زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۴۲۶ مطلب توسط «بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی» ثبت شده است

حوالی نگاهی

من کبوتر شده ام

در حوالی نگاهش

بسته بر پنجره فولاد ،دلم

چشم در چشم ضریح

سخن از فاصله هاست

و از نذر دلی

که شود کاش ادا

من کبوتر شده ام

و هوای حرمش بارانی است.....

به طور ناگهانی قسمت شد و حضرت رضا علیه السلام طلبیدن چند ساعتی رسیدیم پابوسشان....نایب الزیاره جمیع دوستان بودیم.....

چند روز پیش به یکی از دوستان گفتم یه مشهد یه روزه دلم میخواد!باورم نمیشد شب جمعه قسمت بشه اونجا دعای کمیل بخونیم.....شکر خدا.ایشالا قسمت همه بشه.....

دلنوشت بالا رو وبلاگ سکوت خیس نوشتن که ما یه ذره تغییرش دادیم و به دوستان، پیامکی فرستادیم.... ولی حیف زود تموم شد:(......

عقلم از اختیار ساقط شد ....مثل مجنون که دید لیلا را


نمیدونستیم از اینکه رسیدیم مشهد باید گریه کنیم یا بخندیم.....

 

پینوشت:

1-از معدود دفعاتی که بنده عصبانی شدم امروز بود!به خاطر دانشگاه 7 ساعت تو فرودگاه بودیم! سه نصف شب اومدیم حالا 8 رفتیم سر کلاس ، استاد نیست!!!دانشگاه ما دو هفته ای هست که اسمی کلاس هاش شروع شده!.......اصن هیشکی نیست.نه استاد نه کارشناس گروه نه مدیر گروه......ایشالا در جلسه با رئیس دانشگاه از خجالت جمیع اساتید در خواهیم اومد!آخه جالب اینجاست همین آقایون ژست میگیرن میگن مسئولین مدیریت بلد نیستن!نیست خودشون کارشون رو درست انجام میدن.......فقط ادعا!تازه با این آقایون میخوایم علوم انسانی رو اسلامی کنیم(تا همت و دغدغه نباشه هیچ پیشرفتی نیست).....فقط میتونم از این آیکون استفاده کنم:قابل بخشش نیست

2-من خواهش می کنم.برادرانه!لطفا خانم ها در محیط های عمومی(هر جایی که نامحرم باشه) با اسم کوچیک همدیگرو صدا نکنن.شیخ ما می گفت من به اسم کوچیک برخی خانم ها بیشتر واقفم تا اسم فامیلیشون!جسارت نباشه ها برا خود خانم ها خوب نیست.از طبقه سوم داد میزنه فلانی فلانی.....یعنی همه دانشکده فهمیدن فلانی کی هست!برخی حرف ها گفتن نداره ها.....

3-...................


  در سجده بپای تو هزاران آدم

جاروکش تو هزاران مریم

محتاج دعای تو هزاران خاتم

ای شاه گدای تو هزاران حاتم

من نیز یکی از این هزاران توام آقا

هرچند به این کو و به آن کو نزدم

هر چند به این سو و آن سو نزدم

پیش تو به آفتاب هم رو نزدم

در صحن تو من اگر که جارو نزدم

مشغول غلامی غلامان توام آقا

دیگر از راه دور با حسرت

 اسمتان را صدا نخواهم کرد

سر سجاده مثل مادر خود

یارضا یا رضا نخواهم کرد

مادرم گفته که التماس دعا

من فقط گفته ام که محتاجم

تو یقینا شنیده ای من هم

 هیچ کس را دعا نخواهم کرد

مگر عقلم کم است پر بزنم

مگر عقلم کم است در بزنم

تو مرا از خودت نخواهی کرد

و منم با تو تا نخواهم کرد

برو با کفتران خود خوش باش

من بیچاره چون کلاغم که

آسمان سفید مشهد را

با حضورم سیاه نخواهم کرد

آره زیباست بچه آهوی

من کریهم سیاهم و زشتم

میروم گم شوم از اینجا تا

حقتان را ادا نخواهم کرد

در صحن و سرایت همه جا دیده گشودم

جایی ننوشتست گنهکار نیاید

فقیر و بیچاره و مسکین به درگهت آمده ام رحمی

چو جز ولای توهم نیست هیچ دست آویز

خیال خال تو را با خود به خاک خواهم برد

که تا زخال تو گردد خاکم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

چند تیتر

فقط چند تیتر:

1-سالروز 11 سپتامبر

2-حمله موشکی به داخل پایگاه بگرام در افغانستان

3-پخش فیلم موهن علیه اسلام

4-کشته شدن سفیر امریکا در لیبی توسط مسلمانان!

5-کشته شدن 300 نفر در پاکستان در اثر آتش سوزی در دو کارخانه!

6-شوکه شدن اوباما

فکر می کنم خیلی نیاز به توضیح نداشته باشه.به نظر حقیر سفیر امریکا در لیبی توسط خود امریکایی ها به قتل رسید.چی از این بهتر؟دامن زدن به فرضیه خشونت مسلمانان اون هم در کشوری که موج بیداری اسلامی در آن رخ داده!

جالبه که سران کشور ها این حمله رو محکوم کردند اما توهین به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رو ندیدن!

و اما یک نکته برای پاکستان.شاید یه ذره عجیب به نظر بیاد که این تیتر وسط این داستان یعنی چی؟

داستان مرغ و میانمار که یاد دوستان هست؟مردم پاکستان در انزجار حرکات ضد اسلامی همیشه پیش قدم بودند.حالا باید چه کرد که این حرکت مردم پاکستان خنثی بشه؟.....انحراف اذهان عمومی با یک شوک!حادثه پاکستان اتفاق تلخی بود.

و حالا تصور کنین شهروند امریکا هستین.رئیس جمهور شما سخنرانی می کنه و با یه حالی میگه من شوکه شدم.ناخودآگاه این شوک ولو به دروغ به همه مردم امریکا سرایت می کنه.پس موقعیت خوبیه برای گمراهی اذهان مردم خودش و توجیه یک حرکت جدید.

البته ان شاء الله به نتیجه نخواهد رسید و این دست و پای آخر یک محتضر است....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

هزاران درد

شب شهادت امام صادق علیه السلام هست و زیان ما قاصر از بیان عظمت ایشان.

.مدینه خیلی درد داره....خیلی....

من اصلا از مدینه ای که رفتم احساس خوبی ندارم.برای تموم شدن مدینه روز شماری می کردم.مثل کوفه.....

تو این شهر نمیشه نفس کشید.....چون درد داره

تو این شهر حقت رو نمی تونی بگیری......چون درد داره

تو این شهر شب ها نمی تونی گریه کنی ....چون درد داره

تو این شهر..............و خیلی داستان هایی که نوشتم و پاک کردم.......چون درد داره

م د ی ن ه ....

آری....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

به آیات چگونه بنگریم؟

با تشکر از دوست بزرگواری که مدت ها پیش زحمت این لوگو رو کشیدن.....

به نقل از وبلاگ نسیم آشنا:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

حالا خوب شد مدارکش موجوده!

ا اجازه از مخاطبین وبلاگ،این نوشته مال یه بنده خدایی هست که به حرف برادر کوچیکش گوش نکرد حالا از بنده گلایه می کنه که....

مخاطبین محترم اگر نخوندن هم نخوندن!برای دیگران خیلی مهم نیست.فقط می نویسم که بعدا بدهکار نشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

فرهنگ جهادی

عزیز دل!

اگر اشتباه میگم اصلاح بفرمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مدیریت جهادی


تقریبا همه خونه ها تخریب شده بود.لودر ها هم در حال پاکسازی بودند.هرچه گشتیم ببینیم چه کاری از دستمان بر می آید کاری نیافتیم.از طرفی امکان حضور ما در کنار چادر ها نبود.

و این چنین علامت سوال های متعدد در ذهن بنده نقش بست:......ما برای چی اینجاییم؟!

نه فقط من ( در دلم )که دیگر دوستان هم کم کم لب به سخن گشودند و در صحبت های رفاقتی از عدم برنامه مشخص مدیر گروه تعجب کردند.بالاخره شما وقتی جایی برای کار میرید نمیتونید بیکاری رو تحمل کنید.این یک بعد کار....وجه دیگر آن اخلاق اداره امور مسئول گروه بود.

امیدوارم دوستان ناراحت نشن.......یه موقع من در پایگاه بسیج یا نظامی مشغول به کارم ، خیلی توقع مشورت مسئول با زیر دست رو ندارم.اما گروه پیش قراولی جهادی با این اخلاق اصلا جور در نمیاد.من به خاطر نیتی که داشتم هیچ نگفتم.مطلقا حرف نزدم.نه به خود مسئول نه به دیگر دوستان.چون نمیخواستم روحیه عزیزان مکدر بشه اما بنده یاد ندارم با بنده حقیر مشورتی شده باشه.یه موقع بیست نفر توی یه گروهن یه بحثه.یه موقع شما کلا چهار نفر هستی.من معنی صحبت دو نفره رو نمی فهمم......البته برا من خوب بود!چون برای آنچه در این سفر رخ داد نباید به خدا جواب پس بدم.یه وظیفه ای بود به نام خدمت به مردم که به نظرم نیاز بود حضور داشته باشم.حالا نتیجه چی شد اهمیتی در نامه اعمال بنده نداره.هر کی مسئولش بوده باید به خدا و بیت المال جواب بده که ایشالا قانع کننده باشه.نوع رفتار فرمانده و سرباز در گروه رفاقتی یه ذره که چه عرض کنم .....زشت هست.فکر کردن به بی برنامگی و بعضا تصمیمات عجیب و غریب ، بهونه خوبی بود برای پر کردن اوقات بیکاری.....!!!!فقط میتونم بگم از این قضیه متاسفم اون با لبخند های همیشگی بنده....

اما شکر خدا راحت گذروندیم.نه غر زدیم نه نق ! نه دستشویی بود نه حموم.غیر از یکی دو روز آخر بقیه روزا صبحونه خبری نبود.(و حواشی دیگه که جهت ریا نمیگیم:دی)خدا رو شکر جهادی بود.همینا قشنگش می کنه.با دوستان بسیار عزیزی، صمیمی شدیم.فقط حیف که امکانش نبود بیش از این در جوارشون باشیم.واقعا دوستان نابی بودن. رفقای با صفایی بودن.ایشالا هر جا هستن سلامت و موفق باشند.

جهادی همه عناصرش بایدجهادی باشه.از مدیرش بگیر تا غذایی که می خوریم.حیف! اون متنی رو که نوشته بودم پاک شد.حیف.....خیلی حرفا رو اونجا گفتم.نمیشه بری جهادی اخلاق شهدا رو نداشته باشی.....نمیشه بری جهادی نوع نگاهت دنیایی باشه.....میشه ها ولی بعدش نباید گفت رفتیم جهادی.بگیم رفتیم حمالی.......

یه سری دوستان از من بر آشفته میشن.چه کنم؟میگم بیایم یه دور دوباره فکر کنیم فلسفه جهادی چیه،بر اساسش برنامه هامون رو قیاس کنیم.رفتن جهادی برا دانش آموزا تلویزیون آوردن فوتبال دربی رو ببینن.خب میشه اینجا فحش نداد؟(البته این گروهی که امسال در خدمتشون بودیم این کار رو نکردن)....بعد آخر سر هم چپ چپ نگاهت می کنن.کجای این کار با فرهنگ جهادی سازگاری داره؟......

قدیمی های وبلاگ یادشون هست یه زمانی بحث فرهنگ رو کردیم.گفتیم مدیر فرهنگی فرهنگسرا نمیتونه مدیر جهادی باشه و بالعکس.کسی که کار تربیتی تو مدرسه تهران می کنه لزوما نمیتونه مسئول فرهنگی گروه جهادی بشه.

بعد هر جهادی باید کارنامه بدیم.بگیم بیست روز توی فلان روستا بودیم.خب چه کردیم؟کجاش خوب بود؟کجاش نقص داشت؟

جهادی داره تبدیل میشه به اردوهای دانش آموزی....خوب نیست به خدا.من متاسفم اما لفظ اردوی تفریحی رو هم شنیدم که اطلاق کردن برای توجیه سفر.اگه غلط میگم بفرمایید:آیا منطقیه دانش آموزا رو جایی ببریم که حتی برای ما چهار نفر هم کار نبود؟بعد جالب اینجاست حرف میزنی میگن دخالت نکن.چشم!

اگر هدفمون اینه که بچه ها با مردم فقیر آشنا بشن چرا راه دور؟همین شهر ری(جنوب تهران) خودمون.یه جاهایی ما رو بردن....:((((که تو هیچ نقطه ای از ایران نظیرش نیست.با فقر و بدبختی آشنا میشن.یه روزه - تضمینی!

مگه نمیگید دانش آموزا کار عمرانی مناسب نمی کنن؟خب مگه(ببخشید) مرض داریم؟ نبریمشون!این همه هزینه برای چی؟......بریم جنوب تهران خونه بسازیم بهتره یا بریم یه جای دیگه؟وای به حال ما اگه بخوایم اسم و رسمی در کنیم....

و خیلی حرفای دیگه ....به قول شاعر:.....باقیــــش بماند:((

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مصائب یک ازدواج

*قبل از خوندن این متن اگر پینوشت پست دیداری از جنس بلور   رو نخوندین حتما حتما بخونین وگرنه برای ما شر میشه اساسی!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

صحبت امام علیه السلام با عمره

برنامه های حسینی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

رفاقتی دور هم....

من هنوز متحیر جمله استاد دانشگاهم هستم!

فرمودن:« چه اشکالی داره یه دختر خانم به یه آقا پسر بگه به شما علاقه مندم .......»

****

میگن ازدواج دانشجویی خوبه!

یه سوال می پرسم.خواهشا صادقانه هر کسی به وجدانش جواب بده:

چجوری میشه یه آقا پسر به یه دختر خانم مستقیم بگه به شما علاقه مندم ؟!

بعدش

چجوری میشه اون فرد ادعا کنه که مقید به آداب اسلامی هست؟این حرکت با کدوم قانون اسلامی سازگاری داره؟

اصلا با روح حیای اسلامی سنخیتی نداره.....

یه سوال هم از خواهران عزیز(فرض بفرمایین که براتون اتفاق بیفته):

آیا شما پیش خودتون شک نمی کنین که آیا قبل از من به کس دیگه ای علاقه مند نشده باشه؟آیا بعد از من -همین جوری که انقدر راحت با من ارتباط برقرار کرد-تضمینی وجود داره که با کسی ارتباط نداشته باشه؟

خواهشا اگر اشتباه برداشت می کنم عمومی یا خصوصی بفرمایین.شاید من در عالم دیگه ای باشم و از قافله عقب بمونم مشکوکم

-------------------

مصائب یک ازدواج.....به زودی!(نوشتن از مصائب ازدواج خودش یک مصیبته!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی