زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۴۲۶ مطلب توسط «بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی» ثبت شده است

دیدار امام حسین با والی مدینه


همانطور که در مقدمه هم ذکر شد ، "هفت" برنامه در صحبت های امام حسین علیه السلام استخراج می شود.حال برای تمایز آن ها در متن ، هر برنامه را با یک رنگ مشخص می کنیم:

1-      برنامه به سوی کوفه

2-      برنامه مبارزه با امثال یزید

3-      برنامه ثار الله و شهادت

4-      بسوی انتقام (هنگام ظهور و رجعت)

5-      بهشت ظهور

6-      قیامت

7-      بهشت پس از قیامت

 

3- مدینه - والی مدینه

 

*فراخواندن امام حسین علیه السلام نزد والی مدینه

 

امام حسین ع در مدینه هستند. پس از مرگ معاویه [ علیرغم اینکه یکی از مفادِ صلح‌نامة امام حسن مجتبی ع با معاویه لع این بود که معاویه پس از مرگ خویش، جانشینی را انتخاب نکند و زمامداری مسلمین بر عهدة امام حسین ع باشد]، می‌خواهند از ایشان ع [برای یزید پلید، به عنوان جانشین معاویه] بیعت بگیرند.

چون معاویه در نیمه رجب سال شصتم هجرى درگذشت ، یزید به ولید بن عتبة بن ابی‌سفیان [که والیِ مدینه بود] نامه نوشته ، او را فرمان داد تا از مردم مدینه و به خصوص از امام حسین (علیه السلام) بیعت بگیرد.

آن گاه ولید بن عتبه [والی مدینه]، عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان را فرستاد تا حسین بن على (علیهما السلام)، عبدالرحمن بن ابى بکر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را [به نزد ولید] فراخواند. او آنان را در خانه هاى خود نیافت و لذا به سوى مسجد رفت و آنان را نزد قبر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) دید. بر آنان سلام کرد و گفت : امیر شما را فراخوانده، نزد او در آیید. امام حسین(ع) فرمود: هرگاه جلسه ما تمام شد به خواست خدا مى‌‌‌رویم. در نقل دیگرى آمده است که فرمود: تو برو، ما هم می‌‌‌آییم.

·          به نظر می آید در این مکالمه نکته خاصی وجود نداشته باشد.

 

 

*صحبت با ابن زبیر-1

 

عبدالله بن زبیر رو به حسین بن على(ع) نموده گفت: ابا عبدالله! این ساعتى است که من خبر ندارم ولید، در آن با مردم نشستى داشته باشد. فکر مى‌‌‌کنى در چنین وقتى ما را براى چه فراخوانده است؟ امام حسین(ع) فرمود: ابابکر! اکنون خبرت مى‌‌‌دهم، گمان مى‌‌‌کنم معاویه مرده است، شب گذشته در رؤیا دیدم گویا منبر معاویه سرنگون شده و خانه‌‌‌اش آتش گرفته است، من آن را پیش خود تأویل کردم که او مرده است.

 

صحبت با ابن زبیر-2

 

ابن نما گوید: امام(ع) فرمود: گمان می‌‌‌کنم طاغوتشان مرده. شب گذشته در رویا دیدم منبر معاویه سر نگون شده و خانه‌‌‌اش آتش گرفته است.

 

صحبت با ابن زبیر-3

 

طبرى روایت کرده که امام(ع) فرمود: گمان مى‌‌‌کنم طاغوتشان مرده، از این رو ما را خواسته تا قبل از انتشار خبر مرگ معاویه میان مردم، از ما بیعت بگیرد.

·          این سخن، اولین عکس‌‌‌العمل امام حسین(ع) بعد از مرگ معاویه است.

 

 

*در جواب ابن زبیر(1)

 

ابن زبیر گفت: اى فرزند على(ع)! قطعاً همین گونه است، اکنون اگر تو را به بیعت با یزید فراخوانند چه خواهى کرد؟ فرمود: من هرگز با او بیعت نخواهم کرد، زیرا پس از برادرم حسن(ع) امر با من است، معاویه کار خود را کرد. او براى برادرم سوگند یاد کرد که پس از خود خلافت را در هیچ یک از فرزندان خود قرار ندهد و آن را - اگر من زنده بودم - به من واگذارد اکنون او از دنیا رفت و به سوگند خود وفا نکرد، به خدا سوگند براى ما حادثه‌‌‌اى رخ داده که با آن هیچ آرامشى نداریم، ابوبکر! ببین: آیا من با یزید بیعت کنم، با اینکه او مردى فاسق است که آشکارا گناه مى‌‌‌کند و شراب مى‌‌‌خورد و با سگان و یوزپلنگان بازى مى‌‌‌کند و بازماندگان آل رسول را دشمن مى‌‌‌دارد، نه به خدا سوگند هرگز چنین نخواهد شد.

·          این اولین موضع‌‌‌گیری امام حسین(ع) در قبال یزید(لع) پس از مرگ معاویه است.

·          امام(ع) یزید را با صفاتش معرفی می‌‌‌کنند.

 

 

در جواب ابن زبیر(2)

 

ابن شهر آشوب گوید که امام(ع) فرمود: من اکنون نزد ولید مى‌‌‌روم تا ببینم چه مى‌‌‌گوید.

 

در جواب ابن زبیر(3)

 الف) آن دو در این گفتگو بودند که پیام رسان ولید برگشت و گفت: اباعبدالله! حاکم مدینه در انتظار شما دو نفر نشسته است برخیزید! امام(ع) او را بازداشت و فرمود: اى بى مادر! نزد امیر خود برو، هر که از ما خواست، نزد او مى‌‌‌رود، اما من هم اکنون - اگر خدا خواهد- مى‌‌‌آیم. سپس امام حسین(ع) رو به حاضران کرده فرمود: برخیزید و به خانه خود در آیید من اکنون نزد او مى‌‌‌روم تا ببینم چه خبرى دارد و چه مى‌‌‌خواهد. ابن زبیر گفت: فدایت گردم اى فرزند دخت پیامبر! مى‌‌‌ترسم آنان تو را نزد خود نگه دارند و رهایت نکنند مگر آنکه بیعت کنى یا کشته شوى! ب) فرمود: من تنها نزد او نخواهم رفت، بلکه یاران و خادمان و شیعیان حق‌‌‌جوى خود را گرد آورده به آنان دستور مى‌‌‌دهم تا هر یک شمشیر آخته خویش را زیر لباس خود داشته از پى من بیایند. هرگاه به آنان اشاره کرده گفتم: اى آل رسول در آیید! آنان در آمده آنچه فرمان دهم انجام دهند. من از بیعت با یزید خوددارى خواهم کرد و زیر بار بردگى و ذلت نخواهم رفت. به خدا سوگند مى‌‌‌دانم حادثه‌‌‌اى پیش آمده که هیچ نظام (و حساب و کتابى) ندارد. ج) ولى قضاى خداوندى در حق من رخ خواهد داد و اوست که در خاندان پیامبرش آنچه مى‌‌‌خواهد و مى‌‌‌پسندد انجام مى‌‌‌دهد.

·          ج) ـ پس از مرگ معاویه، در اینجا امام حسین(ع) برای اولین بار به برنامة شهادت اشاره می‌‌‌کنند.

·          ـ گویا امام(ع) می‌دانستند و منتظر وقایع پس از مرگ معاویه بودند.

 

در جواب ابن زبیر(4)

 

طبرى روایت کرده که حضرت(ع) فرمود: هم اکنون جوانان خود را گرد آورده نزد او خواهم رفت. هرگاه به درگاه او رسیدم آنان را آنجا نگه خواهم داشت سپس نزد او در آیم. ابن زبیر گفت: بر تو مى‌‌‌ترسم که نزد او در آیى. فرمود: قدرتمندانه پیش او خواهم رفت.

 

 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عنوان بعدی : صحبت با ابن زبیر

 

 

 

این بیابان جای خواب ناز نیســــــــــــــــت .....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

منظر برنامه های حسینی!

*سلسه پست "برنامه های حسینی" - 2

 

2- مقدمه "برنامه های حسینی"

به برکت شب میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام ، حرکت کاروان را آغاز می کنیم:

منزل اول: مدینه ؛ تا قبل از مکه

در این منزل ، 23 عنوان مطلب مطرح شده توسط حضرت حسین علیه السلام را پیش رو داریم. با توجه به اینکه حدود یک هفته ای می شود که کاروان ارباب به مکه رسیده ، پس باید قدری سریع گام برداریم تا همپای امام حرکت کنیم.

برای شروع حرکت ، مثل دیگر پروژه ها ، یک برنامه افتتاحیه داریم. چگونه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

یش مقدمه "برنامه های حسینی"

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خب!

بالاخره این امتحانات دانشگاه هم تموم شد!

و اما بعد

بیش از یک سال هست که از عمر "زندگـــــــــــــی کاروانــــــــــــی" ما می گذرد اما آنچنان که باید و حق این عبارت عظیم هست در این وبلاگ کار   نشده:(((

تا امروز هم حقیقاتا این توفیق نبود که به تشریح عمیق آن بپردازیم و بعضا بطور پراکنده از کاروانی بودن و شرایط آن سخن گفتیم.

اما به برکت ولادت با سعادت جوان حضرت ارباب حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان ، ان شاء الله منزل به منزل از مدینه تا کربلا پای سخنان حسیـــــن علیه السلام خواهیم بود و به بررسی و تحلیل رفتار و بیانات آن حضرت خواهیم پرداخت و تا عاشورای امسال این پروژه را در دستور کار خواهیم داشت.ضمن اینکه همچنان بحث سلسله پست های :کاروانسرای ابراهیمیان" و نوشته های حقیر و چند تن از دوستان در این وژبلاگ پیگیری خواهد شد.از جمله طرح های پیش رو ، با کمک یکی از دوستان عزیز ، سلسله بحث های اخلاق مجازی راه اندازی خواهد شد.

لازم به ذکر است عنوان بحث های ما  " برنامه های حسینی " خواهد بود که با کمک نرم افزاری با همین عنوان خدمتتان عرضه خواهد شد.

اما یک نکته:

از دوستان عزیز در خواست دارم از همین آغاز کار مطالب را پیگیری نمایند.شاید یک قدری هر پست طولانی باشد اما بنده قسم می خورم ارزش تدبر در آن وجود دارد. بلا شک افرادی که منتظر ظهور هستند و به دنبال فعالیت در این عرصه هستند نا گزیر هستند در عرصه عاشورا ، بصیرت خود را ارتقاء دهند.

قبلا هم عرض کردم! کتاب هایی مثل 72 سخن عاشورایی و امثالهم گویای ابعاد پیچیده و کشف نشده کاروان امام حسین علیه السلام هست. این بحث آنقدر مهم است کنه رهبر معظم انقلاب ضمن بحث عبرت های عاشورا فرمودند بنده فقط سر نخ به شما می دهم با این حال ایشان در این حوزه صحبت های  مفصلی فرمودند  که تا قبل از آن هیچ کس از آن ابعاد سخن نگفته بود! و این یعنی زنده بودن عاشورا.....

عزیز من !

از من نشنیده بگیر ! تا کی از عاشورا یک حماسه صرف در ذهنمان باشد.تا کی از حضرت ابوالفضل فقط دلاوری و رزمش مدنظر باشد..... تا کی یک مشت یاوه گو بالای(سانسور) بگویند امام حسین نمی دانست که شهید خواهد شد؟؟؟؟ .... چرا مطلب جدید در زمینه عاشورا نمی گوییم؟! هر سال مطالب تکراری !!! آنوقت می گوییم:

آقا بیا!

با عرض معذرت! من می گویم آقا نیا! قبلا هم عرض کردم! تا وقتی آمادگی برای پذیرش امام حق نباشد ، تا وقتی زندگی من بر اساس خواست امام نباشد برای آمدنش دعا نمی کنم بلکه از خدا می خواهم من را برای برپایی زمینه های ظهورش آماده کند.فکر کردیم شوخی است ظهور؟! طرف ابن عباس بود و با امام زمانش همراهی نکرد! حالا من که .....

..... دکتر رجبی مطلب قابل توجهی فرمودن: فکر نکنید مردم کوفه مردم عادی بودند؛بسیاری از آنان جزو بزرگان محسوب می شدند ..... 

قربون چشمای خستتون برم که زل زدید به مانیتور(البته برادر عزیز)!  

اگه مطلب خوندی یا گوش کردی اما تو رو بلند نکرد به درد نمیخوره!

      رفتی‌ هیئت تغییری تو زندگیت ایجاد نشد به درد نمیخوره!

           جوون شیعه نباید قاعد باشه!باید قائم بود تا به قائم رسید.....

      امروز باید حرکت کرد! با نشستن هیچ کس به امام منتــــَظر نخواهد رسید ....

حتی شما دوست عزیز!

 

و نکته آخر:

هر کس پیرامون مطالبی که عرضه خواهد شد شبهه یا ایرادی دارد ، با ذکر مثال نقض کند.

پینوشت:

پیرامون اون یک مشت یاوه گو باید عرض کنم منظور بنده روحانیون معظم و معزز نیست! کسایی که در لباس دین هستند و معارف را سر و ته مطالعه کردند همین نتایج عجیب و غریب و کفر آمیز را می گیرند و به جوان کنجکاو امروز می گوید و بعد هم از دین گریزی جوانان امروز گلایه می کند:)((

من به اون امامی که نداند که چه سرنوشتی در انتظار خودش و اهل بیتش هست کافر هستم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

جامعه رنگارنگ از بی رنگی!

قبل نوشت:

خودکار دلم

در گیر و دار ابتلائات دانشگاه

خشک شد!

باید برای دلم "کنکو" ای اجاره کنم!!!

 

 

بعد از قبل نوشت:

از اونجایی که هیچ کدوم از ما حوصله نداریم زود میگم (قول میدم!)

مملکته داریم؟!!!

چه کاریه شدیم دانشجو؟! بریم یه تیم فوتبال بزنیم! سود مالیش قطعا کمر تحریم ها رو میشکنه!! والا ....

این همه پول؟؟؟؟مه آفرید باید بره جلو وزارت ورزش(سازمان تربیت بدنی درستره) لنگ بندازه!

طرف تو 9 ماه .1.500.000.000 تومن میگیره! میگه ها! ترس از مالیات ندادن و اینها هم نداره!

نمیخوام بحث فوتبال رو بکنم چون حالم از فوتبال بهم میخوره!(حالم از کسایی که پول یامفت میگیرن بهم میخوره)

طرف حسابم آقایون سوگند خورده هست!

نمایندگان کم محترم مجلس!

مگه با اون وضع عجیب و غریب وزارت ورزش رو تشکیل ندایدن؟!

مگه هدفتون نظارت نبود؟!

الآن کجایید؟!

هههه!!! چه سوال مسخره ای! ... خب خسته شدن رفتن تعطیلات! جالبه ها : دو روز هم تو مجلس نبودن رفتن تعطیلات! تازه از چند روز دیگه تعطیلات تابستونی هم شروع میشه! اصن یه وعضیه!

یه سوال :

آیا این اتفاقات اخلال در نظم اقتصادی کشور محسوب نمیشه؟! آیا دور زدن قانون نیست؟!

وای من !! طرف سردار نیروی انتظامی بوده میگه با صدای بلند میگم تخلف می کنم چون بقیه هم می کنن!!

اونوقت من ابله گیر دادم به راننده تاکسی که چرا 200 تومن اضافه گرفتی....

چون قول دادم که کوتاه باشه می خواستم راجع به ازدواج هم یه مطلبی رو عرض کنم که باشه برا یه وقت دیگه!

پس نوشت :

1- وقتی رقیه مشت تو پیش همه وا می کنه .... از زیر انگشتر تو آســـــــــــمون پیدا می کنه.....

2-روز جوان نزدیکه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

بافه های دلم تقدیم تو ....

بی پرده گویمت:

بعضــی عکســــا

تو رو به حـــرف میــــــارن!

شـــروع می کنـــــی به بافتـــــن رویــــــاهای دلــــــت...

.

.

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

خیال و حال و هوایت ما را مذاب کرد...

آخرین شب جمعه رجب از راه ـ ـ ـ رسیـــــد

و "مـــــــن"

همچنان در مستـــــی دنیا ـ ـ ـ غـوطه‌ور ...

...

تا رسیدیم به محله ریف دمشـــــــــــــــــق

گفتند انفـــــــــــجاری

شیـــــــــشه ایـــــــــ  شکســــــــــــــــت

دلــــــــــــــی  تـــــــــــــــــکان خـــورد

دختــــــری ـ ـ ـ ـ ترسیـــــــــد ـ ـ ـ لرزیـــــــــــد

شیــ ـ ـشیـ ـ ـ ـشه شــ ـ ـ ـ ـ ـ ـکســ ـ ـت؟ ـ ـ ـ نـــــــه

لکنت من از جای دیگری است...

آدم بزرگش خواب باشه 

اگه با صدای بلند بیدار بشه از حرف میفته....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

در انتهای حق طلبی، دارِ میثم است...

چند روزی است با این شعر" ســـــــــر" می کنیم....


مفتاح نور جلوه گر ماه یاعلی

مفتاح مِهر وقت سحرگاه، یا علی

اِسمَت ضمانت صدق الله، یا علی

تو از خدای، کردی ام آگاه، یا علی

هرچند الکن است زبان دلم، ولی

آغاز کرده مدح تو را، مرتضی علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

ساقی بیار باده که مخمور زینبم ...

کسی مست نشد با من!

در گیر و دارِ قافیه ماندن درست نیست

تنها غزل نوشتن و خواندن درست نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

کار فرهنگ، بی فرهنگ کار راه نمیافتد!!

پیش نوشت:

امروز طنزترین روز مجلس بود!! هنوز یه هفته از سوگند آقایون نگذشته ببینید چه خبره!!

گروگان‌گیری در مجلس:))))))

 

 

عاشـــــــــــــــــق حرفش می شوی وقتی از نوای دلت می گوید:

وحید جلیلی - مدیر مسئول نشریه راه

 

فرهگ کار نداریم و کار فرهنگی می‌خواهیم بکنیم.


کار فرهنگی اگرچه فرهنگی است ولی کار است در هر صورت!


و فصل مشترکی دارد با فعالیت کارگران معادن مس سرچشمه یا ذوب‌آهن اصفهان یا تراکتور‌سازی تبریز یا فولاد اهواز یا آلومینیوم‌سازی اراک یا نساجی مازندران یا… که دیگر بیش از آنکه کار واقعی را به باد بیاورند بازی را تداعی می‌کنند!


کار فرهنگی همچنین سرنوشتی پیدا کرده است. بیش از آنکه کار را و فرهنگ را به یاد بیاورد رقابت‌های پوچ و بازی‌های بی‌حاصل و بی‌محصول و گل‌‌های نزده و لایی‌های خورده و آفساید‌های مکرر و گل به خودی‌های تمام نشدنی و امتیازات از دست داده و تفاضل گل‌های منفی و … را تداعی می‌کند.


***


کار فرهنگی قبل از آنکه فرهنگی باشد کار است.


w=f.d


و نیرو می‌خواهد و جا به جا کردن می‌طلبد. اگرنه کوه‌ها را که خود را لااقل تفکراتی که از فرط وزانت قدرت تحرک ندارند؛ قدرت تحریک و جابه‌‌جا کردن چیزی را هم نخواهند داشت.


تحجر بسیاری اوقات از همین وزانت‌ها آغاز می‌شود.


بعضی‌ها با سیوطی و مغنی و اسفار و کفایه «سنگ»‌ین می‌شوند و بعضی دیگر با لویاتان و جمهور و جامعه باز و قبض و بسط!


و جالب است که این سنگ‌ین‌ها علی‌رغم ظاهر متفاوتشان چگونه متحد می‌شوند با هم وقتی سیل را می‌خواهند سد کنند.


فتنه 88 را که یادتان هست؟ بی‌بی سی استفتاء می‌کند از آیت‌الله بهمانی که به نظر مبارک حضرت مستطابعالی … فردیدیدی‌های با وقار و سنگین و غرب ستیز! جمع می‌شوند با سنگ‌ین‌های آن طرف و سنگ می‌شوند در دست‌های تهاجم بی‌فرهنگی به طوفان واقعیت بیست و پنج میلیون نفری چون «علما»یی‌اند که عهدی ندارند با او بر «لایقاروا»، کظله ظالم و سغب مظلوم را به فرهیختگان و دانشوران و روشنفکران چه کار؟


وزانت فردی‌شان باز می‌دارد گویی از اندیشیدن به توازن اجتماعی.


سنگین‌ها و متحجرین؛ یقه بسته باشند یا «جامعه‌باز» به دست، در هر صورت مخالف کارند. مخالف جابه‌جایی‌اند.


و عدالت در کار جابه‌جایی است و «یضع‌الامور مواضعها».


تکان می‌دهد. جابه‌جا می‌کند. تغییر می‌دهد.


سبک می‌بیند این سنگین‌نماها را.


یستهزء بهم و یمدهم فی‌طغیانهم.


***


و در گوشه‌ای دیگر فرنگی کارهایند!


و کجا نیستند؟


می‌روی برازجان چفیه به گردن به استقبال می‌آیند که «داریم کار فرهنگی می‌کنیم در مسجد»


«وفقکم‌الله، چه می‌کنید مثلا»


«چهار گیگ کلیپ شیطان‌پرستی دانلود کرده‌ایم از اینترنت و می‌شناسیم همه فرقه‌ها و نغمه‌‌هایشان را»


«نادر مهدوی و بیژن گرد را هم می‌شناسید؟»


«نه! کی‌هستند؟»


«همین بچه‌محل‌های خودتان در خورموج که دادند هلی‌کوپتر شیطان بزرگ را کوسه‌های خلیج فارس خوردند»


«عجب؟! نشنیده بودیم در این بیست و چند سال اسمشان را در برنامه‌‌های فرهنگی بسیج و ارشاد و سازمان تبلیغات و کانون‌های مساجد و …»


«ولی به جایش هزار تا جیمسون جکسون را شناخته‌اید در فعالیت‌های فرنگی‌تان»


***


و از برازجان تا بجنورد تا بیرجند تا تبریز همین است خبر.


فرنگی‌کارها، کار فرهنگی را مصادره کرده‌اند.


نیرو تربیت می‌کنند به چه مقبولی.


رجایی را تمییز نمی‌دهد از باهنر و هالیوود را می‌شناسد مثل کف دست!


خورشید انقلاب را نمی‌شناسد و ستاره داوود را در کف نعلبکی و نوک برج و پشت وانت اکبر سیبیل کشف می‌کند و در جزیره برمودا دنبال فراماسون‌ها می‌گردد که هیچ کدام از ما یک لیوان آن نمی‌خوریم مگر اینکه آنها برایش برنامه‌ریزی کرده‌اند!!


اینها اراجیفی است که نهادهای خوشنام جمهوری اسلامی سی‌دی‌هایش را ده هزار تا ده‌هزار تا به عنوان کار فرهنگی حقنه می‌کنند در مغز ایتام آل محمد(ص).


***


و این گونه است که نسلی ساخته‌اند که می‌شود اسمشان را گذاشت غرب‌زده‌های جدید. غربزده‌‌های حزب‌اللهی!


غرب‌زده‌ها کی‌اند مگر؟ نه آنها که بی‌توجهند به گنجینه‌های خودی و سرمایه‌های ملی و داشته‌های این مردم؟


چه فرقی می‌کند که تو نادر مهدوی و بیژن گرد را در اثبات غرب از یاد ببری یا در انکار غرب؟


و کدام انکار؟ وقتی شب و روزت به تحلیل غرب می‌گذرد و حلال کردنش به صد بهانه!


معیار غرب‌زدگی خودانکاری است.


چه به بهانه نقد غرب باشد چه قبولش.


فرنگی کارها آزاد نیستند پای در این سرزمین محکم نکرده‌اند و در سطح درگیرند.


غرب سربه‌سرشان گذاشته است.


نیمی از قدرتشان را پیشاپیش گرفته است.


در بند نقد غرب‌اند و داشته‌هایشان نسیه است!


تئوری حکومت و جامعه و فرهنگ‌شان در آینده‌ها نوشته خواهد شد.


وقتی که انقلاب اسلامی را نجات بدهند از التقاط جمهوری و اسلامی که امام خمینی( که فلسفه غرب نمی‌دانست! و دوره‌های شیطان پرستی و غرب‌شناسی در آبعلی و مشهد و اردبیل و قم و نیاوران ندیده بود) دچارش شد! و دچار کرد یک ملت را به التقاط با مدرنیته! به اضطرار یا… .


***


فرنگی‌کارها اهل کار نیستند چون به سرمایه فرهنگی ایرانی، به گنجینه فرهنگ انقلاب اسلامی به داشته‌های جامعه دینی ایران بی‌توجه‌ترند تا کوچکترین تحکر غربی‌ها و غرب‌زده‌ها.


کار فرهنگی از توجه به سرمایه‌ فرهنگی خودی آغاز می‌شود.


چه بر می‌آید از آنها که سرمایه فرهنگی‌شان صرفا اطلاعات راست و دروغی است که از رقیب دارند؟ کالاها و ترفند‌ها و بازار دشمن را می‌شناسند اما در این سو گویی معادن از خاک بیرون زده را هم نمی‌بینند و نه حتی کالاهای خودی را.


تاجر و بازاریاب کالاهای پرزرق و برق دشمن‌اند. تمام زندگیشان شده است برانگیختن کنجکاوی خودی‌ها به سلوک فکری و اخلاقی و سیاسی و هنری و رسانه‌ای غرب.


و یک دهم این انرژی را هم به کار نمی‌گیرند در تولید و توزیع و تبلیغ محصولاتی که کارگران فرهنگ خودی از دل سرمایه‌های فرهنگی خودی متولد کرده‌اند.


فرنگی‌کارها اهل تولید نیستند.


در بازار فرهنگی وسیعی که جهالت مدیریت‌های بدکاره خوش‌نیت نصیبشان کرده؛ تجارت کالاهای بیگانه جایگزین تولید محصولات ایرانی شده است و نابود می‌کند این تجارت خارجی، تولید ملی را.


***

کار فرهنگ، بی‌فرهنگ کار راه نمی‌افتد.


و تا دور دست این تاجران فرنگ‌زده گریزان از کار و اعتنا به سرمایه ایرانی باشد فرهنگ به سامانی نخواهد رسید.


و کار فرهنگی استحصال و باز تولید سرمایه‌های فرهنگی خودی اعم از معارف و علوم و تجربیات و الگوها و اسوه‌ها و… است و نه سرگرمی و سردرگمی در بازارهای مکاره اندیشه و هنر و رسانه فرهنگی غربی.

منبع: مجله راه

 

پیــــــــــــــــنوشت!

این هم حال و روز مدیر مدرسه ما... گفتیم دکتر برو دکتر ولی با شما که نبودیم:))


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

کرسی آزاد اندیشی از نوع مجازی!

نمیدونم حکمتش چیه دم امتحانا که میشه همه سوژه ها و انتقادات و ... سرمون میریزه!

چندی پیش مطلبی تحت عنوان اشک نوشت نگارش شد که دوست بزرگواری نقدی به آن مطرح فرمودند که ذیل آن پاسخی عرض شد.

اما با افتخار دوست عزیز و انقلابی و حزب اللهی ما جوابی رو تهیه نمودند که همراه با پاسخ آن در ذیل می آید اما قبل از اون لازمه یه تذکری عرض کنم : جای بسی خرسندی است که دوستان تا این حد پیگیر اعتقاداتشون هستن و جدای از درستی و غلط بودن آن ، از آن دفاع می کنند. ضمن اینکه حتما توجه دارید که این اختلاف در بخشی از اعتقادات هست که غلط بودن آن کسی را کافر نمی کند. نویسنده این نقد اعتقاد کامل و عملی به ولایت فقیه دارند اما نظر دیگری در مورد دعا دارند که در ادامه می آید:

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی