زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۴۲۶ مطلب توسط «بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی» ثبت شده است

هدایت دل

امیدواریم خداى متعال هم ، دلها را هدایت کند به آنچه که براى کشور بهتر است.....1392/02/16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

معلم مادران امروز....

راستیــ

یادم رفت بگویم

روزتــــــــــ مبــــــارکــــــ

مــعــلّـــم مـــــــادران امـــــروز...

 

222.jpg

دهه 50....دست خط مادر

پینوشت:

 

گفت استاد مبر درس از یاد

یاد باد آن چه مرا گفت استاد

پس مرا منت از استاد بود

که به تعلیم من إستاد استاد

هر چه می دانست آموخت مرا

غیر یک اصل که نا گفته نهاد

قدر استاد نکو دانستن

حیف استاد به من یاد نداد(ایرج میرزا)

 

 

1-جامعه ای رشد می کنه که بهترین آدمانش ، معلم آن جامعه باشند.

2-اگر بخوام این سه سالی که در مدرسه بودم رو توصیف کنم میگم:سخت ترین کار عالم ، معلمی است و من نتونستم معلم باشم ؛ چون حداقلی ، تعریف نمیشه و حداکثری هم نداره!....معلم باید خودش رو مبدأ تحول و مهمترین انسان روی زمین بدونه.معلمی که هدفش تربیت انسان کامل نباشه به درد نمیخوره.هر کسی میتونه بهترین آدم روی زمین باشه به شرطی که معلمی فهیم داشته باشه.

3-اولین جرقه معلمی ما بر میگرده با اردوی جهادی بازفت در سال 87.توی مدرسه ای که مستقر بودیم یه فریزر بود که کارش آب کردن یخ هایی بود که توش میذاشتیم:)....یکی از اساتید گفت برو تو روستا یخ بیار .(منم خجالتی!!!)از من امتناع از استادمون اصرار!خلاصه دل رو زدیم به دریا و رفتیم تو روستا و این سر آغاز ارتباط گرفتن با مردم شد.یعنی هم پیش اهالی میرفتیم و هم با بچه های اونجا بازی می کردیم.......تا اینکه اردوهای بعدی شدیم مربی فرهنگی:)و بعد از فارغ التحصیلی هم مدرسه لطف داشت و ما رو معلم املا کرد:))دو سال اول ، همه معلم ها از دستمون شاکی بودن!چون هر وقت میخواستن تکلیف بدن بچه ها میگفتن کلی تکلیف املا داریم:))

و امسال ترفیع درجه گرفتیم و شدیم معلم فارسی و انشا و املا:)...........(شنیدین میگن یه اتفاق ،‌آینده طرف رو مشخص می کنه؟!)

4-امروز به یه دختر خانم سوم دبستانی که مادرشون هم تشریف داشتن کنارشون گفتم:دیوان حافظ برا کیه؟!گفت سعدی؟؟!!گفتم عزیزم خودت رو ناراحت نکن!گنده تر از تو هم نمیدونه برا کیه:))والااااا!یعنی زده به سرم که پایان نامه دوره ارشدم رو بذارم رو همین موضوع که "دیوان حافظ در نزد مریدان برای کیست":دی

5-یه مطلبی که قبلن ها در وب کلاس نوشته بودیم.....

 

نگاه آموزش و پرورش به مقطع دبستان و راهنمایی باید به کارگاه محوری تغییر پیدا کنه.ما که از غیب حرف نمی زنیم ، امروز داریم به وضوح می بینیم تو دانشگاه خبری از کار و پژوهش و تولید نیست.خب معلومه وقتی اونطوری رشد کنیم طبیعت ما به سمت خلاقیت و نوآوری نمیره!برخی کارها تو دانشگاه(روم به دیوار)رسما بیگاری هست.دانشجو مقاله می نویسه به اسم استاد میره!!!کپی مقاله که دیگه جای خود داره..... . چرا؟چون اینجوری بار اومدیم.

واقعا انقدر عجیبه که من گفتم درس فارسی تو کتابخونه برگزار بشه بعضا تعجب کردن !درس علوم باید تو آزمایشگاه باشه که وقتی معلم میگه ستون فقرات ما مثلا 33 تاست دانش آموز رو ماکت اسکلت خودش بشمره.لمسش کنه.یا درس جغرافی باید یه اتاق مخصوص داشته باشه.این مدرسه ای که ما میریم یه ابتکار جالب به خرج داده ، برای درس دینی اومده یه شخصیت درست کرده به نام جوانمرد.معلمشون گریم میشه با لباس مخصوص میره سر کلاس حرف میزنه و بسیار مورد استقبال قرار گرفته.(آموزش غیر مستقیم)برای رسیدن به این مطالب اصلا لازم نیست بریم ژاپن ببینیم اونا چی کار می کنن.تو اولیات با مسئولین درگیر هستیم.و اولین مانع هم بحث اقتصادیه.....اما هیچ کس اینطور نگاه نمی کنه که اگه روش تربیت رو درست کردی ، پس فردا اقتصاد هم درست میشه.دوباره رسیدیم به علوم انسانی و علوم تربیتی.من باز قسم می خورم علوم تربیتی مهمترین رشته دانشگاهیه.رشته ما سه تا مشکل داره:

الف)عدم معرفت نسبت به اهمیت رشته

ب)نقص جدی ساختاری و محتوایی رشته(آشنایی با کتابخانه!!!!)

ج)مشکلات اقتصادی فارغ التحصیلان(با معلمی زندگی هیشکی نمیچرخه!برکت داره ها ولی به خمس نمیرسه!!)

برگردیم سر بحثمون میدونم طولانی شد.شرمنده....

سر کلاس چی کار کنیم تا متربی رشد پیدا کنه.تو بحث آموزش دینی هم اندیشی روی همین مسئله صحبت می کنیم که باید با این متربی تو سنین مختلف چجوری رفتار کرد؟چی بهش بگیم؟چطور اثرگذار باشیم.....

ابدا قصد جسارت محضر دوستان رو ندارم.حرف کلی هست:

{شیخ در جمع مریدان این حرف رو زد}«سیب زمینی اگر 100 کیلو هم بشه باز هم سیب زمینیه!»

اگر من با این شکل دکترا هم بگیرم دور از جون دکتر ها ، میشم یه سیب زمینی(بی سواد) محترم!هیچ مطلب تولیدی از این دوگوله تراوش نمی کنه الا ترجمه و کپی..... .و در علوم انسانی با ترجمه و کپی به هیچ جایی نخواهیم رسید این خط - این نشون*.....!

 

 

 

6-کاش بجای این همه اسپانسر که تو فوتبال سرمایه گذاری می کنه ، یکی هم پیدا میشد میومد مدرسه تاسیس می کرد.....

7-

تبریک عرض می کنیم محضر دوستانی که به تازگی پیوندی در زمین بستند تا آسمانی شوند....

با‌ آرزوی خوشبختی برای برادران عزیزم و خواهران محترم....

ضمن اینکه عرض زیارت قبولی به همکلاسیانمان که مشرف شدند حرم امن الهی....

ایشالا گوشت بشه به روحشون:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مادرانه

قبل نوشت:

بدترین نگاه در عرصه فرهنگی وقتیه که شما کمّی نگر باشی!یعنی چرتکه بندازی بگی : 

خب!من دارم هزار تومن هزینه می کنم پس باید حداقل N نفر شرکت کنن و اگر نباشن یعنی کار فرهنگی ما درست نیست و نباید باشه و نتیجه نداره!

این نگاه بسیار غلطه.کار فرهنگی ،‌دکان اقتصادی نیست بلکه امری "صرفا" سرمایه گذاری است که بعد ها در عرصه های مختلف بطور "غیر مستقیم" ، به ثمر میشینه.

یعنی وقتی رهبر میگه خرید کالای ایرانی ، فقط به این معنی نیست که مردم بیایند کالای ایرانی بخرند چون که به خارج وابسته نباشیم ، بلکه هدف اینه ما مردم به این درک برسیم که که سود خرید کالای ایرانی ، در جیب خودمان می رود!

تا حالا فکر کردین:

وقتی شما کالای ایرانی می خرید یعنی محصول کار یک کارگر ایرانی را خریداری کردید و پول اون محصول در جیب اون کارگر میره و بعد اون کارگر میتونه زندگی تشکیل بده و نهایت ، یک خانواده شکل میگیره و باعث رشد یک جامعه میشه و وقتی شما در یک جامعه متعالی حضور داشته باشی ، زمینه خوبی برای پیشرفت خود شماست!!پس سود خرید کالای ایرانی در جیب خودمان می رود امــــــــــــــا غیر مستقیم!

تصوری که ما از کار فرهنگی داریم اینه که زود به نتیجه برسیم و همین تفکر ، مانعی برای کار فرهنگی شده(متاسفانه).

و بدتر اینکه پرداخت پول برای کار فرهنگی رو "هزینه" میدونیم!! در صورتی که قطعا یک "سرمایه گذاری" محسوب میشه.

***

و اما......

در کاروان ما ، همه چیز معطوف به "نگار" هست و نگار ما کسی نیست جــــــــــــــز

تجلی عـــــــــــــشــــــــــــــــــــــق ؛ مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــادر....

همه مادران ، هنرمندان تاریخ بشریت اند و به تصویر کشیدن هنر متعالی زن ، امری محال است . مادر ، مبداء همه تحولات جهان هست.و چه زیبا فرمودند امام امت که از دامن زن است که مرد به معراج می رود.من از این جمله تعبیر دیگری می کنم: دامن مادر ، معراج مرد است ؛ یعنی با همه وجود برای مادر بودن.مادر دستگیر فرزند است؛مادر است که فرزند را به ملکوت می برد.انسانی ملکوتی خواهد بود که مادری ملکوتی داشته باشد و این مادر ، حجت بشریت خواهد بود:نحن حجج اللّه على خلقه و فاطمة حجّة اللّه علینا

ما که نمیتونیم جبران کنیم زحمات مادرمون رو اما گفتیم در وبلاگ زندگی کاروانی ، بخشی کوچکی از هنر مادرمون رو به نمایش بذاریم:

 

 

 

32.jpg

 

 

پینوشت:

1-اصرار نکنین که فروشی نیست:دی

2-رفیق بی کلک مادر!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

شد

ra3.jpg

 

بله!.....شد!من از بچگی دوست داشتم این اتفاق بیفته و رخ داد!(آیکون فامیل دور)

اینکه یه گروهی دور هم جمع بشن و بدون هیچ دلخوری و کم کاری و خیلی مشکلاتی که تو یه گروه ممکنه پیش میاد ، یه برنامه ای رو از نقطه صفر شروع کنن و به نتیجه برسونن.خودم هم هنوز باورم نمیشه که اعضای یه گروه ، خیلی دقیق پیگیر کار باشن و با همه وجود کار کنن و اصلا به تذکر نیازی نداشته باشن و اصلا کار روی دوش یه نفر نبود که خسته بشه.و جالب اینجا بود چند روزی هم که ما کسالت داشتیم خود دوستان کار ما رو هم به عهده گرفتن و من بودم و چیک چیک عرق شرمندگی؛اصن یه وعضی:) و موقعیت هایی بود که بنده یه کاری رو دیر انجام دادم اما دوستان اصلا غر نزدن!کاری که اگر رخ میداد خیلی طبیعی بود!

خود برنامه به کنار ، کار کردن توی این گروه که توفیقش نصیب ما شد ، برای من خیلی لذت بخش بود....

ما توی دانشگاه که درس های مدیریتی رو می خونیم ، دو تا عنصر کمتر بهش پرداخته میشه:

یکی تقوای فردی و جمعی ، و دوم : فضای رحمت.

به نظرم این دو تا نکته خیلی بارز بود توی گروه.علی رغم اینکه هم آقایون و هم خانم ها حضور داشتن اما هر کسی کار خودش رو انجام میداد و همه آزادانه نظر خودشون رو می گفتن و نظر جمع تصویب می شد.

اما یه سوالی که بعد از برنامه بهش فکر می کردم این بود که:

مدیر این برنامه کی بود؟!

این حقیر که مثلا مسئول کار بود به صراحت میگم بنده اصلا مدیریت نکردم:|.....کی مدیریت کرد؟!

 

پینوشت:

1-بیاییم روی نکات مثبت تاکید کنیم!ثواب داره! والاااا:)

2-نمیدونم تونستم حسابی ریــــا کنم یا نه:)

3-یه ضرب المثلی هست که میگه نیکی و پرسش؟!....ما هم اومدیم مثلا از این ضرب المثل استفاده کنیم به یکی از دوستان گفتم : نیکی و خوبی؟!....و دوست من :|

-------


1-

الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

یعنی مولا جان ، ما گوش به فرمان توایم...

2-

در جبهه جنگ ، آن کس که کشته می شود شکست نخورده است!کسی که به هدف خود نمی رسد شکست خورده است...

3-

نماز اول وقت و جماعت خواندن ، تمرینی است برای همراهی با امام...

4-
سال ها فکر می کردم باید دنیا را اصلاح کرد تا ظهور برپا شود اما آموختم ، اصلاح جهان از ایمان ما آغاز می شود...پس بیاییم اول از قلب خودمان ، ظهور را برپا کنیم....

5-
امام علی ابن موسی الرضا(علیه السلام):

"عدم حضور حجت الهی نیز خود یک آزمایش عظیم الهی می باشد ، عده ای در دین پا برجا می مانند و عده ای نیز در غفلت کامل دین خود را از دست داده یا در اصول و ارزش های خویش، ضعیف می شوند"

 

 

 

 6-

می گفت : راه رسیدن به خدا از طریق امام حی است! پس چرا نیاز به امام را احساس نمی کنیم...؟!

 

7-

محب دوست دارد شبیه محبوبش باشد.

8-


عهد شب های قدر یادت هست؟

خداوند ، روز عرفه را هم وزن شب های قدر قرار داد تا ببیند هنوز هم وفادار به عهدهایمان هستیم!

 

9-

فاصله با امام زمان را "گناه" پر می کند!

 

10-
آمر به معروف باشیم و ناهی از منکر؛

امر کنیم به آنچه ما را به امام نزدیک می کند ، و نهی کنیم هر آنچه ما را از امام می گیرد!

 

11-
می شود منتظر مهمان عزیزی بود ولی مهیای پذیرش او نبود ؟!

غیر ممکن است ...نه؟!

12-

 

 

 ---

چه بسیار افرادی که جایگاه امام حسین علیه السلام را در زمان حیاتشان بهتر از خود کاروانیان می شناختند ولی همراه امام حرکت نکردند!

 

 

بیایید مانند کاروانیان امام حسین علیه السلام ، خواستمان ، خواست امام باشد تا امام زمان از ما راضی باشند.

 

 

ای کاش می شد ، ما هم در کاروانی باشیم که به سوی مهدی حرکت می کند

 

 

کاروان مهدی تماشاچی نمی خواهد ، کاروان مهدی مسابقه فوتبال نیست که هزاران نفر بیرون گود بنشینند و تشویق کنند ... یار، سفر می خواهد و سرباز ؛ همچنانی که نایب بر حقش  یار سفر می خواهد و سرباز....

 

 

به امید روزی که همه در کاروان مهدی ، اشبه به امام باشند ، انگار که در رفتار و نیات و اخلاق یکی هستند

 

اگر کاروان حسینی به سوی کربلا رفت ، نتیجه بگیر که شیعه باید در قالب کاروانی عظیم ، به سوی فتنه های عظیم برود ؛ کربلا یک صحنه عظیم بود....

 

 

امام حسین در خلال کاروان امام حسین –از مدینه تا کربلا- یاوران را اینگونه تربیت کردند:زمانی که درباره یاورانشان پرسیدند فرمودند: امرهم امری و رایهم رایی ، یعنی نظرشان نظر م است و رایشان رای من است!نظر امام هم پیروی از قانون و ما تشاؤن الا ان یشاء الله (نمی خواهد مگر چیزی را که خدا بخواهد)چرا ما در قبال حضرت مهدی اینگونه نباشیم؟بیایید با تبعیت از رهبر معظم انقلاب ، کاروانی شدن را تمرین کنیم.

 

اگر شما قائل به رجعت امام حسین علیه السلام و کاروانیانشان نباشی و عاشورا را یک پایان بدانی ، عملا قائل به این هستید که امام حسین علیه السلام وظیفه خود را ناقص انجام داد

 

اساس کاروان حسینی تبعیت است ، تبعیت یعنی دنبال میل امام بودن....

 

 

هر کسی در جریان کاروان امام حسین علیه السلام ، امام را نصیحت کرد ، از قافله جا ماند و کم آورد .چرا جسارت کرد و و نصیحت کرد؟مگر نمی داند امام باب الله است؟.....

 

برپایی کاروان ، معجزه امام حسین علیه السلام بود ، کاروانی که مجرای ظهور امام زمان عج را فراهم کرد ، این بود که در آن شرایط سخت کربلا ، هم راه حرکت به سوی ظهور را باز کنند و هم روش حرکت از این مسیر را نشان دادند.

 

حرکت کاروان امام حسین به سمت کربلا ،حقیقتی است که واقع گرایان از درک آن عاجزند،حتی ابن عباس ها و حنفیه ها ؛ آنانی که زبان به نصیحت باز کردند ، واقع گرایان عصر خود بودند که امام را نصیحت کردند....

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

افشاگری یا...

سوال) جناب ابوترابی فرد شما بودید که نامه معروف رهبری درباره برکناری مشایی  را مطرح کردید. آیا به صلاح بود که مطرح شود؟

به طور کلی اشاره می کنم. همان طور که مستحضرید نامه مقام معظم رهبری، محرمانه و دست نویس معظم له بود و کسی از محتوای آن اطلاع نداشت و بعد از یک فاصله زمانی که مفاد نامه اجرایی و عملیاتی نشد، بنده مأموریت یافتم که مفاد نامه را به اطلاع مردم برسانم.

***

 

 کاندیدای ائتلاف 5 نفره در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا نامه محرمانه رهبر معظم انقلاب مبنی بر برکناری مشایی را منتشر کردید گفت: افشای نامه برکناری مشایی مورد موافقت سایت شخصی حضرت آقا بود.

 
 
-------------
چند نکته پیرامون عرایض جناب ابوترابی:
1-بنده کاری به خود ایشون ندارم.
2-خودشون گفتن که محرمانه بود.
3-و اینکه کسی از محتوای اون خبر نداشت.
4-ایشون ماموریت یافتن......خب از طرف کی؟مگه دفتر رهبری یا رئیس دفتر ایشون در قید حیات نبودن؟چرا نایب رئیس مجلس؟چرا؟!:)
5-نکته بامزه اینجاست که گفتن مورد موافقت "سایت" حضرت آقا!!!!! سایت ایشون چی کارس؟!سایت که جایگاه حقوقی نداره!!اون هم افشای نامه محرمانه رهبر به رئیس جمهور!!!
6-و اثبات عرایض ما هم در کلام ایشون هست" فکر می کنم" که رهبری هم موافق بودند اند!!!..... خب بنده هم فکر می کنم رهبری مخالفه!والاااااا.مگه افشای نامه محرمانه به فکر کردنه؟!باید دستور باشه نه تخیل!ایشون هنوز هم مطمئن نیستن ؛ پس این کار از طرف هرکسی جز رهبری انجام شده.(که خود سوالی مفصل است که چرا برخی اطرافیان رهبری.......................... تا بازداشت نشدیم بماند!)
7-و اگر آقای ابوترابی راست گفته باشند ، پس خاک بر سر سلسله مراتب اداری!! این که خیلی مسخرس که یه نامه محرمانه از طرف کسی جز رهبری یا دفتر ایشون منتشر بشه!!!!
پینوشت:
1- به هیچ عنوان قصد دفاع از تاخیر رئیس جمهور رو نداریم.فقط و فقط و فقط خود این کار مدنظر هست.
2-سوالم اینه که این کار ، سودی هم برای کشور داشت؟آیا غیر از این هست که وجهه رئیس جمهور کشور تخریب شد و بهانه ای برای حملات گسترده به ایشون شد؟
3-شورای نگهبان ، سنگ محک خوبیه برای همه مدعی ها.اگه کسی به قانون پایبند باشه ، به شورای نگهبان هم پایبند خواهد بود.
4-مرحوم ابوترابی یه جمله دارن بسیار زیبا:پاک باش و خدمتگذار....
5-واقعا برای سایت رهبری متاسفم که سرخود تصمیم گرفتند صحبت های بسیار مهم حضرت آقا در جمع فیلمسازان متعهد را به کلی سانسور کنند و حتی اجازه ندهند حضار اون جلسه در وبلاگ های خود به بیان حرف های بسیار پیچیده رهبری و در عین حال ضروری برای امروز ما بپردازند.آقای طالب زاده هم بسیار گله مند بودند از این اتفاق و پس از پیگیری گفتند که قراره در یک ویژه نامه منتظر بشه!!!که بعد از گذشت دو ماه همچنان منتظریم!
6-مملکته داریم؟!:دی
7-فقط آقا رو عشقه....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

روشنای علم

دوستان دانشجو ، طلبه ، اساتید و همه کسانی که دغدغه پیشرفت و رفع مشکلات کنونی جامعه را دارند ، 

حتما حتما حتما این کتاب رو مطالعه کنند.


هر وقت این کتاب رو باز می کنم ، احساس می کنم به اندازه 20 سال از صحبت های رهبری ، عقب هستیم و بدون اغراق ، به شدت حیرت زده میشم.و نکته حائز اهمیت ، اشراف دقیق رهبری بر نقاط ضعف نظام هست....

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/17478/smpl.jpg

«علم و دانش هم اسلامى و از اسلام است؛ و الّا به دانشگاه رفتن و مقدارى از بیت‌المال و امکانات مردم را مصرف کردن، و بدون این‌که یک نفر به علم دل بدهد و به فراگیرى اهمیتى بدهد، فقط براى این‌که بتواند سرهم‌بندى، تکه کاغذى به دست بیاورد و در سایه‌ى آن شغلى بگیرد، تا پولى گیربیاورد - نه این‌که شغلى بگیرد، تا کارى بکند - این‌که اسلامى نیست. دانشجو هم اگر این‌طور درس بخواند، اسلامى نیست. استاد هم اگر این‌طور درس بدهد، اسلامى نیست. روابط اسلامى در دانشگاه این است؛ والّا جوانان و دختران و پسران ما بحمداللَّه مسلمانند.»

 

 

پینوشت:

بخشی از بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران در اردیبهشت سال گذشته (توصیه می کنم بخونین ؛ نکات فوق العاده ای داره که هیچ کس جز رهبری جرأت گفتنش رو نداره+ضمن اینکه دقت بفرمایید این حرف ها رو قبل از افتضاحات حضرات سران 3 قوه مطرح کردن):

 یکى از چیزهائى هم که حالا در عرصه و در میدان لازم است به آن توجه کنیم، این است که: مراقب باشیم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ کارهاى غیرمفید و احیاناً مضر در این حرکت پیشرونده نشود، که یکى از اینها، همین مسئله‌ى اختلافات است، که من اگر روى اینها تکیه میکنم، به خاطر این است. یک وقت هست که یک جریانى در مقابل انقلاب مى‌آید قد علم میکند به قصد کوبیدن انقلاب، خب، وظیفه‌ى هر کسى است که دفاع کند. انقلاب از خودش دفاع میکند، مثل هر موجود زنده‌ى دیگرى. انقلابى که نتواند در دوران فتنه، در دوران ایجاد کودتاهاى گوناگون ـ سیاسى و نظامى و امثال اینها ـ از خودش دفاع کند، زنده نیست. این انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع میکند، غالب هم میشود، پیروز هم میشود، برو برگرد هم ندارد؛ کمااینکه در سال 88 دیدید این کار اتفاق افتاد. یک وقت این است قضیه، یک وقت نه، قضیه، قضیه‌ى ایستادگى در مقابل یک حرکت براندازانه و اینچنین نیست؛ اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده احیاناً است. اینها را بایستى هرچه ممکن است فرو کاست. اینجور چیزها را هرچه ممکن است باید کم کرد. مشتعل کردن این اختلاف نظرها مضر است.

 یک مسئله این است که اگر یک کسى یک حرف غلطى زد، آیا کسى باید به او جواب بدهد یا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شیوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، کار خاص خودش است. یک وقت هست که حالا که کسى یک حرف غلطى زد، ما بیائیم مثلاً صدجا این حرف غلط را تابلو کنیم، شعار کنیم که آقا، فلانى این حرف غلط را زد، تا همه بدانند. این است که اشتباه است، خطاست. من با حرکت روشنگرانه از سوى هر کسى، از سوى هر نهادى، هیچ مخالفتى ندارم، بلکه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى تبیین. یعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى کار ما از اول، مسئله‌ى تبیین بوده است. تبیین لازم است؛ اما این معنایش این نیست که ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنیم. مراقب باشید. این را همه باید مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جریانهاى سیاسى، در جریانهاى گوناگون فکرى و سلیقه‌اى مطلقاً مشتعل کردن فضا مناسب نیست. حالا شماها الحمدلله همه‌تان بصیرید، آگاهید، لابد از جریانات خبر دارید و الان همین اوضاعى را که توی کشور هست، مى‌بینید که متأسفانه این علیه آن، آن علیه این؛ و دستگاه‌هاى خارجى چه خوشحالى‌اى میکنند؛ تحلیل میگذارند رویش: بله، بینشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بین رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تکرار میکنند. خب، پیداست که این مسئله نقطه‌ى ضعف ماست. نباید بگذاریم این نقطه ضعف ادامه پیدا کند یا افزایش پیدا کند. اینها را باید توجه داشت. حرکت، حرکت متین، مستدل و مستند باشد. اگر کسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بیان کنند. عرض کردم، من معتقد به تبیین هستم. در دوران مبارزات هم، اختلاف ما با چپی‌ها و مارکسیست‌هائى که آن وقت مبارزه میکردند، سر همین بود که ما میگفتیم باید تبیین کرد، آنها به تبیین اعتقاد نداشتند؛ یک چیز دیگرى میگفتند، یک تفسیر دیگرى داشتند. کار انقلاب از اساس با تبیین، روشنگرى، بیان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد کرد. ممکن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع میشوند. این، حرف ماست؛ این، عرض ماست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

شاگرد تنبل ها

تو خبر ها خوندم که حدود سه هزار نفر از آقای مصباح خواستن که نامزد اصلح معرفی کنن.در نگاه اول شاید به نظر بیاد که کار درستی صورت گرفته اما این حقیر نظر دیگری دارد:

اولا که آقای مصباح یک نفر هستن مثل بقیه و نظرشون محترم هست.

دوما اینکه کسی حق نداره بگه نظر آقای مصباح یعنی بهترین نظر.

سوما کی گفته ایشون باید نامزد اصلح رو معرفی کنن؟

چهارما مگه ما شاخص نداریم؟رهبری ، یکی از وظایفشون دادن شاخص هست و این کار رو کردن و خواهند کرد.چه دلیلی داره ما از یه نفر بخوایم اصلح رو معرفی کنه که هرکی شما بگی اون اصلح هست؟

پنجما آیا درسته شخصیتی مثل ایشون ، "خودکشی سیاسی" انجام بده و کسی رو معرفی کنه که از نظر مریدان ایشون هم اصلح به نظر نرسه و به دنبال کاندیداتوری سعید جلیلی باشند؟روز یکشنبه هم حضار سالن سید الشهدا استقبال سردی از ایشون کردن.

ششما مطمئن هستم اگر ایشون بجای دامن زدن به اختلافات ، در جهت وحدت اصولگرایان حرکت می کردند ، امروز نگران آینده حرب اللهی ها نبودیم!تاسیس جبهه پایداری از اول اشتباه بود و بزرگترین لطمه رو به وحدت نیروهای انقلاب زد.

هفتما وقت اون نرسیده بجای مطیع بودن از شخصی غیر از "ولی"سعی کنیم منطق خود را به رهبری نزدیک کنیم؟یعنی اگه آقای مصباح(خدای نکرده)در قید حیات نبودن ، حضرات طلاب و دانشجویی که نامه نوشتن در شناخت نامزد اصلح به نتیجه نمی رسیدند؟!!این که خیلی زشته!از دو ماه قبل چشم به نظر یک نفر "غیر از رهبر" بودن جالب نیست.این یعنی حضرات"منطق ندارند و حتی نمی خواهند کمی فکر و استدلال کنند".خوبه جناب یامین پور عزیز هم بدانند که فقط و فقط باید در بیعت با "ولی" بود و نه هیچ کس دیگر!

هشتما یعنی الآن دوستانی که نامه نوشتن ، به آقای لنکرانی بزرگوار رای میدن؟!!!ریاست جمهوری به یک فرد "انقلابی" و "پوست کلفت" نیاز دارد!

و در نهایت به نظر می رسه برای ریاست جمهوری باید روی فرد دیگری حساب باز کرد.

 

پینوشت:

1-چی میشه که یه انقلاب پس از 34 سال ، حتی یک نفر برای ریاست جمهوری تربیت نکرده است؟!

2-برای صدا و سیما متاسفیم:(

3-به نظرم افرادی که تا الآن نامزد شدن ، با اینکه بسیار محترم و خدوم هستند(البته بجز چند نفریشون که نه محترم هستند و نه خدوم!) ، توان مدیریت کشور را ندارند.

4-جالبه! ویژگی های مثبت احمدی نژاد را ندارند ، آن ویژگی ها را مردود می پندارند!....:رئیس جمهور کارگر و یا کارمند نیست که شبانه‌روز تلاش کند و یا بخواهد به سفرهای مختلف برود بلکه رئیس جمهور باید قدرت فهم عمومی مسایل را داشته باشد‌. ....

 

خوب شد احمدی نژاد این حرف رو نزد و گرنه حتما تحت تاثیر مشایی گفته بود!!
 

5-مملکت حسینی بی صاحب نیست....

 

عکس نوشت:

اوه اوه اوه اوه......!یعنی اصن یه وعضیه!

 

از هلو تا گردوی کوچک!!!

 

الآن این گردوی کوچک در تعریف بود یا....؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

مریده داریم؟!

قبلن ها یه جمله تو پیامرسان خوندم جالب بود:

می گفت یه جوانی سر یه راهی رسید که یه پیرمرد نشسته بود.پیرمرد به جوان گفت:

ببین!من این راه رو رفتم ، وقتی برگشتم موهای سرم سفید شد!

جوان بی کله و جاهل هم گفت بریم ببینیم چه خبره!

این شد که وقتی جوان از آن راه برگشته بود ، موهای سرش سفید شده بود و آن پیرمرد هم نبود:|

 

پینوشت:

1-به مناسبت روز جناب سعدی:

اول سال یه امتحانک از بچه ها گرفتیم و سوال کردیم:

دیوان حافظ اثر کیست؟

و مریدان با اعتماد به سقفی مثال زدنی نوشتند: سعدی!

من:|

مشاورشون:|

مدیر مدرسه:|

وزیر آموزش و پرورش:|

حافظ:|

مولوی:|

افلاطون:|

یوهان وولفگانگ :|

سعدی :دی

 

بعد نکته جالبش اینجا بود ، بعد امتحان بهشون گفتم سعدی نوشته؟!
گفتن سعدی نوشته دیگه!.....یعنی انقدر شوکه شدم که  اون روز بهشون نگفتم دلبندانم اشتباه می کنین!

 

 

2-من تازه فهمیدم چرا مردم اینقدر ماهواره دارن:

آدم تلویزیون خودمون رو میبینه واقعا گمراه میشه از بس که سلیقه ای رفتار می کنن!

آدم وقتی بی بی سی میبینه خیالش راحته!

به هرکی فحش داد به اون رای میدیم!والا......(100% تضمینی جهت شناخت اصلح!)

 

3-امروز خدا به جامعه دانشگاهی رحم کرد!دستم رفت که گوشی (6600) رو پرت کنم تو دهن استاد از بس که حرف مفت میزد!واقعا نزدیک بود!! یعنی اصن یه تخیالاتی دارن بعضی از این اساتید....

 

4-احتمالا ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها  آخرین پست وبلاگ رو خواهیم نوشت.(الآن اینو گفتم که اصرار کنین بمونم:دی)

ضمنا کاندیدای ما هم در آب لیمو و زعفرون خوابوندیمش!

 

.

.

.

تاریخ مصور:

سفر مقام معظم رهبری به شیراز در تاریخ14/2-1387

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

ننه قمر

الآن فهمیدم اینکه میگن ننه قمر یعنی چی:

یعنی کسایی که احساس تکلیف می کنن و کاندید میشن:|

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

به یاد سحر

 

خدایا، سه چیز مرا باز می‌دارد از این که خواسته‌ی خود را با تو در میان گذارم، و یک چیز مرا بر آن وا می‌دارد.

فرمانی که داده‌ای و من در عمل به آن کُندی کرده‌ام، کاری که مرا از آن بازداشته‌ای و من به انجام دادنِ آن شتاب ورزیده‌ام، نعمتی که به من ارزانی داشته‌ای و من در سپاس آن کوتاهی نموده‌ام، سه چیزی هستند که مرا باز می‌دارند.

اما بخشش و نیکی بسیار تو به کسی که روی به درگاهت آورد و با خوش‌بینی به سوی تو آید، مرا به گفتنِ خواسته‌ام بر می‌انگیزد؛ چرا که هر احسانِ تو بخشش بسیار است، و هر نعمتِ تو نعمتی بی‌سابقه.

...اعتراف می‌کنم که در هنگام احسانِ تو جز خودداری از نافرمانی تو کاری نکرده‌ام، حال آن که هیچ گاه از نعمت‌های تو بی‌بهره نبوده‌ام.

ای معبودِ من، آیا اقرارم به کارهای ناپسند در پیشگاه تو، مرا سود می‌دهد؟ و اعترافم به زشتکاری‌ها مرا از عذاب تو نجات می‌بخشد؟ یا در همین حال که هستم خشمِ خود را بر من واجب کرده‌ای، و هم اکنون که تو را می‌خوانم غضب خود را دامنگیرم ساخته‌ای؟

ای خداوند پاک، از تو ناامید نخواهم شد، زیرا دَرِ بازگشت به سوی خود را به رویم گشوده‌ای. پس به درگاهت می‌نالم، چونان بنده‌ای ذلیل که بر خود ستم کرده و حُرمت پروردگارِ خود را شکسته است؛

همان که گناهانش فزونی یافته و روزگار عمرش سپری شده و چندان که می‌نگرد، زمان کار کردنش به سر آمده و زندگی‌اش رو به پایان نهاده است، و به یقین می‌داند که پناهی جز تو ندارد و از عذاب تو گریختن نتواند. پس با توبه روی به درگاهت آورده و آن را برای تو خالص گردانیده و با دلی پاک و پاکیزه در پیشگاهت ایستاده و با صدایی آرام و دگرگون تو را می‌خواند.

از فروتنی بسیار و سر به زیر افکندن در پیشگاه تو قامتش خم گردیده و ترس از تو پاهایش را به لرزه درآورده و گونه‌هایش خیسِ‌ اشک است، و در این حال، تو را می‌خواند که: ای مهربان‌ترین مهربانان، و ای مهربان‌ترین کسی که رحمت خواهان سوی تو آیند و جویندگانِ آمرزش پیرامونِ تو گردش کنند. ای آن که بخشش تو از انتقامت بیش‌تر، و خشنودی تو از خشمت افزون‌تر است.

ای آن که به نیکی از گناه خلق در می‌گذری تا ستایشِ تو کنند. ای آن که بندگانت را به پذیرش توبه عادت داده‌ای و با توبه تبهکاران‌شان را به راه آورده‌ای. ای آن که به اندک کارِ نیک ایشان خرسند شوی و آن کارِ کم را پاداش بسیار دهی. ای آن که اجابت دعای بندگان را ضامن شده‌ای و با فضل و بخشش خود، به آنان پاداش نیک وعده فرموده‌ای.

من آن گنهکارترینِ گنهکارانی نیستم که آمرزیده‌ای؛ من از نکوهیده‌ترین کسانی نیستم که از تو پوزش خواسته‌اند و پذیرفته‌ای؛ و از ستمکارترینِ ستمکارانی نیستم که رو به سوی تو آورده‌اند و تو نیز [با رحمت خود] به ایشان رو کرده‌ای.

من اینک به سوی تو برمی‌گردم؛ همچون کسی که از گذشته‌ی خود سخت پشیمان است و از بار گرانِ معصیتی که بر دوش دارد، هراسان است، و از آنچه گرفتار آن شده، شرمسار و دل نگران است.

می‌داند که آمرزش گناهان بزرگ، پیش تو کار سختی نیست، و در گذشتن از خطاهای سنگین بر تو دشوار نباشد، و بردباری در برابر تباهکاری آشکار ما تو را به زحمت نیندازد، و محبوب‌ترین بندگان تو آن کس است که در برابرِ تو سرکشی نکند و از پافشاری بر گناه بپرهیزد و پیوسته از تو آمرزش خواهد.

خدایا من از گردن کشی در برابرِ تو بیزاری می‌جویم و از پافشاری بر گناه به تو پناه می‌برم و از هر کوتاهی که کرده‌ام آمرزش می‌طلبم و بر آن کار که در آن فرو مانم از تو یاری می‌خواهم.

خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و گناه آنچه را بر من واجب کرده‌ای، بر من ببخشای، و مرا از کیفری که سزاوار آنم، بِرَهان، و از آنچه گناهکاران را به وحشت انداز، آسوده بدار؛ زرا تو بر چشم‌پوشی از گناه توانایی، و تنها به تو امیدِ خطا پوشی هست، و همگان تو را به وصف آمرزش می‌شناسند. خواسته‌ی خویش را تنها از تو می‌خواهم که گناهم را جز تو آمرزنده‌ای نیست. هرگز، هرگز!

من بر خویشتن جز از عذابِ تو نمی‌ترسم، که تنها از تو باید بیم داشت و تنها از تو باید آمرزش خواست. بر محمد و خاندانش درود فرست و نیازم را برآور و خواسته‌ام را برسان و گناهم را ببخشای و مرا از ترس در امان دار، که تو بر هر کاری توانایی و این همه بر تو آسان است. چنین باد ای پروردگار هستی‌ها.

دعای دوازدهم صحیفه سجادیه-به یاد سحرهای ماه عشق بازی با خوبترین ها....

 

پینوشت:

1-از یه جایی عبور می کردم ، بحث بود که چجوری میشه دغدغه مند شد.تو راه داشتم فکر می کردم که خب ، جوابش چیه؟

پیش خودم گفتم که باید احساس نیاز بشه و تا نیاز نباشه ما دغدغه ای هم نخواهیم داشت.اما.....

هر چی فکر کردم دیدم تو زندگی روزمرم هیچ نیازی به امام ندارم که بخوام دغدغه امام رو هم داشته باشم.

چرا احساس نیاز نمی کنم؟......شما احساس نیاز می کنید؟!

اصن فکر کنید ما مثل سنی ها معتقد باشیم هنوز موعود به دنیا نیامده.با امروز فرقی داشتیم؟..............

*

فقط بلند نشو چون که زود می افتی............بدون بال پریدن به تو نمی آید

تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی....چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید

بمان که دخترمان را خودت عروس کنی.........به آرزو نرسیدن به تو نمی آید

........................................................نفسْ بلند کشیدن به تو نمی آید

**

بس که لاغر شدم ، پدرْ دیگر .........به تنم پیرهن نمی آید....

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی