من یک هیچ.
در این هــوای پایــیـــزی و ابــــری
بـــایــد روی ایــن سنــــگ هـای لغــزنــــــده استــــــــوار بـود
بـــه تــنــهـــایـــــــــی؟......نـــه!
بـــایـــد بـــا هـــم رفـــت!
دســــت هـــــمـــــو بــگــیـــریـــــد و بــــــه ســـــاحــــــل بــــــرسیـــــــــد
آنـجــــــا آشـــیـــانـــه ای بــنـــا کـــنــیـــد و بـــا هــــم بــســازیـــــــد
پـــــر پـــــــــرواز بــــگــشـــایـــیــــد و تـــا آســـمــــان با هـــــم
اوج بـــــگــــیـــــــــریـــــــــد و نـــمـــاز عشـــق بـخوانــیــد
کـــه ایـــــن عـــــــاشـــــــــقــــــانـــــــه هــــــــا را
خـــــــدای عـــــشــــــق دوســـــــــــــت دارد....
بــــرادر عزیـــز و خـــواهــر بــزرگـــوار
دست تقدیر چنین رقم زد که شما فرشــــــــته های آســــمانــــی
در این زمین ظلمانی اما در شبی به روشنای خورشید
دست در دست هم ، به آسمان بال بزنید
تا اینبار با هم دستتان را دست خدا بگذارید.
توکل بر خدا....
پیــــــــــــــــونــــــدتــــان تا ابـــــــــد مبـــــــــــــــــــــــــارک!
از طـــرف بــــرادر کـ ـ ـ ـ ـ ـ ـوچــ ـ ـ ـ ـکـ ــ ـتـ ـ ـ ـان
تقدیم
به
آقا محمد رضا زینب خانم
و
دل نوشت:
خــــــــواســـتـــــــم ســــــــکـــــــوتــــــــــــم را
روی دیــــــــوار مـــــیــــخــــــــانــــــــــه حـــــــــــــک کــــــنـــم
کـــیــــــــــبــــــــوردم لــــــکــــنـــــــت گـــــرفــــت
از دنــــــیــــای آدم هـــا تـــرســــیـــــد
بـــــــغـــــــــضــــــــــم امـــــــــــــان نداد و
در گـــلـــو شـ ـ ـ ـ ـ کـ ـ ـ ــسـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـت.....
یـــکـــــ د ـنـــــیــــا ســـــــــــــکــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ و ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــکــــــــتـ
پـــاســــــخ سکوتــــــ ــی بــــی مـعـنـاســت
گـــفــــــــت چــــون رود بــگـــــــــــــذر!
چـه می داند از کویـــــــر....
نرگسی خشک شد
برای یک
توبه
ـــــــــــــــــــــــــــــ
با احترام
تقدیــم به
..........
امروز از آفتاب پر مهر ماه مهر خبری نبود
انگار نه انگار که آسمانی هست
پرده های اتاق را کنار زدم اما باز
خبری از خورشید نبود....
روزگاری خروس بی محل اتاقم
گرمای خورشید بود اما امروز در غیابـــــــش
اهالی باغچه هم غمیــــــــــن بودند
هر کدامشان به کناری خود را به آغوش کشیدند
و منتظر زیارت خورشید.....
انگار این کسوف قرار نبود دست از سرشان بردارد اما
گوش به زنگ بودند از آمدن خورشید
شاید قاصدکی خبری از خورشید آورد
اما اهالی باغچه نمی دانند که
قاصدک ها اردیبهشت خداحافظی می کنند و می روند به آن سوی پرچین خیال......
اطلسی .... بنفشه .... ارکیده.....مریم .... حتی سرو هم ، مجنون شده بودند....مثل بیــــــــد....
اما حال لاله دیدنی تر بود....
امان از آسمان خراش ها که آفتاب را هم از ما گرفتند
صبح و شبمان شده
تماشای دیوار های خود ساخته.....
می ترسم در پنت هاوس هم خبری از خورشید نباشد!
چند نکته مهم و تکمیلی در رابطه با پست مصائب یک ازدواج 2 و نظرات دوستان
+
پینوشت جدید!
*نظرات به همراه پاسخ در انتهای پست می آید!
سلام به جمیع دوستان و مخاطبین!
توی این پست قصد داریم فلسفه جلسه اول خواستگاری رو بدون حضور آقا پســــــر عرض کنیم:
یکی از دوستان بزرگوار در وبلاگ خزان العلم چندی پیش پیرامون مسجد مطلبی نوشت که در ذیل به همراه نکته ای از حقیر می آید:
امر کردن برای سهمیه ای که برای فرزندان شهدا و جانبازان هست مطلبی بنویسم.سعی می کنم کوتاه و مختصر باشد.
گفتن که چرا توی کنکور سهمیه رو دخالت میدن.من دو نکته به نظرم میرسه.اگر نکته دیگه ای هم بود حتما بفرمایید.
یکی نفس کار هست.آیا داشتن سهمیه برای فرزندان شهدا و جانبازان درست هست؟عقل حکم می کنه کسی که سرپرست خانوادش رو از دست میده دارای پاداش و امتیازاتی باشه.نه در ایران که در کشور های دیگه برای خانواده های نیروهای مسلحشون برنامه ویژه دارن که خیلی بدیهی است.کسی که از جونش و خانوادش گذشته باید مورد حمایت قرار بگیره.نه فقط در سرباز که برخی مساغل دیگه مورد حمایت ویژه دولت هست.یعنی دفترچه بیمه میدن ، بن میدن و.....این یک بعد!
اما از طرف دیگه که بسیاری یه همین دلیل معترض هستند ، عملکرد نامطلوب برخی افرادی است که با سهمیه وارد دانشگاه یا مراکز دیگر شدند.راستش من نمیتونم دفاع کنم از عملکرد نامطلوب برخی عزیزان.مخصوصا در رشته های فنی که بیشتر به چشم میاد.خب بنده خدا سطح درسیش بالا نیست میره پیش کسایی که همه چند پله بالاتر هستند.هم خودش افسرده میشه هم این نوع نگاه ها رو تقویت می کنه.اما از اون طرف داریم نخبه هایی که فرزند شهید یا جانباز هستند و بسیار موفق اند.نمیشه از این گذشت اما برخی ظاهرا نمی بینند!
اما نتیجه کلی این هست که سهمیه داشتن بی عدالتی نیست.و اینکه نوع نگاه برخی افراد واقعا زشت هست نسبت به فرزندان شهید.و همون افراد تا میتونن از پارتی استفاده می کنن اما به فرزند شهید که میرسه میگن چرا ...... .