زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۴۲۶ مطلب توسط «بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی» ثبت شده است

ما و علوم انسانی!

یک پرده از علوم انسانی ما!

بعله!

به قول دوستان اصن یه وعضیا!

بی عدالتــــــــی که هچی!یعنی اوج بی انصافـــــــــــی که تا حالا دیدم! کار سختی رو انجام داد .....

حساب ما با ایشون که حیفــــــــــــه این دنیا باشه اما تعجــــــــــب از وجدان خفته ....

با پول خودمـــــــــــون سه تا نشســــــــــــت برگـــــــــزار کردیم که آخریــــــــــش معاون وزیر اومد

 آخرش به رفیقمـــــــــــون و مـــــا ، داد 14 و 15 ....

جناب اهــــــــم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

أ تـــــــــدعـــــــــــــــــونــــــــــــــــ ؟!

اینـــــبار بــــــــــــــاران خبــــــــــر آورد....

چشــــمـــان شهر نمنـــــــاک شد

و چشمانـــــــم منتظـــــــر

بـرای تــــــــــو ...آری!

 ربـــــّـــــــ شهـــــــــــــــر رمــــضـــــــــــــان!

دلـــــــــم برایـــــــــت تنـــــــــگ شــده

بــــرای "ارک" رفتن و عرشـــــــی شدن

برایــــــــــــــــــــ  ابـــــو حمـــــزه

برای تــــــــــــــو ....

أ تـــــــــدعــــــــــــــــــــونـــــــــــــــــــــــــــــــی ....؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

دغدغه های فرهنگی

خوندن این کتاب به دوستانی که دوست دارن که دوست داشته باشن(!) که یک ساختار کلی پیرامون فرهنگ و عناصر اون و عوامل اون و ایفا کنندگان اون داشته باشن(!) توصیه میشه.

 

 


 

اما این کتاب چی هست؟!

شامل دو بخش میشه! بخش اول صحبت های رهبری پیرامون فرهنگ و بخش دوم پی نوشت های این بیانات....اما بخش اول:

این بخش حول محور یکی از جلسات حضرت آقا با اهالی فرهنگ(که حزب اللهی هستن) هست و بقیه صحبت های رهبری پیرامون فرهنگ ، ضمن این سخنرانی گنجانده شده که اصطلاحا "مزج" گفته میشه! .... با طرح دغدغه شروع میشه و با نگاهی به گذشته فرهنگ این کشور و اهمیت آن تا وضعیت امروز (آنروز) جامعه!

در بخش دوم اسامی شخصیت ها یا انقلاب هایی که در بیانات ازشون نامبرده شده رو توضیح میده!

 

اما چرا اینجوری تبلیغ کتاب کردیم(نه مثل آدم!)

دیدی به بچه سال میگی مثلا هواپیما رو توصیف کن ؛ فقط میگه خیلی بزرگ بود...! حکایت بنده و این کتاب (دور از جون)همینه! خیلی خیلی مهم بود! در عین روانی بسیار عمیـــــــــــــــــــــــق بود!از این کتابهاست که یک بار بخونی حکم دست گرمی رو داره!

توصیــــــه می کنــــــــــم حتمـــــــــــا یه نگاهـــــی بهش بندازین(همون تــــــــورق کردن!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

عروسک مجازی!

فضای مجازی عالم جالبیه

مثل فضای واقعی!

تو نت "فقط" کافیه یه ذره دقت کنی!

آدما واقعی هستن

کسی که تو فضای وب دروغ بگه که آدم نیست!

می گی از کجا بفهمیم؟!

یه ذره نگاش کن!

خودش داد می زنه من خود واقعیم نیستم! ....

توی عرصه مجازی قافیه رو باختیم

دست کم گرفتیم

شاید هم نگرانیم که نکنه یه زمانی یه کسی یه جایی یه چیزی ....

***

اما

امروز انقدر از دست یکی از دوستان محترم ناراحت شدم که حد نداره

که البته برای ایشون جدا خواهم نوشت

اما عقب نشستن دردی رو دوا نمی کنه!

الآن حرف بزنم ایراد میگیرن که تو به بقیه گیر میدی:(

چشــــــــــــــــــــــــــــــــم!

کلا دارم به این نتیجه می رسم که امروز "فقط" سرم تو کار خودم باشه بهتر از توجه به بقیه هست!

راستش

از کارهایی که نشده وحشت دارم

و زندگی وقتی جالب تر میشه که کمبود های خودت هم به این کوه بی تدبیری ها اضافه میشه!

.....

شده ام دار قالی

تار خودم ... پود خود خودم!

قرار بود شانه ات برای من باشد اما

با شانه ، تنهایی را در من تنیدی ...

ـــــپـــیـــنـــوــــشـــــتـــــــــ

1-دلم برای دلنوشت های وبلاگ تنگ شده...

2-بعد از مدت ها و در یک اقدام انقلابی ، پیوند های روزانه دوستان مرتب شد.ایشالا که کسی از قلم نیفتاده باشه!

3-و در یک اقدام انقلابی دیگه لوگوی وبلاگ در حال تغییر هست! از امت همیشه در صحنه تقاضا داریم یه لوگو برای ما طراحی کنن!

4-خوشا به حال خیالی که در حرم مانده ....و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

ورود به مکه

منزل دوم : ورود به مکـــــــــه


 


  **دانلود فصل ورود به مکه:


 


 


 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پیـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ نوشت:


1-فصل ورود به مکه مصادف شده با ورود ما به مشهد(حج فقرا) .... ایشالا فصل ورود به کربلا رو از کربلا ارسال کنیم ....


2-به مناسبت روز عفاف و حجاب : توی یکی از پست ها گفته شده بود که چادر براق خوب نیست! الآن اومدیم حرم میبینیم تعداد زیادی از چادری ها چادرشون براقه!!!(مخصوصا عراقی ها)اصن براق بپوشین!به آقایون چه!؟؟والــّـا ....:)))


  


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

داریم از نیامدنت پیر می شویم ...

شعری که حاج محمود کریمی شب نیمه شعبان خواند...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

شــاپـــــــــــرک ها....

پایان فصل مدینـــه و حرکت امام به سمــت مکـــــــــــه ...... کلیک رنجه!

 

*به بهانــــــــــه حرکت کاروانمـــان به سمـــت مکـــه:

"نیـــــمه شـــــــــــــــب"

اندک اندک 

شاپــــــــــــــرک ها گـــــــــــــرد آمدند

مقصــــــــــد کــــــــــــاروان 

پـــروانـــــــــــــــه شدن برای خورشیــــــــد علیه السلام ...

قافله سالار عشــــــــــــق

ســــــــــــوار بر مرکــــــــــــب گشــــــــــــــــت

یــــــــا عــــلـــــــی ....

زوزه هـــــــای بـــــــــــــــاد

رمل های صحرا را به رقص آورد

به پا خیـزیـــــــد که بهـــــــــــار می آید ....

به پا خیــزیــــــــــد که حیـــــــــــــدر می آید....

به پا خیزیــــــــــــــــــد که فاطمـــــــــــــه می آید ....

به پا خیزیـــــــــــــــــــــــــد که غریـــــــــــــب  می آید ....

به پا خیزید .... عبــــــــــــــاس می آیـــــــــــــد .....

به پا خیزید .... حبیب می آید ....زهیر می آید ...

آری!

کاروان به سمت کعبه ... نه! به سمت حسیـــــــــــــن علیه السلام حرکت کرد...

پس ما کجایــــیـــــــــــــــــــــــم؟

آیا کاروانـــــــــــــــی هستیـــــــــــــــم؟!

عمدا امروز (نیمه شعبان) را زمان حرکت خود قرار دادیــــــــــــم تا بدانیم

حسیـــــــــــــن زمان منتظر ماست ...

آهـــــــــــای شاپـــــــــــــــــرک ها !

وقت آن نرسیده پروانه ای برای امام باشیــــــــــــــم؟!

تا کی گرد درخت سیب بال می زنی ....

وای به حال ما اگر کاروانی نباشیم

کاروانی که رقیه دارد سکینه دارد .... علی اصغر دارد .... تو کجایی؟!

هنوز نشسته ای تا دعای فرج را ساعت فلان بخوانی؟!

خوش به حالت!

امام منتظر است و تو خیالت به دنبال امام ....

نکند فکر کرده ای هنوز در دوران غیبت کبری هستیم؟؟؟

یعنی حضور امام را حس نمی کنی؟! دست امام را نمی بینی؟!

بگذریــــــــــــــــم ...

امروز می خواهیم به سمت مکه حرکت کنیم

شاید تا عاشورا ، عاشورایی شدیــــــــــــــــــــــــــم ...

قافله سالارمان که از سلاله خورشیـــــــــــــــــــــــــد است!

پس ما را چه غم از تاریکی صحرا ...

راستی چند منزل تا امام راه داریــــــــــم؟

نمی دانم.... اما هوای دوست را ...:

یک نفس در هوای دوست را 

با دنیا عوض نخواهم کرد...

کاش

روی شیشه دلم

اشک نفسش را ببینم.....

این روزها هوا ابری است

پس ببار ای باران

از بس که دلم لک زد برای نیم نگاهش....

 

* پی نوشت:

1- متن این بار(خروج امام علیه السلام از مکه و نکات آن) عجیب حال ما رو دگرگون کرد.... حرف ها داشت ... از خروج نیمه شب امام بگیر تا عنایت امام به چاه بی آب ...

2- یکی از بزرگواران تذکر به جایی فرمودن که مورد غفلت حقیر بود و آن استفاده کامل از علیه السلام به جای (ع) هست.ممنون از ایشان.

3-روضه امام حسین علیه السلام در این شب وارد است ....

3- گزیده ای بسیار مهم از متن در ذیل می آید...... التماس دعا از همه عزیزان.عیدتون مبارک/التماس دعا!

‌‌‌در خلال این حرکت توجه به یک نکته‌‌‌بسیار ضروری است و آن اینکه:

به نظر می‌‌‌رسد تمام کسانی که به هر صورتی امام(علیه السلام) را نصیحت کردند، از همراهی با امام(علیه السلام) باز ماندند. یعنی حداقل اثری که نصیحت کردن امام معصوم(علیه السلام) در پی دارد، محرومیت از همراهی با امام(علیه السلام) است. لذا هرگز نباید امام معصوم(علیه السلام) را نصیحت کرد؛ زیرا این رفتار تبعه دارد. هرچند که امام(علیه السلام) به محمد بن حنفیّه می‌‌‌فرمایند:

ای برادر! خدا به شما جزای خیر دهد که مرا نصیحت کردی، یعنی برایش دعا می‌‌‌کنند، اما باید دانست که نصیحت کردن امام معصوم(علیه السلام) تبعه و اثر وضعی دارد. . افرادی که امام ع را نصیحت نمودند رفتار صحیح از خود نشان ندادند. شایسته این بود که اینان به جای نصیحت امام، چنین می‌‌‌گفتند:

«آقاجان! ما هر کاری که شما بخواهید، انجام می‌‌‌دهیم» و بدینوسیله رفتاری صحیح و قیمتی از خود بروز می‌دادند. اگر کسی امام(علیه السلام) را نصیحت کند یعنی رأیش با رأی امام(علیه السلام) تفاوت دارد. در مقولة ولایت، آن موضوعی که بسیار اهمیت دارد، همراهی نمودن ولیّ تا آخر مسیر است. بسیاری از افراد اهل ولایت هستند، اما مهم این است که چه کسی تا آخر مسیر حرکت با ولیّ همراه است. ـ چرا محمد بن حنفیّه، عمر اطرف، ابن عباس و یا عبدالله بن عمر، یعنی افرادی که از دوستان یا محبان امام بودند، ایشان را همراهی نکردند؟ چرا به خودشان اجازه دادند که با منطق دنیایی با ماجرای امام(ع) مواجه شوند؟ و این منطق دنیایی، آن‌‌‌ها را از حرکت با امام(علیه السلام) باز داشت. امام با زبان اشاره به ایشان می‌‌‌فرمایند ‌‌‌که شما برنامة خودتان را دارید، رأی شما و منطق شما، منطق دنیاست که البته در جایگاه خود رأی و منطق صحیحی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

رویای امام حسین....

ان شاء الله فردا شب از مدینه به سمت مکه حرکت خواهیم کرد ....

لازم به تذکر هست که متن های پی دی اف شده طولانی نیست . این پی دی اف 8 صفحه ... کلیک رنجه لطفا!

 

گزیده از متن :

ماجرای امام حسین(ع) را می‌توان از جنبه‌‌‌ای شبیه به ماجرای ابراهیم(ع) دانست؛ و آن جنبه این است که رفتار این دو بزرگوار با قوانین دنیا قابل فهم نیست. مثلاً این رفتار ابراهیم(ع) که می‌‌‌خواهد پسرش را ذبح کند به هیچ وجهی با قوانین دنیا سازگاری ندارد. زمانی که انسان به ماجراهای نوح(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نگاه می‌‌‌کند، می‌‌‌بیند که رفتار این بزرگواران با عقل دنیایی همخوانی دارد. مثلاً آنگاه که موسی(ع) از جانب خداوند مأمور به نجات بنی اسرائیل می‌‌‌شود، به لحاظ قوانین دنیایی نیاز به ابزار دارد، خداوند نیز در یک شرایط مناسب به ایشان «عصا و یدبیضاء فی تسع آیات» را عطا می‌‌‌کند و این ماجرا به لحاظ عقل دنیایی کاملاً منطقی است. سیر رشد و سیر ماجراهای موسی(ع)، کاملاً منطقی است و عقل آن را می‌‌‌پذیرد. اما در مورد ابراهیم(ع) سئوال این است که چرا ایشان باید همسر و فرزند خردسالش را در سرزمینی خشک و به تعبیر قرآن «بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ/ در درّه‏ای غیرقابل‏کشت[ابراهیم37]» قرار دهد؟! حتی اگر برپایی مکه و کعبه در آن مکان را دلیل این امر بدانیم، باز هم این سؤال باقی است که چه ضرورتی دارد همسر و فرزند ایشان در آن‌‌‌جا قرار بگیرند؟ سئوال دیگر اینکه، چرا ابراهیم(ع) باید فرزند خویش را ذبح کند؟! و یا چرا ایشان به اینصورت بت شکنی می‌‌‌کند؟ ....

نه دیگه ! جواب در فایل هست!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

چوپان

متنش یه ذره جا نشد ! پی دی اف کردیم(6صفحه) ...کلیک رنجه جهت دانلود!

 

گزیده ای از متن :

 

از مرتفع‌‌‌ترین سخنان امام(ع) در خلال مدینه تا کربلا، سخن امام(ع) با والی مدینه می‌‌‌باشد.

شاید این سوال به ذهن متبادر گردد که چرا امام(ع) بالاترین سطح از کلام خویش را برای ابن‌‌‌عباس مطرح نکرده‌اند، در حالی که شاید انصاف چنین اقتضاء می‌نمود که مخاطب قوی‌ترین کلام، فرد عالمی همچون ابن عباس باشد؟! در پاسخ باید گفت: فرد عاقل سعی می‌‌‌کند در مراسم افتتاحیه، سخنان عالی‌‌‌و پرمحتوایی را بیان نماید. کلامی که درخور مراسم افتتاحیه باشد، نه درخور مخاطب. 
خداوند نیز چنین روالی دارد؛ به عنوان مثال وقتی خداوند می‌‌‌خواهد انسان را خلق کند، در جمع ملائک که با مفهوم انسان بیگانه‌‌‌ بوده و انسان را درک نمی‌‌‌کنند و حتی او را قبول ندارند، در سطحی بالا سخن می‌گوید و می‌‌‌فرماید: «إنّی جاعِلٌ فِی الأرْضِ خَلیفَة/من می‌‌‌خواهم در زمین خلیفه قرار دهم[بقره30]». 
در آن صحنه، موضوع مهم این نیست که مخاطبین کلام مَلائک هستند و ملائک انسان را درک نمی‌‌‌کنند، بلکه مهم این است که آن صحنه، صحن? افتتاحیه است. انسان عاقل نیز زمانی که بخواهد کار بزرگی را شروع کند، تمام همت خویش را مصروف این می‌دارد که در مراسم افتتاحیه، عالی‌ترین و پرمغزترین کلام را مطرح نماید، ولو اینکه عموم مخاطبین، انسانهای ضعیف و ناآشنا با مطالب باشند. دلیل این کار او نیز این است که حرفهای جزئی و سطحی‌‌‌تر را می‌‌‌توان در حین کار با افراد و به صورت خصوصی مطرح نمود، اما ساعات و دقایق مراسم افتتاحیه نباید به امور فرعی و جزئی اختصاص یابد و این مراسم باید در حد و شأن یک مراسم قیمتی باشد. در ماجرای امام حسین(ع)، شاید بتوان مراسم افتتاحیة حرکت کاروان حسینی را زمانی دانست که والی مدینه در خطاب به امام ع می‌‌‌گوید: شما باید با یزید(لع) بیعت کنید. در چنین زمانی، امام(ع) نیز باید رفتار اصلی‌‌‌ خویش را شروع کنند. 
به همین دلیل می‌توان نتیجه گرفت که این صحنه، صحنة افتتاحیة این ماجرای بزرگ است. لذا امام(ع) در آنجا یک سطح عالی از کلام‌‌‌شان را مطرح می‌‌‌کنند. به عبارت دیگر ایشان در برخورد با والی مدینه کلامی را مطرح می‌‌‌کنند که حتی چند ماه بعد، در مواجهه با ابن‌‌‌عباس نیز به آن‌‌‌گونه صحبت نمی‌‌‌کنند. البته این بدان معنا نیست که امام ع دیگر کلامی فراتر از آن را مطرح ننمایند، بلکه از آن پس، کلام فراتر و قیمتی‌تر را در مسیرِ به سوی کربلا و در کاروان حسینی(ع) و در جمع کاروانیان و فقط زمانی که با یاران‌‌‌شان تنها می‌‌‌شوند و غریبه‌‌‌ها از کاروان جدا می‌‌‌گردند، مطرح می‌‌‌کنند و از آن پس نیز کلام را اوج می‌‌‌دهند.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

در گوشی...

*از سلسله پست های " کاروانسرای ابراهیمیان"


توی نظرات وبلاگ یکی از دوستان یه سوال و جوابی رو خوندم که جالب بود.

یه زمانی می خواستم ازش بگم ترسیدم!

گفتم الآن میگن فلانی متحجره و اینها!

ولی نکته جالبی این متن داره!

شما بخونین تا آخرش بگم:

به نقل از وبلاگ روی خط خدا....: 

سوال : ببخشید آیا شما از این چادر براق ها سرتون می کنید؟

جواب : چادر براق جلوه خاصی دارد..جلب توجه می کند،چشم نواز است!

همه این ویژگی ها با "اصل حجاب"درتضاد است.

فلسفه حجاب این است که تو خود را به گونه ای و با وسیله بپوشانی که باعث شود احتمال نگاه به تو کم شود!که در جمع خنثی باشی!نه بدتیپ باشی که دیگران را ازخودبرانی نه چشم نواز که نگاهها را جذب خودکنی..جوری باشی که ظاهرت،"انسانیت"تورا فریاد بزند نه جنسیت تو را!


چادر براق،چادر نازک،چادرهای تنگ!!!

اینها همه جنبه زیبایی و جذب دارند!که با خود حجاب متضاد است!


مامی آییم برای ترویج حجاب و ترغیب دختران و بانوانمان هربار مدلهای جدید چادر به بازار عرضه می کنیم..هی جذابش میکنیم..هی شکیل ترش می کنیم..هی رنگوارنگ ترش می کنیم!!!

اینها بجای این است که بنشینیم ودرباره خود فلسفه حکاب بانوانمان را آگاهی دهیم..از مزایایش بگوییم..ازجذابیتهایش (!)بگوییم!و غافل از آنکه خود این مسئله انها را به طرف گزینش بهترین نوع حجاب پیش خواهد برد..

سوال : خوب اونی که بخواد چشم نواز باشه سمت چادر نمیاد که! حالا کسی که چادریه و دوست داره که خوش تیپ باشه دلیلی نمیشه که همه به جنسیتش نگاه کنن... / این حد رو کی تشخیص میده؟

جواب :

همه انسانها نه فقط خانومها به ذاته علاقه مندند که توجه دیگران را به خود جلب کنند.که این جلوه گری در خانومها خیلی بیشتره که اونهم بخاطر استعدادهاییست که خدا دروجودشون گذاشته


ما با "حجاب"یا نوعا همان چادر قصد سرکوب کردن این میل ذاتی را نداریم..بلکه!به آن جهت میدهیم..

چادرباعث میشه این میل انسانیت رو طبق یه ضوابطی بروز بدی..

جمع محارم جاییه که تو میتونی درحدمتعادل زیباییت رو به رخ بکشی!این یعنی خط کشی غرایض!

اونی که شما میفرمایید میخاد چشم نواز باشی اگه مضرات چشم نواز بودن برای نامحرم رو بدونه و صدالبته راههای زیباو لطیف ارضای این غریزه رو بدونه مطمئنا به مفید بودن چادر اقرار میکنه..

اگرما مردم رو از یه چیزی منع میکنیم ازاون طرف ه باید راههای حلالی برای ارضاش معرفی کنیم..چون خواه ناخواه این یک میل ذاتی هست!

به قول آقای نقویان:خانواده هایی که مدام برحجاب دخترانشون تاکید دارند باید درفضاهای حلال دیگه بهشون اجازه خودنمایی بدن (مثل جمع ها و جشن های زنانه)وگرنه این تاکیدات مکررشان چیزی جزدفع نخواهد داشت!


البته همه چیز درچارچوب خودش!


واما!

زن،زن است!چه بخواهد چه نخواهد..یک مقدار از استعدادهای زنانگی اش استفاده کند چه بخواهد چه نخواهد دیگران را جذب جنسیتش میکند..واگر تشنه آن هستی که دیگران به انسانیت تو خیره شوند باید هرچه بیشتر خودت را از خیره ماندن آنها به جنسیتت حفظ کنی!

کی گفته خانوم چادری نباید خوش تیپ باشه؟نباید...

آراستگی جزوی از ایمانه..

اصلا وظیفه یک خانم چادری اینه که درحد اعلا آراسته باشه..چون نماینده زنان مسلمان محسوب میشه!

اما!آراستگی با خودآرایی فرق میکنه..

حجاب کامل دربرابر مردنامحرم عین آراستگیه..


این حد رو خود فرد تشخیص میده..خودش میدونه وقتی چه رنگی و نوع لباسی میپوشه چقدر درنظرخودش زیباتر میشه و حتی نگاههای دیگران رو هم متوجه میشه..

.

.

.

.

متاسفانه سوال کننده ادامه نداد!

اما نظر شما چیه؟!

لازم نیست کامنت بذارید!

فکر کنید کافیه...

 

یادم نیست کجا گفتم ولی یه بار عرض کردم

ما روی فلسفه حجاب بحث داریم

ولی در ظاهر گرفتار شیوه ها شدیم!


 

یاد متن روسری گل منگلی به خیر!

(مخاطبین خاص داره!)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی