیم حجاب یعنی چی ؟
حالا بیا جلوی حضرت آقا متلک بنداز:«اجازت (!) هست حرف سوفیانه بزنم...!»بعدش هم پسرای تو بیت بهت بخندن (از حماقتت) !دیدی خریت از خودته!خریت خود نمایی جلو نا محرم!(توجه کردید واژه نامحرم کم کم از ادبیات گفتاری ما در حال حذف شدنه؟)
یه جاهایی نمی شه دیپلماتیک صحبت کرد !حتما باید برجک زد!
سر کلاس هی عشوه بیا...«اسسسسستاد»!!!
حجاب یعنی چرا اجازه می دی استاد با اسم کوچک تو، حضور و غیاب کنه؟
به من پسر چه مربوط که اسم تو چیه؟
خواهرم!
تو باید حجابت رو حفظ کنی نه اینکه من دغدغه حجابت رو داشته باشم!
برا چی تو دانشگاه به من (همکلاسی)سلام می کنی؟
اگر تو اولین خاکریز حجاب رو از دست بدی تا آخرش باید عقب نشینی کنی!
با سلام نکردن تو هیچ واجبی ترک نمی شه که کار مکروه هم انجام می دی!
حالا من شدم یه آدم متحجر فلان!!!
حالا بگو آقا بیا!آره... هی دعای فرج بخون ... متاسفم که در جامعه دانشگاهی حجاب یک امرغریبه...
مخاطب من آدمای بی حجاب نیستن که من به اون ها هیچ هرجی نمی دونم.
مگه من خودم درست کردم که اون علاقه مند به حجاب شه؟تنها فرق من با اون تو دو متر پارچه است وگر نه رفتارم همون رفتاره...
روایت جالبیه:میگه فرشته ها وقتی یه بدحجاب رو دفن می کنن شروع به خندیدن می کنن!!!به هم میگن این تا وقتی زنده بود اطرافیانش هیچ حرفی بهش نمی زدن حالا که مرده با کلی خاک می پوشننش...
به قول حضرت آقا بیایم جبهه ای نگاه کنیم:
دشمن تو دانشگاه چی رو هدف گرفته؟
در ظاهر شاید عناصر به هم مربوط نباشن اما یک نخ(علوم انسانی)اون ها رو به هم ربط می ده!
چی ؟
میان با طرح تشییع شهدا در دانشگاه مخالفت می کنن!
میان با حجاب در دانشگاه مخالفت می کنن!
میان با جدا شدن زنان و مردان در کلاس مخالفت می کنن!
میان با بسیج مخالفت می کنن!
میان با برگزاری عزاداری در دانشگاه مخالفت می کنن!
و ...
همه داستان اینجاست ... نفس دانشگاه در تناقض شدید با دین است.(روی این نکته مطلب فراوان هست که اصلا چرا دانشگاه وارد ایران شد..)
در علوم انسانی دانشگاههای ما دقیقا عبارات دینی تمسخر می شود و جملات کانت و پوپر جایگزین می شود .فقط کافی است با جملات این افراد آشنا باشی تا ببینی استاد چگونه نوکری آن ها را می کند .حتی به خودشان زحمت تغییر جملات را نمی دهند!عینا همان حرف ها!
حالا چه ربطی به حجاب داشت؟!
بحث ما علوم انسانی اسلامی است!عجب...
شما تا فلسفه درستی از مقولات دینی نداشته باشی نمی توانی بگویی به دنبال اسلامی کردن هستی!
اگر فلسفه بدانی می فهمی دشمن کجایش سوخته که نشریه خاتون را می دهد!
دقیقا رو نقطه ای دست گذاشته که ضعف داریم.
چندی پیش در مطلبی تحت عنوان "کدام فرهنگ" به این موضوع اشاره شد البته از نگاه دیگری:
«اگر کسی گمراه است حرام زاده نیست! غافل است ؛ پس بیاییم به او فرهنگ خدایی را نشان دهیم!
فرهنگ خدایی؟!این دیگر چیست؟
همان فرهنگی که رسول ما صلی الله علیه و آله برایمان آوردند... همان فرهنگی که علی علیه السلام را به خاطرش کافر نامیدند و فرزند او را در کرب و بلا...
فرهنگ خدایی یعنی من نباشم تا او باشد...
نکند پنجره دلمان مثل شیشه های رنگی خانه طباطبایی ها در کاشان، نور خدا را مطابق میل مان عبور دهد؟
بیاییم میل مان میل امام باشد...
خواهر من!
تکلیفت را با خودت روشن کن!
این چادری که سرت کردی به دردی نمی خورد!اصلا ارزشی ندارد!
شهدا نرفتند که تو چادر سرت کنی!
شهدا رفتند تا تو بفهمی زیبایی تو برای همسرت است نه برای اهل کوچه و بازار!
این چه چادری است که نگاه شیطان را به خود جلب می کند؟
هم چادر روی سرت هست هم خودت را بزک می کنی؟!»
سیاهی چادرت چشم دشمن را در آورده...
من به خود می بالم که خواهرم با حجابش دشمن را به زانو در آورده...
حجابت سنگر است برای من تا در تیررس دشمن نباشم... تا خودی را هدف نگیرم
بیاییم فلسفه دینمان آنطور که امام زمان می گوید در جامعه برپا کنیم...
معرفی سایت در زمینه حجاب : http://reyhaneha.razedel.ir/
تا بالی برای پرواز داریم باید بپریم...
این شب ها راه آسمان از همیشه شلوغ تر است ؛
عجب روزگاری شده!
امشب وقتی اخبار را دیدم جای خیلی ها شرمنده شدم....!
مسئولین اقتصادی در خیمه قافله سالار جمع شدند و چند ساعت با امام سخن گفتند؛اولین دیدار با آقا "در بخش اقتصاد" که چند ساعت به طول انجامید!و صاحبنظرانی که 18 نفر بودند به بیان نقطه نظراتشان پرداختند.
دعوت از فعالان اقتصاد آن هم در ماه رمضان که ساعات پایانی آن حالی برای کسی باقی نمی گذارد(آنچه که در تصاویر مشهود بود) نشان از اهمیت زیاد این جلسه داشت؛اما کدامیک از مسئولین ما اینقدر دغدغه جهاد را دارند و برای مردم تبیین می کنند؟
یادش به خیر !
پانزدهم اردیبهشت ماه بود.مطلبی تحت عنوان جهاد اقتصادی یا جهاد فرهنگی نوشتم؛ خیلی ها تعجب کردند که این دو چه ربطی به هم دارد . هر چه جلوتر برویم این خطر وجود دارد که تا فرهنگ انقلابی را زمینه سازی نکنیم، آن انقلاب با خطر سقوط مواجه خواهد شد.متاسفانه تنوع طلبی را از کودکی به فرزندانمان آموزش می دهیم بدون آنکه عمدی باشد.آنقدر دفتر و مداد رنگارنگ جلویش می گذاریم ... !
به یاد استادمان علی محمد هنر ؛ دبیر زبان فارسی ...
امروز پس از ماه ها به دیدار استاد رفتیم
با همان نگاه محبت آمیز...
دیگـر عیـنک نـداشـت
اما خوب شناخت
سلام استاد
.
.
.
.
بی مقدمه:
امشب جایتان خالی بود
پیش قافله سالار
با لبخندش خندیدن صفای دیگری داشت!
اما رفقا!
<** ادامه مطلب... **>
دلم گرفت!
حرف های خیلی مهمتری هم بود که یا اشاره نشد یا آقا پاسخ نداد!
کاش پیرامون بحث امر به معروف و تفکیک جنسیتی سخن می گفتند ؛
حرف های تعدادی از دانشجویان تکراری بود
مثلا نماینده اردو های جهادی همان حرف های سال پیش را می زد!
حرف های که آن خانم راجع به علوم انسانی فرمودند قبول سنجیده بود اما
خیلی اولیه بود
دلم سوخت که هنوز باید راجع به همان حرف های تکراری صحبت بشه
اما خدا را شکر "آقا" بحث مهمی را در ادامه فرمودند
آن هم قیاس انقلاب ها و نقش جریانات انحرافی در آن...
خدایا شکرت که توفیق زیارت نایب خلیفه الله را به من عطا کردی...
