زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۳۵۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

ایستگاه آخر......

خلاصه کلام اینکه

این همه رفتیم بالا ،‌اومدیم پایین که یه مطلب رو بگیم:

باید مستضعف بود ! باید احساس کنیم و بفهمیم و ایمان داشته باشیم کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

به امام نیاز داریم ؛ از جزئی ترین امور زندگی تا امور کلان دنیا...ما محتاج امام هستیم.

همه درد ما از نفهمیدن جمله بالاست.

وقتی این رو درک کردیم ، دنبال سبک و روشی برای همراهی با امام خواهیم بود:

ادعا می کنیم می خواهیم از عقل پیروی کنیم ، عقل ما می گوید : و کل شی احصیناه فی امام مبین! پس به هیچ کس جز امام نیاز نداریم.

وقتی خودمون رو محتاج امام دیدیم ، آن وقت همه وجودمان ( و نه بخشی از آن را) در اختیار امام می گذاریم ، می گوییم تو بگو چه کنیم.

این یعنی زندگی کاروانی....این یعنی نگاه کاروانی....

چی شد؟

ما عقلا اثبات کردیم باید کاروانی زیست...

حالا دوستانی که میگن ولایت فقیه رو چجوری اثبات کنیم:

تا اینجا چند خط شد؟!حالا یه خط دیگه:

حالا که به امام دسترسی نداریم ، چی کار کنیم؟.....باید به اشبه به امام نگاه کنیم....وقتی خورشید نیست به ماه نگاه می کنیم.وقتی پدر نیست به برادر بزرگ نگاه می کنیم.....

از کجا بفهمیم؟

خدا حتما دل ها را هدایت خواهد کرد....چون امام در ظاهر نیست اما وقتی امام باشد دیگر خبری از دل نیست! عقل ِمطلق باید باشد تا گمراه نشد.مثال:زمان امیر المومنین(علیه السلام)

حالا بریم سه وجب کتاب بنویسیم اثبات ولایت فقیه! تو دو خط اثبات میشه:تصورش تصدیق را در پی دارد...

کسی ولایت فقیه رو میفهمه که نیاز صد در صدی به امام را فهمیده باشه و لا غیر....

اما............

حدود دو سال و پنج ماه از شروع وبلاگ زندگی کاروانی میگذره.اون اوایل ، یه نفر بیشتر مخاطب نداشت حرفامون(نه اینکه مخاطب خاص باشه ها!)کلا یه نفر میومد وبلاگ!اما به خاطر امتیازاتی که سیستم پارسی بلاگ داره ، به مرور ، به تعداد مخاطبان وبلاگ ، افزوده شد.

اما خیلی زود ، این صفحه اینترنت ، از وبلاگ تبدیل شد به یک : شبکه اجتماعی کوچک! و این اتفاق افتاد در حالی که خیلی سخت بود و وقت و حوصله قابل توجهی میخواست.

اما قبل از اینکه توضیحات رو ادامه بدم ، یه نکته تو گلوم مونده (!!):

من مخالفم که به اینترنت بگیم فضای مجازی.من اینترنت رو فضای مجازی نمی دونم.من جنس فضای اینترنت رو واقعی دیدم و لمس کردم.اینجا مخاطبین ، خودشون بودن نه شخصیت کاذبشون.قریب به اتفاق کامنت ها ، حرف دل بود نه صرفا یک لایه از شخصیت!من این رو دیدم.

اما چرا شبکه اجتماعی؟

تفاوت اینجا با خیلی از وبلاگ ها ، مخاطب محوری مطالب هست.اینجا مخاطب خودش رو اثر گذاشت می دونست.هم روی نویسنده و هم روی دیگران ؛ وقتی مخاطب احساس کنه به نظراتش اهمیت داده میشه ، وقتی احساس کنه مهم تلقی میشه ، وقتی احساس کنه روابط انسانیه دو طرفه برقرار میشه ، دیگه احساس نمی کنه باید صرفا بگه خوب یا بد بود ؛ وقت میذاره و چندین پاراگراف ، مطلب نویسنده رو خیلی دقیق نقد می کنه...این با ارزش هست و راحت بدست نمیاد.

وقتی میرم توی یه وبلاگ نظر میذارم و نویسنده ، نبود چند وقته منو تذکر میده ، این یعنی احساس مهم بودن،یعنی نویسنده خودش رو برتر نمیدونه....

تلاش بر این بود: مطالبی که اینجا نوشته میشه ، بروز باشه ، مهم باشه ، کاربردی باشه ، با هدف ایجاد دغدغه باشه ، جذب حداکثری داشته باشه ، به نیاز های مخاطبین توجه داشته باشه ، مودبانه باشه ، بکر باشه ، به زوایایی اشاره بشه که کمتر بهش اشاره شده و.... .

خواستیم مطالب متفاوت باشه ، هم سیاسی ، هم اجتماعی ، هم مذهبی ، هم دلنوشت ..... کمتر پیش میومد که دو مطلب یکنواخت پشت سر هم باشه....اصلا میخواستیم تکراری نباشیم و هیچ مرزی رو برای خودمون قائل نباشیم.از مطلب کپی شده تا نقل شده تا نوشته های وارده .....

خواستیم اگه کسی برای بار اول اومد اینجا ، از چند پست آخر ، یکیش رو بخونه.... و آمار بازدید کننده وبلاگ ، صحت این عرض بنده هست.ما مگه فیل هوا می کنیم که 500 نفر بازدید کننده داریم؟یه شوخی هم همین جا بکنیم: برخی اوقات یه روحانی خیلی باید تلاش کنه که نصف این تعداد مخاطب داشته باشه اما اینجا به برکت مطالبی که گفته می شد این امر محقق شد.

خواستیم اینجا لااقل یه ذره بوی حضرت زهرا رو بده....خوشحالیم که ، ما همه از ایشان هستیم ، اصلا در نور ایشان خلق شدیم که فطرت داریم .فطرت از آن حضرت زهراست...یا فاطر و بحق فاطمه...حالا اینکه ایشون از این وبلاگ راضی بودن یا نه رو ما خبر نداریم.امیدواریم مادری نگاه کرده باشن.....تحقق مطالب بالا یقینا به خاطر اجازه ایشان است...

اما برخی اوقات این حقیر سراپا تقصیر ، اشتباهاتی رو مرتکب شد.از نوع بیان مطلب گرفته تا برخی محتواهای آن که نظرات شخصی من بوده.....این ها ارتباطی به ایشان نداشته و بی دقتی قطعا از این حقیر بوده....

برخی جاها ممکنه با مخاطب خوب صحبت نکرده باشیم....برخی جاها ممکنه زیاده روی کرده باشیم....برخی جاها ممکنه یه حرفی رو باید میزدیم و نه نزدیم....ممکنه کامل نگفته باشیم...دقت لازم رو نداشتیم....همه این ها در پرونده بنده نوشته میشه....

می خواستیم اینجا خودمونی باشیم و بی تکلف....از خدا که پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه:ما که تو این عالم عظیم که چیزی نیستیم!دو روزی فضا رو اشغال می کنیم و بعد هم تبدیل میشیم به خاک ؛ پس چه کاریه که "منی" قائل بشیم.اصلا اومدیم که برای "او" باشیم ،همراه او باشیم ...فقط اگه این "نفس"بذاره....

میخواستیم نگاهمون رو به نگاه امام علیه السلام نزدیک کنیم....

میخواستیم بگیم دشمن قسم خورده داریم....و هو لکم عدو مبین داریم....

میخواستیم روی شیطان رو کم کنیم!اما برخی اوقات اشتباه کردیم...

میخواستیم بگیم جز رهبری به هیچ کس تعلق خاطر نداریم مگر در راه او باشد....

میخواستیم هدفمند و حساب شده بنویسیم....

اما برخی از خواسته های ما عملی نشد...!

اما حرکت کردیم....

می خواستیم بگوییم نباید شیعه قائد باشیم و بشینیم و منتظر شویم...باید شیعه قائم بود و به سمت او با همه وجود حرکت کرد...

میخواستیم بگوییم اگر می گویند و اکثر الدعا بتعجیل الفرج یعنی همه اعمالمان باید در راستای ظهور باشد تا در کارهای ما هم گشایش باشد!یعنی اگر کاری برای او نباشد گشایشی در مسیر خدایی نخواهیم داشت حتی اگر در ظاهر دروس دینی را بخوانیم....

میخواستیم.....میخواستیم.....میخواستیم......................................خیلی کارها رو میخواستیم اما یه نفر هست و کلی نقص!

قرار بود ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها خداحافظی کنیم که به چند دلیل نشد.دلایلش خیلی مهم نیست ...هم امر مادر عزیزم بود که بنویس و هم نزدیکی به ایام انتخابات و هم نظرسنجی وبلاگ و....اما امروز دیگه وقت رفته(ایکون هق هق هق هق:دی)

تو این مدت ، خیلی از دوستان لطف داشتند و ما رو شرمنده کردند واقعا....خیلی ....نه کسی هستیم نه آش دهن سوزی هستیم و نه تحفه ای از جانب حق!اما دوست نداشتم و ندارم که کسی بگه شما باید بمونی.چون زشت میدونم کسی خدای نکرده بخواد با اصرار یه الاخی مثل ما رو وادار به موندن کنه:(....(نشنیده بگیرین : گرچه یکی دو تا حرف هم شنیدیم که فراموش نخواهیم کرد)

این مدت دوستان بسیار بسیار خوبی پیدا کردیم ، برادران بسیار نازنین در اقصی نقاط ایران و خواهران بزرگوار و بزرگمون که حقا ما خیلی اذیتشون کردیم:)

دیگه همین...

امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

از این به بعد ، یکی از دوستان بسیار عزیز و برادر بزرگوار به نام "قـــریــــب" در این وبلاگ قلم خواهند زد و لطف داشتن و از ما قول گرفتن که بنویسیم.محور وبلاگ و محتوای اون با ایشون هست ....

به خاطر همه خوبی و های نکردمون و بدی هامون ،حلال بفرمایـــــــــــــــــــــ‌ـ ـ ـ ـیـ ـ ـ ـد .....

 

عموی علیرضا:)

02.jpg

 

آخرین پی نوشت (دوباره آیکون هق هق هق هق: دی)

1-برا ارشدمون دعا کنین هرچی خیر هست همون بشه ....

2-با این اوضاع اقتصادی هم فقط برا ارشد دعا کنین:دی

3-ایشالا پسرایی که سر صف ایستادن زودتر ازدواج کنن(این دیگه مخاطب خاص داره ، چندین نفر هم مخاطبن)!این هم برا دوستانی که میگن چرا به پسرا گیر نمیدی:))

4-خدا آخر و عاقبت ما رو ختم به خیر کنه.

5-ماه مبارک رمضان نزدیکه...برا دوستاتون دعا کنین...خیلی:(

6-پیشاپیش ولادت امام حسن مجتبی ، کریم اهل بیت علیه السلام هم مبارک باشه:)

7-طلوع می کند آخر طلیعه موعود....میسر قبله عوض می شود به سوی حسین...

8-....خـ ـ ـ ـ ـداحـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـافـ ـ ـ ـ ـ ظ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

ورژن جدید دیوان حافظ!

کلا رسممون سر کلاس این بود که اولین بار خود بچه ها متن درس رو میخوندن ؛

<** ادامه مطلب... **>

تو ذهنم داشتم به یه نکته ای فکر می کردم و یکی از بچه ها هم داشت متن درس دهخدا رو بلند میخوند و رسید به زمان مرگ ایشون که شعر حافظ رو در لحظات آخر زمزمه می کردند:

مبصر.....مبصر.....

یه لحظه به خودم گفتم ما تو درس مبصر نداشتیم.....بهش گفتم:چــــــــــــــــــــــــــی؟!

گفت: مبصر دیگه!

گفتم: مبصر کجای درسه اونوخ؟

گفت :اینها دیگه آقا....درد عشقی کشیده ام که مبصر...زهر هجری کشیده ام که مبصر......

میدونستم که اهل سر کار گذاشتن نیست!بهش گفتم دقت کن بعد بخون:

گفت :آهان آقا....مـــُـــپْر  ِ سْ !!

من :|

مرحوم دهخدا :|

نویسنده دیوان حافظ(سعدی) :|

یونسکو :|

کوزت :|

جناب بندلتون :|

میچیکو :|

مرحومه یوری :|

هرمان هسه :|

جان رونالد روئن تالکین :|

جمعی از مریدان :|

خانواده کوکب و چنگیز (پستای ازدواج کاروانی) :|

حاج آقا ثانی :|

مادر رها :|

اردلان....بگو خب عصبانی شدم!:|

 

پینوشت:

از وقتی جناب قریب نوشتن ، میانگین آمار وبلاگ ، صد تا اضافه شده و رسیده به 600 تا :|....

روحانی مچکریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مادر دانشجو!

 

قبل نوشت:

یه عذرخواهی بدهکاریم....

در یکی از پستای ازدواج یه مطلبی رو عرض کردیم پیرامون حضور خانم در بیرون از منزل.این عرض ما بدین معنی نــــبود که زن "باید" بیرون از خونه باشه.در اون داستان عرض این بود که اون شخص از جامعه می ترسید و به این دلیل از حضور در اجتماعات خودداری می کرد.وگرنه ابدا منظور ما این نیست که خانم ها تنها در خیابان باشند و این رو یه مورد مثبت حساب کنیم.

 

0dngh0m2vmg0ayc6xep8.jpg

 

مطلب ذیل ، کامنت یکی از خواهران بزرگوار است در چند کامنت مرقوم فرمودند و از اونجایی که تمایل نداشتند که اسم شریفشون و برخی قسمت های اون منتشر بشه ، برخی از مطالب ایشون رو برای دوستان به نمایش می گذاریم...:

بنده به همین سخنانی این چنین،عمل کردم و همون ترم اول کارشناسی ازدواج کردم خداروشکر امــــــا الان که من دارم ترم دوم ارشد می خونم با یه بچه...حس میکنم دارم خل میشم!:)هر کسی ظرفیت و تحمل چنین بار سنگینی رو نداره و شاید خیلی از دوستانم از ترس همین سختی هاست که زیر بار مسئولیت زندگی مشترک وبعد بچه داریِ همزمان با تحصیل نمیرن.چون واقعا سخته همزمان دو کار به این بزرگی رو انجام دادن و البته بچه هم اذیت میشه،درهرحال گمونم به همه ی سختی هاش می ارزه.آرامشی که با بودن یک خانواده ی کوچک در کنار انسان،تحت عنوان همسر و فرزند،برای زن حاصل میشه واقعا بسی ارزشمند تر از هزاران مدرک دانشگاهی است و این مسئله ایست که خیلی از دختران ما ازش بی خبرن و متاسفانه خانواده باید این خبر رو به گوششون میرسونده که با تلخی ها و سردی های روابط مادر و پدرها نرسونده.در تایید فرمایشات شما میگم:به نظر بنده،باید اهم و مهم را سنجید و ملاک قرار داد و من هم بنا به فرمایشات برادرم قبل از ازدواج مبنی بر اینکه: بالاخره درس مهمتره یا تشکیل خانواده؟!خب فکر کردم باید دومی مهمتر باشه چون درس در کنار خانواده و اصل زندگیست که مفهوم پیدا می کنه!و خانواده یعنی زندگی!

اصلا همین که شما فرمودید هر دو طرف پخته نبودند که باعث طلاقشون شده،علت اصلیش به نظرم تربیت ناصحیح خانواده هاست.حتی دخترانی هستند با سنین بالا که حتی پدرشان یک خواستگار هم اجازه نمیدن که تشریف بیارن!و این نگاه غلط مادر و پدر های ماست که:فرزند من از هر عیب و نقصی مبراست!!و بنابراین هیچ احدی لایق او نیست و از این دسته افکار اشتباه!(که حتی این فکر رو به دختران خود نیز می قبولانند!)اما چه کسی جز ائمه می تونه ادعای بی نقص بودن بکنه؟!متاسفانه خیلی از خانواده های ما به فکر آینده ی جامعه مون نیستند.این طرز نگاهه که باید تصحیح بشه به نظرم.

خب حالا به نظر شما این دنیا دیدگی که مد نظر کسانی است که این حرف رو میزنن که دختر اگه بیرون از خونه نره دنیا دیده نمیشه، دقیقا منظورشون چیه؟! باید توجه داشت که کسب تجربه از طریق کوچه و خیابان و ...حاصل نمیشه.بلکه از طریق خانواده امکان پذیره.وگرنه که زن با خیابون گردی های بی دلیل یا با دلایل آلوده، مسلما نمیتونه به راه حل هایی برای تربیت فرزند که اصلی ترین وظیفه ی یک زن هست، برسه. یعنی هم فرصتش کمتر میشه و هم اصلا امکان کسب تجربه برای این امر خطیر وجود نداره.کما اینکه اگه با کسب تحصیلات دانشگاهی صرف،میشد یه بانوی خانه دار با توانایی عالی برای زندگی خانوادگی و تربیت فرزندان عالی بود،الان شاهد این همه بانوان استاد دانشگاه که مجرد هستن چون در صورت ازدواج دیرتر به اهداف شخصیشون میرسیدن،نبودیم!بلکه هر دختری از مادرش، از خانواده اش و از بانوان خویشاوندش این خانه داری و همسرداری و بچه داری که وظایف اصلی اون هستن رو می آموزه...(چه بسا یکی از دلایل تاکید اسلام به صله رحم همین آموزش های تربیت فرزند از راه رفت و آمد با انسانهای صالح باشه) و نه از راننده تاکسی و اتوبوس یا از مغازه دارها یا حتی نه از زنان توی پارک که در حال غیبت از این و اون هستن!

به نظرم راه حل برای سرعت پیدا کردن در امر پسندیده ی ازدواج تغییر دیدگاه های خانواده ها نسبت به آینده ی فرزندانشونه...مادری که مرتب برای جلب توجه یا برای تفریح و یا حتی برای کسب تحصیلات دانشگاهی بیرون از خونه است واقعا چگونه فرزندی رو تربیت خواهد کرد.همه ی علم آموزی فقط از طریق دانشگاه و تحصیلات آکادمیک و کسب مدرک که حاصل نمیشه.باید علم رو یه دخترخانوم یا همون مادر آینده از اطرافیانش جستجو کنه... در صورت لزوم هم باید بتونه بیرون از خونه حاضر بشه...که الحمدلله این لزوم بر عکسس تصور عموم با وجود امکاناتی چون اینترنت خیلی کمتر هم شده!در هرحال بنا به ضرورت ها که مثلا پزشک زن هم در جامعه نیاز هست یعنی در کل برای علم آموزی و خدمت به جامعه در صورت رعایت موازین اسلامی پوشش و حجاب،اسلام مانعی برای رشد زن از این طریق هم قرار نداده. و زن همانطور که میدونید قابلیت انجام دو کار همزمان رو بهتر از مرد داره(از لحاظ علمی این ثابت شده).

ولی چیزی که مهمه اینه که زن هدف اصلی از خلقتش و وظیفه ی اصلی خودش رو فراموش نکنه!

و همین موضوع بحث مفصلی است که فقدان جواب راه حلهایی برای آن در جامعه ی ما مشخصه...یعنی راستش اصلا دختران ما و قبل از اون خانواده هامون این اهم و مهم های زندگی رو درک نمیکنن و همین متاسفانه ضربه های جبران ناپذیری به جامعه در آینده خواهد زد... 

...... فقط برای کارهای ضروری تنها از خونه بیرون میرم.و این ها همه با یاری و همراهی یک همسر خوب میسر میشه.چون زنی که مردش خرید خونه رو با بی توجهی به لطایف روحی زن به اون محول میکنه،واقعا متوجه این نیست که داره چه بسا ناخواسته به حرف عده ای از مردان دنیاطلب با شعارهایی چنین که باید زن بیرون از خونه فعالیت داشته باشه تن در میده.

دلایلی که اون عده که گفتم دارن،چه بسا برای این،این حرف رو میزنند که 1- بتونن از بازار مصرف زن بهره مند بشن و زن رو به مصرف گرایی ترغیب کنن.چون وقتی زن بیشتر بیرون بره و مغازه های رنگارنگ رو بیشتر ببینه مسلما بیشتر هم علاقه به مصرف اجناس اضافی و زرق و برقهای دنیوی پیدا میکنه و در پی اون از معنویاتش میزنه کم کم...2- دلیل دیگه ی این افراد بازار کاری است که از طریق شاغل کردن یک زن میتونن برای اهداف دنیاطلبانه و مادی وتجاری شون بدست بیارن چون زن میتونه برای تبلیغات مختلف جذابیت بیشتری داشته باشه همونطور که در غرب داره و متاسفانه حتی گریبانگیر صدا و سیمای خودمون هم شده...و اینکه زن حقوق کمتری میخواهد به خاطر قانع بودن و زیر دست بودن و تو سری خور بودن که اونو وادار میکنن که به هرکار سختی تن در بده برای اهداف تجاری شون...3- دلیل آخری که به نظرم خیلی ظریف تر از بقیه است اینه که خب لذت های بصری و شنیداری رو هم زن با حضور مستمرش در خارج از خانه در محل کار میتونه برای آقایون دیگه تامین کنه. ... مسلما براشون خیلی لذت آور تره که با چند تا زن در محیط کار همکار باشن و از صبح تا عصر با آنها بگن و بخندن تا با چند مرد که همه اش ممکنه به هم دیگر غر بزنن و...البته توهین نباشه به کارمندان خانم و آقا.منظورم اهدافی است که از حضور زن و شاغل بودنش در محیط های مردانه برای تامین مطامع دنیوی افرادی است که زنان را ترغیب به این حضور مستقل بیرون از خانه میکنند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

واقعا چرا؟!

نمی دونم چه سریه که آدم وقتی حال و حوصله نداره‌ ، سوالای تخیلی ازش می پرسن:

حالا شما خودت چرا عروس نمیشی؟؟!!! 
نه جدی چرا عروسی نمیکنی؟!هان؟؟؟؟

 

من: ....:|

 

پس نوشت:

همون دوست محترم دوباره کامنتی مرقوم فرمودند که: 

ببین حرف دل چند نفرو زدم!!
نه دادا یه پست کافی نیست! برا این سوال باید سلسله پستای آخه کی به من زن میده!!! رو بذاری!
من:یه ضرب المثلی هست که میگه: به مجرد ها زن نمیدن!.......بله:)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

دختران آخر الزمان!

قبل نوشت:
1-یه مطلب از پست همایش آقای احمدی نژاد جا موند و اون اینکه آقای طالب زاده گفتن حضرت آقا در دیدار با اعضای حوزه هنری به شدت نهیب زدن از عدم تشکیل اتاق فکر جبهه فرهنگی کشور!...
 
2-آدرس ایمیلمون به خاطر جمیلمون عوض شد!جمیل خیلی سخت میاد اگه بیاد:|شدیم یاهو:...basiratekarevani@yahoo.com
3-پست بعد میگم!
 
56.jpg
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

صفحات وبلاگ سابق که حذف شد

سلام.برخی از دوستان بزرگوار و اقوام محترم ، پیگیر برخی صفحات وبلاگ بودن که در ذیل ، ذکر می کنیم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

بزرگترین خطر بعد از ظهور اسلام،خداحافظ!

چند گزاره متنوع از یک جلسه پر حاشیه! از مشایی تا دانشگاه شاهد!

 

بعد از دو دلی مختصری(!) تصمیم گرفتیم در مراسم تجلیل ار رئیس جمهور در سالن سید الشهدا علیه السلام شرکت کنیم.خدا که شاهده ، بقیه هم یقینا مهم نیستن اما من برای شخص دکتر احمدی نژاد رفتم و بس!

از حضور چشمگیر مردم که بگذریم ، اون چیزی که برام جالب بود ، ابراز ارادت عجیب برخی از دوستان ، نسبت به آقای مشایی بود!یعنی اصن یه وعضی!البته برخیشون از یه جهت حق داشتن و قوه عدلیه حسابی از خجالتشون در اومده!

آقای طالب زاده که ایشون هم برای خود دکتر احمدی نژاد اومده بود ، یه نفر بلند شد گفت : تو این دو سال کجا بودی؟!بنده خدا آقای طالب زاده! گفت از اول دولت احمدی نژاد ، حامی بوده و اینکه دشمن اینقدر روی افکار و منش احمدی نژاد حساسیت نشون داده رو دقیق مستند کرده و پیگیری و..... .(آخر پست ،گفتگو با ایشون رو عرض می کنم)

بعد ، یکی از حامیان ایشون پشت تریبون رفت و جمله زیبایی رو خطاب به دکتر گفت:چون تو از زمان خود جلوتری باید مانند گالیله محاکمه شوی!!

...

اصن حرفای بالا رو ول کنین.....مردم چه گریه ای می کردن...هق و هق....این بغضشون بالاخره ترکید.....آخرش احمدی نژاد گفت: جمعی از پاکان و مومنان را حذف کردند و عده زیادی غصه‌دار شدند و مرتب نیز با من تماس می‌گرفتند، من در اینجا می‌گویم که اگر دلتان شکست به یاد امام زمان(عج) باشید. 1170 سال است که امام زمان در بین ماست و ما ایشان را نمی‌شناسیم....

آخرش رفتم پیش آقای طالب زاده ، گفتم دولت بعدی رو چجوری پیش بینی می کنین؟!گفتن خط احمدی نژاد خواهد ماند!.....بعد دوباره ازش ایراد گرفتم!گفتم یادتونه بعد از مراسم فیلمسازان مخالف هالیوود ، اومدم پیشتون گفتم چرا صحبت های رهبری رو در دیدار با عماریون وسازندگان فیلم های انقلابی پخش نکردند؟!بعد از اون صحبت ، آقا با دوستان حوزه هنری دیدار کردن و باز هم صحبت ها منتشر نشد!بالاخره ایشون در دلشون باز شد و گفتن: توی بیت ، یه لابی نمیذاره!!....الله اکبر!

بعدش رفتیم سراغ حجت السلام بهاری....ببخشید آقای شریف زاده!گفتم چرا احمدی نژاد از مشایی استفاده کرد که بشه پاشنه آشیل دولت؟گفت هیچ کس در تراز ایشون نیست و تنها ایشون می تونستن در مقابل یه جریان خاص مقاومت کنن!گفتم خب ایشون که رد صلاحیت شد و همون جریان اومد در راس کار!! گفتن اگه مشایی کنار می رفت ، نمیشد این راه رو ادامه داد.الآن هم دولت احمدی نژاد هم تمایزش مشخص شد(نقل به مضمون)!...من سر در نیاوردم!کلا من :|

بعد هم رفتیم سراغ آقای زریبافان!گفتم یه سر به دانشجو های مظلوم دانشگاه شاهد بزنین!گفت بابا امسال 20 تا جلسه داشتیم برای دانشگاه و بودجه دادیم برای ساخت خوابگاه!گفتم بله!کلنگش رو زدن و رفتن که رفتن!!(البته کارای خوبی برای ساخت مسجد و مزار شهدا کردن.)

...

شکی نیست که گفتمان انقلابی احمدی نژاد ، جای خودش رو در جامعه و جهان باز کرده.البته برخی رفتار های اشتباه ، قابل چشم پوشی نیست و متاسفانه به گسترش این گفتمان آسیب زد.

...

گفتن تو حزب گرا هستی!خیر!بنده از انواع احزاب و جبهه ها و گروه ها ، اعلام برائت می کنم!البته این حرف ما به این معنی نیست که همشون مفت به درد نمیخورن اما بنده علاقه ای بهشون ندارم.و حالا که سر حرف باز شده بگم:بنده هیج ارادتی نسبت به جبهه پایداری ندارم!و به شدت از آقای مصباح یزدی عزیز ، گلایه دارم!ما نه بخاطر حمایت جبهه پایداری از جلیلی ، به او رای دادیم که به نظرمون رسید ایشون اصلح هستن.ما که 40 روز پیش از انتخابات نسبت به انتخاب آقای لنکرانی به عنوان نامزد این جبهه معترض بودیم!

واقعا خدا رو شکر که آقای روحانی رای آوردن.واقعا.....این حضرات باید از مردم درس می گرفتن!و اینجا تفاوت احمدی نژاد با این ها معلوم شد.بله!...واقعا چجوری میخوان جواب خدا رو بدن؟!..."بزرگترین خطر بعد از ظهور اسلام"!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!جریان انحرافی؟!رمال و جن گیر؟!دیدار با مرتاض 400 ساله؟!؟!؟!و از همه احمقانه تر و مضحک تر:

آموزش گروه های چریکی در جنگل های شمال زیر نظر مشایی!!!!.................

(از ادامه متن به علت همان چیلتر شدن ، جدا معذوریم!اما خیلی حرف داریم!بذارین یه سال از دولت حاج آقا بگذره!اونوخ می فهمیم احمدی نژاد تکرار نشدنی است!)

 

پینوشت:

1-و همچنین!ما هیچ ارادتی به آقای مشایی نداشتیم و نداریم!

2-این وبلاگ بصورت رسمی در وزارت ارشاد ثبت شده و تا شماره پلاک خونه ما و شماره تلفن و... رو دارن!تو صفحه پیوند ها هم در بخش وبلاگ های فرهنگی در جایگاه 12 هستیم.گذرتون به صفحه فیلترینگ افتاد ما اونجاییم:)....خلاصه ما رو ندیدین حلال کنین:دی

3-از مطلبی البته ناراحت شدم!امروز من نشنیدم صحبتی از آقا بشه.متاسفانه خیلی احمدی نژادی بود:(.....مراسم با عجله هماهنگ شده بود و برخی مسائل مدنظر قرار نگرفت.

 

محمود احمدی نژاد در همایش تجلیل از خادم بی‌ادعای ملت

سخنرانی محمود احمدی نژاد در همایش تجلیل از خادم بی‌ادعای ملت

محمود احمدی نژاد در همایش تجلیل از خادم بی‌ادعای ملت

همایش تجلیل از خادم بی‌ادعای ملت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

کشتی جاری

004.jpg

 

فرازی صلوات شعبانیه :

 

الْفُلْکِ الْجارِیَةِ، فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها، وَیَغْرَقُ‏ مَنْ تَرَکَهَا،
کشتى جارى در اقیانوسهاى بیکران ایمن شود هر که سوار آن کشى گردد و کسى که آن را واگذارد، غرق شود

الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ ‏‏لاحِقٌ،
هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، 
ولى ملازم ایشان حق خواهد رسید خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد...

 

چقدر جالب

در این فراز  ، "زندگی کاروانی" مورد تاکید قرار می گیرد!

نکته:

1-شاید برخی از دوستان یادشون باشه، یه نکته ای رو عرض کردیم در زمینه ی زمینه سازی انبیا ظهور.اینکه همه انبیا در جهت برپایی ظهور حرکت کردند (که عقلی اثبات کردیم) ، و هر کدام از انبیا ، وظیفه داشتند بخشی از ماکت ظهور رو بسازند و یا به عبارتی ، بخشی از ظهور را "آزمایشی" اجرا کنند.این فراز از دعا می تونه به داستان حضرت نوح علیه السلام مرتبط باشه.ضمن اینکه دقت کنین؛میگه : هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته! خیلی حرفِ ها!یعنی اگه کسی کاروانی نباشه بی دین از دنیا میره!

 

 

2-یه بحثی زمان انتخابات شد که اصلح انصراف بده به نفع صالح مقبول! جوابش رو میخوایم در قالب کاروان عرض کنیم:

اگر حق ، با حضور خود ، باعث نابودی خود شود ، عقل حکم می کنه کنار باشه ، مثل زمان امیر المومنین که اصل اسلام در خطر بود.

اما اگر حق ، با عدم حضور خود ، باعث نابودی حقیقت شود ، واجب هست که حضور داشته باشه مثل حرکت امام حسین علیه السلام.و نتیجه کاروان امام حسین علیه السلام ، برپایی حق خواهد بود.دقیقا همین مطلبی که در تصویر هیدر وبلاگ اومده.

 

3-انگار دیروز بود که ما سلسله پست های برنامه های حسینی رو شروع کردیم...یک سال گذشت:(...بخشی از متن سال پیش:

 

در خلال این حرکت توجه به یک نکته‌‌‌بسیار ضروری است و آن اینکه:
به نظر می‌‌‌رسد تمام کسانی که به هر صورتی امام(علیه السلام) را نصیحت کردند، از همراهی با امام(علیه السلام) باز ماندند. یعنی حداقل اثری که نصیحت کردن امام معصوم(علیه السلام) در پی دارد، محرومیت از همراهی با امام(علیه السلام) است. لذا هرگز نباید امام معصوم(علیه السلام) را نصیحت کرد؛ زیرا این رفتار تبعه دارد. هرچند که امام(علیه السلام) به محمد بن حنفیّه می‌‌‌فرمایند:
ای برادر! خدا به شما جزای خیر دهد که مرا نصیحت کردی، یعنی برایش دعا می‌‌‌کنند، اما باید دانست که نصیحت کردن امام معصوم(علیه السلام) تبعه و اثر وضعی دارد. . افرادی که امام ع را نصیحت نمودند رفتار صحیح از خود نشان ندادند. شایسته این بود که اینان به جای نصیحت امام، چنین می‌‌‌گفتند:
«آقاجان! ما هر کاری که شما بخواهید، انجام می‌‌‌دهیم» و بدینوسیله رفتاری صحیح و قیمتی از خود بروز می‌دادند. اگر کسی امام(علیه السلام) را نصیحت کند یعنی رأیش با رأی امام(علیه السلام) تفاوت دارد. در مقولة ولایت، آن موضوعی که بسیار اهمیت دارد، همراهی نمودن ولیّ تا آخر مسیر است. بسیاری از افراد اهل ولایت هستند، اما مهم این است که چه کسی تا آخر مسیر حرکت با ولیّ همراه است. ـ چرا محمد بن حنفیّه، عمر اطرف، ابن عباس و یا عبدالله بن عمر، یعنی افرادی که از دوستان یا محبان امام بودند، ایشان را همراهی نکردند؟ چرا به خودشان اجازه دادند که با منطق دنیایی با ماجرای امام(ع) مواجه شوند؟ و این منطق دنیایی، آن‌‌‌ها را از حرکت با امام(علیه السلام) باز داشت. امام با زبان اشاره به ایشان می‌‌‌فرمایند ‌‌‌که شما برنامه خودتان را دارید، رأی شما و منطق شما، منطق دنیاست که البته در جایگاه خود رأی و منطق صحیحی است.

 
4-بعضی موقع ها که متنای سال های پیش رو میخونم ، با خودم میگم: عوض شدم؟باز هم می تونم همین حرف ها رو بزنم؟می تونم بهتر از این باشم؟......
 
 
5-اصلا مرا تو گبر و یهودی خطاب کن....بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَری...
 
مادرانه ........ مرکب
w1.jpg

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

تفسیر های دل بخواهی!

«من در این سالهاى طولانى، خیلى اوقات به برادران مداح که اینجا میخواندند، این اعتراض را میکردم که جلسه‌ى جشن و مولود را تبدیل میکردند به مجلس عزادارى؛ مفصّل روضه خواندند و اشک گرفتند! هر چیزى به جاى خودش. به شما میگویند مداح. مداح یعنى چه؟ شاخصه‌ى اصلى شما مداحى است، نه روضه‌خوانى. روضه بخوانید، بنده طرفدار روضه‌خوانى‌ام، خودم هم روضه‌خوانم. اینجور نیست که در مجلس مولودى‌خوانى ائمه (علیهم‌السّلام) هم حتماً باید یک روضه‌اى خوانده شود، یک دمى داده شود، یک اشکى گرفته شود؛ هیچ لزومى ندارد. بگذارید عواطفى که مردم نسبت به ائمه (علیهم‌السّلام) دارند، در خارج اینجور وانمود نشود که منحصر است در قضیه‌ى گریه و سینه‌زنى و عزادارى؛ نه، عزادارى به جاى خود، مدیحه و مولودى‌خوانى و شادى هم به جاى خود؛ اینها را نباید با هم مخلوط کرد.»1392/02/11

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

شکارچی

شکارچی وظیفه اش، رصــــــــــد "هدف" است ؛

کـــــــاروانــــــــی هم وظــیــفــه اش رصـــــــــــــد است ، رصـد "خـــــــــواســــــــــــــــت امــــــــــام" عــلیـــه الســـــلام...

.

.

.

بــــــــــیـــــــــاییـــــــــــــــــم شــــــــــــــکارچـــــــــی خــــــواســــــــــــت امــــــــــــام عــلیــه الســلام باشیـــــــــــــــم...

0066.jpg

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی