عجب حکایتی شده
نمیذارن
سلسله پست های دیداری از جنس بلور(3)
امسال عجیب سخت گرفته بودن!هم تعداد محدود تر بود و هم کارت ها رو دقیق تر داده بودن!
خلاصه گیرمون نیمد....
امر به معروف و نهی از منکر واجبه!
می فهمی؟
یعنی اگه دیدی من نوعی دارم اشتباه می کنم وظیفت هست که بگی!
برخی اوقات خودمون رو خیلی گنده فرض می کنیم!نه به کسی تذکر میدیم و نه از کسی تذکر می پذیریم!
مخاطب خاص هم نداشت!!
خیلی عجیب بود....یهو نوشت بچه های ما دارن میرن مناطق زلزله زده برای جهادی!!اصن ما رو میگی.....آخه مصادف شد با پست "جهادی در آذربایجان"!
برخی اوقات تلنگر هایی مجبور می کند
کنج قلبم را بگردم
خبری نیست از رد پای آدم ها......
پای کسی را که بخواهد روی شیشه دلم قدم بگذارد را از گردن خواهم شکست!
اما
باید برای آدم ها وقت گذاشت.....
اما نه از پنجره دل
که با تعقل
به اندازه توان و تبحر و تجربه.....
(و خیلی حرف های دیگه که فرصت نگارشش نیست)
ممنون از یادآوری...
(مخاطب خاص داشت)
پینوشت:
امت اسلام تا دو هفته و یا حتی بیشتر از دست ما راحت هست!نه خبری از پست هست نه فید و نه حتی تخریب فید:)))
اگه نیمدیم بگید مرحوم دوست داشت بحث مصائب یک ازدواج رو طرح کنه:(((هعیییییی!!
حلال بفرمایید
التماس دعا
سلسله پست های دیداری از جنس بلور(2)
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری به همراه چند نکته!
از اینجا دانلود کنید....
پینوشت:
مطلبی که قولش رو دادیم(مصائب یک ازدواج)
یه هیچ یک از :
مصائب یک ازدواج!
میشه آیا؟خدا وکیلی با خودمون رو راست باشیم......
نقدی بر رسومات محیر العقول جامعه ایرانی برای پیوندی آسمانی!
به زودی
در همین کاروان.....
پینوشت متنی که قراره نوشته بشه:
برادر عزیز!خواهر بزرگوار!
با وجدانت می تونی کنار بیای؟!
این شــب ها
گمشـــــده ای دارم
که در میــان کوچــــه های دنیـــا
تنهایــــم گذاشـــت و رفــت
آخر تقصیــــر خــودم بود
رهایــــــش کــردم...
یعنی هـــــــوهـــــوی بـــاد ، صــــدایم را به او می رسـانــــد؟
....خ...د...ا...ی..ا...کنــــارم بمــــان...
متن ذیل، کامنت خصوصی یکی از مخاطبین محترم و بزرگوار در رابطه با پست قبل هست که تقدیم می شود اما متاسفانه ایشون فراموش کردن که آدرس وبلاگشون رو بدن ، برای همین مجبور شدیم بدون هیچ تغییری، بدین سان پاسخ بدیم: