زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

اشک نفس

روزگار نامردی است

دوستانت را می گیرد و تو را از دوستانت

بهانه

پیش پا افتاده ترین دلیل برای جدایی...

شیطان

به ما خندید

و به خواسته اش رسید...

وقتی که گول خوردی

گفتی دوستم داری

اما "دوست" نداشتی و به ناچار "دوست شدی" با کسی که "دوستش نداشتی"....

زمانی هوای نبودنت نفس گیر بود

اما امروز

هوای بودنت....

ولی ممنون!

یادم دادی

در هوای کسی نباشم....تا کسی هوای من را نداشته باشد...

اینگونه خیالم راحت است:

نه من .... نه تو....

انتخاب کردم

مسیر زندگی را

همین که فهمیدم هیچ کس ارزش ندارد

(غیر از پدر و مادر)

به پایش محبت خرج کنی

از بس حراج کرد

هوای دوست را..........

یک نفس در هوای دوست را

 

 

با دنیا عوض نخواهم کرد...

کاش

روی شیشه دلم

اشک نفسش را ببینم.....

این روزها هوا ابری است

پس ببار ای باران

از بس که دلم لک زد برای نیم نگاهش....

کاش

حضرت یــــاس

نــــــگاهی به ما کند...

 


تو خود بخوان حدیث مفصل ....

یادتان که نرفت

روزگــــــــــار را می گویـــــم!

و من....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مستقیم تا صراط(مقدمه)

جای همه دوستان خالی!


سفر پر خیر و برکتی بود....


امام رضا دوستان جدیدی را به من معرفی کرد؛


دوستانی با صفا....


از مناجات های شبانه، زائرای با صفا و عزیز، غذای حضرتی و .... که بگذریم


حرف هایی که گه گاهی در وبلاگ می زدیم را به عینه دیدم!


و باز اثبات کم کاریمان........


اثبات گناهکار بودن ما در انحراف مردم..............


شرمنده ها !


ولی خودمان را به خواب زدیم


و دشمن


برای برادرمان لالایی می خواند......


وقتی نمی بینیم آنچه در پیرامونمان رخ می دهد؛


باورش سخت است


در کنارمان


دوستانی (کاری به غیر ندارم)هستند که امریکا را دشمن نمی دانند! نظام را عامل ترور دانشمندان داخلی می دانند و .....


...(پشت سرم بگو فلانی عادت دارد عقب بایستد و ژست روشنفکری بگیرد؛


رفیق!


هنوز بلد نیستی مباحثه کنی! فکر می کنی طرف مقابل احمقه!


اون بیشتر از من و تو می فهمه!


مزخرف ترین دلایل رو برای اثبات نظام میاری....


توقع داری قبول کنه؟! .... بابا ایول


این بدی من که « طرف مقابل رو آدم به حساب میارم»)...


و علت این جهل دو چیز است:


1-       بچه مذهبی ها نتوانستند با افراد متفاوت ارتباط برقرار کنند

2-       روش صحبت پیرامون موارد اختلافی را نمی دانیم


به محض اینکه یه کسی حرف خلاف بزنه می گیم نظر آقا یه چیز دیگه هست......


چرا زود گارد می گیریم؟ مگه می ترسیم؟


طرف دو تا حرف میزنه ده تا تناقض توش هست! دیگه نیازی نیست سرخ بشی!


چرا فکر کردیم پیامبر خدا هستیم که دلیل می بافیم؟ اگه جواب سوالی رو نمی دونی برو بپرس


شرمنده ها ولی خیلی بهتر از حرف مفت زدنه که هم آبروی نظام بره و هم آبروی خودت!


به من گیر میدن چرا جلوی غریبه ها از بسیج انتقاد می کنی!!!


تو تا قیامت از بسیج خوبی بگو ؛ وقتی بدی بسیج رو نگی هیچ کس حرفت رو قبول نمی کنه!


مگه غیر از اینه که باید منصف بود؟


اول بدی بسیج رو بگو بعد صد تا خوبی بگو!


باید اعتماد طرف مقابل رو جمع کنی بعد استدلال کنی و گرنه عمرا حرفت رو قبول کنه!


من هم باشم قبول نمی کنم! شما قبول می کنید؟؟؟


دوستانی که مطالب وبلاگ رو دنبال می کنن یادشون هست گفتیم کار فرهنگی تو هر جایی اقتضای خودش رو داره!


برای جذب کردن نباید سنگ بود....اسفنج باش تا جذب کنی و سرجایت باقی بمانی....


آخه رفیقت مگه دشمنه که با سنگ جوابش رو میدی...؟


برا هم دعا کنیم


بر صراط ، مستقیم شویم ...


 


و من الله توفیق....


ـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــــــ ــــــــ ـــــ ــ ــ ـ ـ


 


پــــــــــــــــــی نوشــــــــــــــــــــــــــت:


روی خط خدا:


...بله!چرا ما نباید از خودمون نقد کنیم؟چرا نباید مشکلات خودمون رو برای خودمان مرور کنیم؟به قول حسین قدیانی چرا علم را بدهیم دست دیگران؟ اگر بچه حزب الهی ها نگویند این ضعف هارا دیگران(همان دشمنانی که گفتم)اون رو چماق میکنند و بر سر ما می کوبند!اونقت ماییم که خودمان را به خواب زدیم.......البته ما بلد نیستیم جذب کنیم! که اونهم دلایل زیادی داره....


مثل نداشتن اطلاعات کافی و متقن و باور کامل، برخورد متعصبانه و کورکورانه (مثلا ما هنوز اون فرد و عقیده و نیتش رو نشناخته،به محض اعلام مخالفت اون با لحنی بد و تند اون رو بالکل منافق میدونیم!)،نداشتن سعه صدر(که واقعا لازمه)،خیلی وقتها نمی خوایم قبول کنیم نظری غیر ازنظرخودمون رو!حتی حاضر به گوش دادن حرفهای طرف مقابل هم نیستیم ازهمون اول حرفها جوابش رو آماده میکنیم که با ژست حق به جانبی بهش تحمیل کنیم..ووو


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

صاحب فدک

حکایتی دارد....

تقارن شهادت پیامبر و امام حسن علیهما السلام...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

دختری که موهایش شانه داشت....

 تصاویر با فایرفاکس باز می شود.

آری

بابایت آمده

حق داری از کنار او جایی نری

وقتی پدر را دیدی و در آغوشش رفتی و پایین نیامدی

بابای خود را خوب شناختی که کیست...

می دانی؟

بقیه فرزندان شهید به تو حسودی می کنند

چون رهبر فقط تو را بغل کرد و چند قدم راه برد

آخر علی هم مثل علی یتیم نواز است...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

به شما باید تبریک گفت!


جای تحسین نداره؟ نه؟ نماینده ایران توی گلدن کلوپ تقدیر شده .... این بده؟؟؟!

روزنامه شرق تیتر میزنه "صدا و سیما جایزه فرهادی را ندید" ... چقدر ریز بین هستن اینها!

آفرین به وزارت ارشاد که مجوز فیلمی را داد که حتی دولت امریکا ازش تقدیر می کنه!

آفرین به این کار فرهنگی که حتی روی شیطان هم اثر گذاشته! ... اونوقت یه سری آدم میگن کار فرهنگی نکردیم!!!

آفرین به آقای شمقدری که تبریک گفت!

<** ادامه مطلب... **>

خلاصه کلام اینکه:

در وزارت ارشاد را "گِل بگیرید" نفعش برای اسلام و نظام بیشتر است!

و جسارتاً خاک بر سر ما که تعداد کارگردانان ارزشیمان به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد!

 

 

 

 

کسی که در حال دست دادن با کثیفترین بازیگران دنیاست

قرار است(بود) در کشور با فیلم هایش جوانان ما را هدایت کند....

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پــــی نوشت:

نوشته جدید استادم "فرید الدین حداد عادل" پیرامون پروژه جدید ضد فرهنگی انتخابات مجلس نهم (حالا نوبت آیت ‎الله جنتی است؟!) وقت کردید مطالعه کنید؛هم کوتاه است و هم جالب توجه!

راستی ؛ و آفرین به گلشیفته که بالاخره جلوی همه برهنه شد و به بابای عزیزش نشون داد که بیشتر از این ها بی بند و بار است!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

روی خط خدا

*متن زیر کامنت یکی از همسنگران است...

* این متن هر روز کامل می شود!(آخرین بروز رسانی :13 دی ماه)

* با توجه به شروع امتحانات دانشگاه تا اول بهمن ماه پست جدیدی نخواهم نوشت!

* 9 دی هم مبارک!!

* این بار جای حاج علی بخشی ، همه می گوییم : ماشالله ... حزب الله...

عرصه فرهنگ

سلام

از کتاب های درسی آن سالها عکس اول آنها یادم هست!!

پیرمرد امیدش به ما دبستانی ها بود!

حالا بزرگ شده ایم آقا!

حال امیدتان چطور است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

خواستی گل نشوی

امسال باهاش رفیق شدم...

اردوی جهادی تابستان-شند معصومه

چند روزی باهاشون کار فرهنگی می کردیم،

عجیب دلبسته شدیم

احمد بین بچه ها از همه بزرگتر بود و گیرایی خوبی داشت

...

گذشت تا دیروز یه پیامک داد؛

روستای خودشون آنتن نمی ده و قطعا وقتی اومده طرفای شهر فرستاده!

کل پیامک فقط یک بیت شعر بود و نه هیچ عبارتی دیگه:

 

 

چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم

خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم

 

 

-------------------------

پـــــــــــــی نوشت:

این مناطق تشنه کار عمرانی و فرهنگی است و متاسفانه برنامه ریزی های ما ... . البته مشکل نیرو سازی فرهنگی ، جدی است و معلوم نیست با این وضع به کجا خواهیم رفت.

مثلا اونجا ما نیروی خواهر نداشتیم و مجبور بودیم که دخترای تو سن راهنمایی و دبیرستان هم بیان سر کلاس.و خیلی سخت بود هم کلاس رو دوست داشته باشن و هم دلبستگی ایجاد نشه(آیکون کنده شدن پوست!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

خاطرات عمه

امشب همه از خاطرات قدیم می گویند...اما این شب ها جایی دیگر ...همه دور عمه جمع اند... و عمه از یتیم نوازی های علـــــی می گوید...داستان علی و فاطمه را ... داستان عمو حسن را ... داستان محسنی که نبود ... داستان عبدالله و قاسم... داستان کرب و بلا ... اما در این میان همه مشتاق داستان عمو عباس... می خواهند بدانند آخر عباس آب آورد؟ ... و باز سکینه بود که ... و این داستان را خودتان ادامه بدید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

پناه بر خدا

املای تکرای و.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

تکمیلی یک نقد

متن ذیل ، یکی از نظراتی است که سرور و برادر عزیز آقای امیر منصور معزی ذیل پست "و ما ادراک دانشگاه" مطرح فرمودند.و در ادامه توضیحاتی در همین رابطه :


سلام برشما .خوب البته این موضوع بسیار بلند است وپرداختن به آن درمجال نظر شاید صحیح نباشد .اما چون مطلب زیاد بود خوب عذر نبده را هم در این ابراز نظر که فکر کنم طولانی بشود بپذیرید.


 اول اینکه برخوردشعاری باکرسی های آزاد اندیشی موجب ازجریان افتادن آنها خواهدبود.برای این موضوع زیرساخت هایی نیاز بوده و هست که ظرفیت های اجتماعی دانشگاه ها به دلیل عدم وجود سیاست واحد فرهنگی درطول ادوار مختلف اجازه شکل گیری آنها را نداده است و به طور طبیعی وقتی زیرساخت وجود نداشته باشد بهره برداری از یک پروژه را غیرممکن می کند بعد نتیجه این می شود که شعارهای پررنگ ما را به خود مشغول می کند و این دور تسلسل مادام ادامه خواهد داشت .


دوم اینکه از ظرفیت های دانشگاهی بگذریم باید ببینیم چقدر جامعه ورودی دانشگاهی ما دارای قوه ادراک و بینش و اهل تفکروانتقاد است.چه توفعی داریم مگر این جوان از مریخ آمده یا محصول خارجه است نه این دانشجو از محیطی منتقل شده که آنجا هم فاقد برنامه مدون تربیت فرهنگی اجتماعی بوده بنابراین تکلیف موجودی هم مشخص است .تکلیف اساتید تربیت شده در این محیط هم که مشخص است چون این اساتید همان داشجویان دیروز هستند و در همان سیر تربیت شده و حرکت می کنند.این جامعه بسته که از آزادی بیان فقط انگشت اتهام به سوی هم بلند کردن را بلد است و بدیهیات اخلاقی را به فراموشی می سپارد و تا حرف برنی اتهام و انگ را به سویت روانه می کنندبدون اینکه حتی فکر کنند جگونه می خواهد آزاد بیاندییشدوآن را ترویج دهد.


وقتی ازدید شمای داشجو نظم آموزشی و روش تدریس یک استاد اهمیت نداردو به گمانتان حرف بی ربطی است که سروقت سرکلاس باشید یا ابتدایی است که استاد از شما نظام بخواهد یا توقع دارید دانشجوی شاغل باشید،ومورد نظر استاد قرار بگیرد،خوب طبیعی است که دانشگاه جزوه محور می خواهیم و از این چنین دانشگاهی چگونه انتظار اندیشه دارید . خوب به طور طبیعی تکلیف استاد های فردا هم روشن است .همچنان که تکلیف استاد های امروز که دانشجویان دیروز بوده اند نیز مشخص است .


اول باید خواسته ما به عنوان سیاست گذار از دانشگاه معلوم باشد در کنارش زیرساخت هایی را آماده کرده باشیم همزمان به تربیت نسل پرداخته باشیم و بعد اینگونه از آزاد اندیشی بگوییم.وقتی از این کرسی ها تنها برای ما تعریف کردن از این دولت . ان دولت . بدگویی و طرفداری از اشخاص باقی مانده چطور توقع دارید که در این جهت رشد کرده باشیم.


خلاصه این که مطالب مکتوب شما برخی به جا و درست وقابل ملاحظه ،برخی دردهای اجتماعی و دربخشی هایی هم قابل نقد و بحث است که امیدوارم فرصتی برای پرداختن به آنها پیدا شود.در نشر معارف فرهنگی و اسلامی به یاری خداوند مستدام باشید.


 

***

اما چند نکته تکمیلی:

1- همانطور که فرمودند برخورد شعاری ؛ ایشون از منظر  ساختاری به موضوع نگاه کردند و بنده از منظر دانشجویی. بنده بیشتر دنبال این موضوع بودم که اگر زیر ساخت ها هم فراهم باشد ، باز لنگ خواهیم زد چرا که دانشجو آمادگی پذیرش این مطلب را ندارد. متاسفانه برخی دوستان دانشگاهی فکر کردند بنده این بزرگواران را بیسواد می پندارم ! در صورتی که خطاب بنده به جماعتی است که هنوز با ماهیت آزاد اندیشی آشنا نیست ، در پی برگزاری آن است. آیا این جز برخورد شعاری کردن با کرسی آزاد اندیشی است ؟ شما هیچ وقت برای کودک دبستانی نظریه داروین را نمی گویی و بعدش هم بیایی آن را نقد کنی چون او زیر بنای فکری ندارد! نمی داند چگونه با این موضوع مواجه شود.چه بسا گمراه شود.مگر ما مشکل روانی داریم با برگزاری کرسی دانشجو ها را گمراه کنیم.

2- حتما دوستان یک مروری روی صحبت های آقا داشته باشند؛ روی خطاب آقا در برگزاری کرسی آزاد اندیشی با حوزه است و بعد از اون با دانشگاهیان. دوست عزیزی گفت که چرا می گویی بچه های کارشناسی دنبال این کار نرن؟!! اتفاقا من می گویم کی گفته برن؟ کی گفته انتظار آقا از دانشجوی کارشناسی اینه؟ بیایم به این سوال جواب بدیم.

3- اینکه ورودی دانشگاه ها ضعیف است شکی نیست که علت هم به سیستم آموزش در 12 سال تحصیل بر می گردد که مجال آن در این جا نیست.

4- بنده نظرم این نبوده و نیست که روش تدریس استاد اهمیت نداره ! روی نظم هم که شکی نیست.حرفی که من زدم این بود که فردی که در جایگاه استادی قرار گرفته به هویت یک دانشجو توهین می کند...

5- در دوره کارشناسی توقعی بالاتر از جزوه محوری نیست! در بین ما هیچ رغبتی نیست که علاوه بر مطالب استاد ، مطالب دیگر در منابع دیگر را هم مطالعه کنیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گذشتگان در زمینه علوم انسانی انقدر کم کار کردند که منابع اصیل بسیار کم است. منابع ما شده کتب ترجمه ای!!!

6- و همه هدف من از نوشتن آن متن این بود که دانشجو خود باید برخیزد و گرنه از این سیستم آموزشی هیچ آبی گرم نخواهد شد.

7- و تاکید حقیر روی این است که صحبت های آقا را با دقت مطالعه کنیم و حتما به صحبت های پیشین ایشان توجه کنیم. که عدم این کار مساوی است با گمراهی...

8- از اینکه دوستان وقت گذاشتند و مطالبی را مطرح فرمودن بی نهایت سپاس... باشد گردی در کاروان حسینی ...

  

و من الله توفیق

پـــــــــــــــــــــــــــی نوشت:

دو روز قبل از ورود به سفارت انگلیس، حضرت آقا در دیدار با اقشار مختلف سیج نکات ذیل را یادآوری نمودند... شما خود قضاوت کنید؛ آیا این حرکت با این معیار ها سازگار است؟

بسیج سیاسى است، اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافى نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضى نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حد اکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علم‌زده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.

 


و باز به دنبال بهانه ای برای دیدار مولا ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی