زندگــــی کــــاروانــــی

همراه با کاروان امام حسین تا بهشــت ظـهـور

۴۲۶ مطلب توسط «بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی» ثبت شده است

خواستی گل نشوی

امسال باهاش رفیق شدم...

اردوی جهادی تابستان-شند معصومه

چند روزی باهاشون کار فرهنگی می کردیم،

عجیب دلبسته شدیم

احمد بین بچه ها از همه بزرگتر بود و گیرایی خوبی داشت

...

گذشت تا دیروز یه پیامک داد؛

روستای خودشون آنتن نمی ده و قطعا وقتی اومده طرفای شهر فرستاده!

کل پیامک فقط یک بیت شعر بود و نه هیچ عبارتی دیگه:

 

 

چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم

خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم

 

 

-------------------------

پـــــــــــــی نوشت:

این مناطق تشنه کار عمرانی و فرهنگی است و متاسفانه برنامه ریزی های ما ... . البته مشکل نیرو سازی فرهنگی ، جدی است و معلوم نیست با این وضع به کجا خواهیم رفت.

مثلا اونجا ما نیروی خواهر نداشتیم و مجبور بودیم که دخترای تو سن راهنمایی و دبیرستان هم بیان سر کلاس.و خیلی سخت بود هم کلاس رو دوست داشته باشن و هم دلبستگی ایجاد نشه(آیکون کنده شدن پوست!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

خاطرات عمه

امشب همه از خاطرات قدیم می گویند...اما این شب ها جایی دیگر ...همه دور عمه جمع اند... و عمه از یتیم نوازی های علـــــی می گوید...داستان علی و فاطمه را ... داستان عمو حسن را ... داستان محسنی که نبود ... داستان عبدالله و قاسم... داستان کرب و بلا ... اما در این میان همه مشتاق داستان عمو عباس... می خواهند بدانند آخر عباس آب آورد؟ ... و باز سکینه بود که ... و این داستان را خودتان ادامه بدید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

پناه بر خدا

املای تکرای و.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

تکمیلی یک نقد

متن ذیل ، یکی از نظراتی است که سرور و برادر عزیز آقای امیر منصور معزی ذیل پست "و ما ادراک دانشگاه" مطرح فرمودند.و در ادامه توضیحاتی در همین رابطه :


سلام برشما .خوب البته این موضوع بسیار بلند است وپرداختن به آن درمجال نظر شاید صحیح نباشد .اما چون مطلب زیاد بود خوب عذر نبده را هم در این ابراز نظر که فکر کنم طولانی بشود بپذیرید.


 اول اینکه برخوردشعاری باکرسی های آزاد اندیشی موجب ازجریان افتادن آنها خواهدبود.برای این موضوع زیرساخت هایی نیاز بوده و هست که ظرفیت های اجتماعی دانشگاه ها به دلیل عدم وجود سیاست واحد فرهنگی درطول ادوار مختلف اجازه شکل گیری آنها را نداده است و به طور طبیعی وقتی زیرساخت وجود نداشته باشد بهره برداری از یک پروژه را غیرممکن می کند بعد نتیجه این می شود که شعارهای پررنگ ما را به خود مشغول می کند و این دور تسلسل مادام ادامه خواهد داشت .


دوم اینکه از ظرفیت های دانشگاهی بگذریم باید ببینیم چقدر جامعه ورودی دانشگاهی ما دارای قوه ادراک و بینش و اهل تفکروانتقاد است.چه توفعی داریم مگر این جوان از مریخ آمده یا محصول خارجه است نه این دانشجو از محیطی منتقل شده که آنجا هم فاقد برنامه مدون تربیت فرهنگی اجتماعی بوده بنابراین تکلیف موجودی هم مشخص است .تکلیف اساتید تربیت شده در این محیط هم که مشخص است چون این اساتید همان داشجویان دیروز هستند و در همان سیر تربیت شده و حرکت می کنند.این جامعه بسته که از آزادی بیان فقط انگشت اتهام به سوی هم بلند کردن را بلد است و بدیهیات اخلاقی را به فراموشی می سپارد و تا حرف برنی اتهام و انگ را به سویت روانه می کنندبدون اینکه حتی فکر کنند جگونه می خواهد آزاد بیاندییشدوآن را ترویج دهد.


وقتی ازدید شمای داشجو نظم آموزشی و روش تدریس یک استاد اهمیت نداردو به گمانتان حرف بی ربطی است که سروقت سرکلاس باشید یا ابتدایی است که استاد از شما نظام بخواهد یا توقع دارید دانشجوی شاغل باشید،ومورد نظر استاد قرار بگیرد،خوب طبیعی است که دانشگاه جزوه محور می خواهیم و از این چنین دانشگاهی چگونه انتظار اندیشه دارید . خوب به طور طبیعی تکلیف استاد های فردا هم روشن است .همچنان که تکلیف استاد های امروز که دانشجویان دیروز بوده اند نیز مشخص است .


اول باید خواسته ما به عنوان سیاست گذار از دانشگاه معلوم باشد در کنارش زیرساخت هایی را آماده کرده باشیم همزمان به تربیت نسل پرداخته باشیم و بعد اینگونه از آزاد اندیشی بگوییم.وقتی از این کرسی ها تنها برای ما تعریف کردن از این دولت . ان دولت . بدگویی و طرفداری از اشخاص باقی مانده چطور توقع دارید که در این جهت رشد کرده باشیم.


خلاصه این که مطالب مکتوب شما برخی به جا و درست وقابل ملاحظه ،برخی دردهای اجتماعی و دربخشی هایی هم قابل نقد و بحث است که امیدوارم فرصتی برای پرداختن به آنها پیدا شود.در نشر معارف فرهنگی و اسلامی به یاری خداوند مستدام باشید.


 

***

اما چند نکته تکمیلی:

1- همانطور که فرمودند برخورد شعاری ؛ ایشون از منظر  ساختاری به موضوع نگاه کردند و بنده از منظر دانشجویی. بنده بیشتر دنبال این موضوع بودم که اگر زیر ساخت ها هم فراهم باشد ، باز لنگ خواهیم زد چرا که دانشجو آمادگی پذیرش این مطلب را ندارد. متاسفانه برخی دوستان دانشگاهی فکر کردند بنده این بزرگواران را بیسواد می پندارم ! در صورتی که خطاب بنده به جماعتی است که هنوز با ماهیت آزاد اندیشی آشنا نیست ، در پی برگزاری آن است. آیا این جز برخورد شعاری کردن با کرسی آزاد اندیشی است ؟ شما هیچ وقت برای کودک دبستانی نظریه داروین را نمی گویی و بعدش هم بیایی آن را نقد کنی چون او زیر بنای فکری ندارد! نمی داند چگونه با این موضوع مواجه شود.چه بسا گمراه شود.مگر ما مشکل روانی داریم با برگزاری کرسی دانشجو ها را گمراه کنیم.

2- حتما دوستان یک مروری روی صحبت های آقا داشته باشند؛ روی خطاب آقا در برگزاری کرسی آزاد اندیشی با حوزه است و بعد از اون با دانشگاهیان. دوست عزیزی گفت که چرا می گویی بچه های کارشناسی دنبال این کار نرن؟!! اتفاقا من می گویم کی گفته برن؟ کی گفته انتظار آقا از دانشجوی کارشناسی اینه؟ بیایم به این سوال جواب بدیم.

3- اینکه ورودی دانشگاه ها ضعیف است شکی نیست که علت هم به سیستم آموزش در 12 سال تحصیل بر می گردد که مجال آن در این جا نیست.

4- بنده نظرم این نبوده و نیست که روش تدریس استاد اهمیت نداره ! روی نظم هم که شکی نیست.حرفی که من زدم این بود که فردی که در جایگاه استادی قرار گرفته به هویت یک دانشجو توهین می کند...

5- در دوره کارشناسی توقعی بالاتر از جزوه محوری نیست! در بین ما هیچ رغبتی نیست که علاوه بر مطالب استاد ، مطالب دیگر در منابع دیگر را هم مطالعه کنیم. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گذشتگان در زمینه علوم انسانی انقدر کم کار کردند که منابع اصیل بسیار کم است. منابع ما شده کتب ترجمه ای!!!

6- و همه هدف من از نوشتن آن متن این بود که دانشجو خود باید برخیزد و گرنه از این سیستم آموزشی هیچ آبی گرم نخواهد شد.

7- و تاکید حقیر روی این است که صحبت های آقا را با دقت مطالعه کنیم و حتما به صحبت های پیشین ایشان توجه کنیم. که عدم این کار مساوی است با گمراهی...

8- از اینکه دوستان وقت گذاشتند و مطالبی را مطرح فرمودن بی نهایت سپاس... باشد گردی در کاروان حسینی ...

  

و من الله توفیق

پـــــــــــــــــــــــــــی نوشت:

دو روز قبل از ورود به سفارت انگلیس، حضرت آقا در دیدار با اقشار مختلف سیج نکات ذیل را یادآوری نمودند... شما خود قضاوت کنید؛ آیا این حرکت با این معیار ها سازگار است؟

بسیج سیاسى است، اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافى نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضى نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حد اکثری - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علم‌زده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.

 


و باز به دنبال بهانه ای برای دیدار مولا ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

و ما ادراک دانشگاه

اصلا یادم نیست داستان ما از کجا شروع شد!

از بس سرمان در کتاب بود...بخوان...بنویس... ننوشتی؟.... نیاوردی؟... برو بیرون...!!!

گفتن نخونی قبول نمیشی... کسی دخترشو بهت نمیده(!!) ... کار درست درمون پیدا نمی کنی...

اما در لا به لای این حرفا؛

یکی هم گفت : « انقلاب نیاز به آدم متعهد داره ، درس بخون ... مهم نیست چه رشته ای ولی در هر رشته ای که رفتی متخصص باش»

نفهمیدیم تابستان بعد از کنکور چگونه گذشت... یادش به خیر...از سر جلسه کنکور مستقیم رفتیم مدرسه برای برنامه ریزی اردوی جهادی!

وقتی برگشتیم گفتن سلام دانشجو!!!

دانشجو؟! ... دانش+جو... یا شاید هم دانش+جوب؟

انقدر که به ما گفتن رفتی دانشگاه مراقب باش ... کتب دانشگاهی مسموم هستند...

اما همین که قدم در دانشگاه گذاشتیم ... هیییییییی!

کاش در دبیرستان درجا می زدیم.وقتی گفتیم: استاد چرا فلان متفکر غربی ... در این هنگام بود که چهره استاد تماشایی بود...

کاش فقط چهره استاد تماشایی بود... دانشجوبـــ ـانی که مثل " قل مراد " به تو خیره می شوند!

بندگان خدا حق داشتند...

هیــــــــــــــــسس! بذار استاد درس رو تموم کنه

ایــــشش!! این پسره چقدر سوال می پرسه!

حالا من یه حرفی می زنم اگر تونستید نخندید!!

"تو این فضا باید کرسی آزاد اندیشی برگزار بشه"!

دیروز یکی از دوستان از من پرسید:

یکی شبهه وارد کرده که تو جمهوری اسلامی که مدعی اسلام هست و رهبرش ادعا داره کسی نمیتونه نقد کنه!

چه جوابی بهش بدم؟

بنده خدا از جوابم جا خورد!

گفتم حرفش درسته!! اما در این میان اتفاقا تنها منتقد جدی فضای موجود خود رهبره !

ضمن اینکه این مشکل ما ریشه های تاریخی داره.

یه سری قبل از انقلاب ما رو خفه کردن... یه سری برای حفظ جایگاه نیم بندشون بعد از انقلاب چه کاتولیک هایی که نشدن!حتی از پاپ هم بیشتر... زیر دو کیلو ریش و پشم قایم میشد که کسی نتونه حرف بزنه...

یه دوره ای که هر کی حرف میزد سر و کارش با کمیته بود!

یه دوره ای آقــــا هاشمی (!) شد پیغمبر انقلاب... مخالفت با ایشون مخالفت با خدا بود... یادش به خیر شعاری که بعضا در نماز جمعه سر می دادند... خامنه ای رهبر است ؛هاشمی پیغمبر است... و این شعار را می گفتند ...

در دوره بعد یک روشنفکر ................ روی کار آمد با شعار آزادی!(اون لباس روحانیت توی سرش بخوره!)

از فرداش گفتن هوووورا ! خاتمی رای آورد! دیگه آزادیم! کی میشه با تو برقصیم!!!

و روزنامه های زنجیره ای بود که علیه معدود منتقدین چنان هجمه ای را در پیش می گرفتند که انگار یک کافر حربی صحبت کرده!

گفتند آزادی :و به همین بهانه به همه مقدسات حمله کردند... همان اطرافیان سید اولاد پیغمبر!!!

گفتند آزادی: ... ولایت مطلقه یعنی چه ؟ ... اختیارات رهبر باید کم بشه... پس دمکراسی چی میشه.... وا غربتا...مردمسالاری کجاست؟!

تیم ملی فوتبال در یک بازی پیروز شد؛ زن و مرد تو خیابون رقصیدن؛ مراجع موضع گرفتن... و در جواب آنها لبخندی عاقل اندر سفیه بود فقط...

همان دوره بود که حجاریان در جلسه ای گفت این هیئت رزمندگان که تازه تاسیس شده رو زمین گیر کنید ؛ برای ما خطرناکه ...

این ها همه در دوره آزادی بود... در دوره ای که مثلا میشد نقد کرد...

اما

16 سال گذشت تا دوباره یکی پیدا شود از امام صحبت کند...

در این دوره خفقان(!!!) کسی نبود که به رئیس جمهور در تریبون های مختلف توهین نکند! از دانشگاه و میتینگ بگیر تا خطبه های نماز جمعه "هاشمی 2005 " !!!

و در طرف مقابل بی اعتنایی مطلق به حرف ها... و همه مشکل در همین جا شکل گرفت... منتقد واقعی یا حرف نمی زد و یا حرفش را کسی تحویل نمی گرفت.

در دانشگاه ها هم در طول این بیست و چند سال فعالیت سیاسی را خواباندند ... نه از طرف رهبری که از طرف ... بماند ! فقط همین بس که :

«البته بنده طرفدار حرکت سیاسى دانشجوها هستم؛ خودتان مى‏دانید؛ بارها هم گفته‏ام. آن‏وقتى هم که بنده این حرفها را مى‏گفتم، در محیط سیاسىِ آن روز کشور خیلى طرفدار نداشت؛ اوقاتشان هم تلخ مى‏شد که چرا من گفته‏ام ""لعنت به کسانى که تحرک سیاسى را در دانشگاه‏ها خواباندند و نابود کردند!"" بنده ده، دوازده سال پیش در همین حسینیه این را گفتم. من طرفدار حرکت سیاسى دانشجویان هستم.» 17/10/1383

اصلا نمی خواهم تاریخ سیاسی بگویم. حرف من این است:

ما مثلا مذهبی ها تحمل نداریم رفیقمون یه انتقاد به ما داشته باشه ؛ یه مخالف یه حرفی بزنه که به مزاق ما خوش نیاد! چرا فکر می کنیم هیچ اشتباهی از ما سر نمیزنه؟ این مذهبی بودن یک بادی توی "غب غب" ما انداخته که بیا و ببین!

همین نگاه رو برخی دوستان در دانشگاه دارن. خدمتشون عرض می کنیم اول بگید تعریف بسیجی چی هست؟ چرا فکر می کنید فقط شما بسیجی هستید؟ اگر حرف آقا رو قبول دارید ایشون گفته از نظر من دانشجوی بسیجی کسی است که شب های قدر در مراسم احیا شرکت می کند و قرآن به سر می گیرد!!!

بعد میگیم شما باید برای همه دانشجوها برنامه داشته باشی... چون اکثر دانشجو ها بسیجی محسوب میشن(البته در دانشگاه ما)انگار که کفر گفته باشی میگه اول باید روی خواص سرمایه گذاری کنی!! بعد هم دیگه به جلسات دعوت نمی شی!

دوست دانشجو ! خدا وکیلی توی رشته تحصیلیت چقدر کتب غیر درسی مطالعه می کنی؟ همین شمایی که دنبال برگزاری کرسی هستی ...

از دست من ناراحت نشید اگر بگم مقصر اصلی عدم برگزاری کرسی های آزاد اندیشی خود دانشجو ها هستند...از بس که بی برنامه هستیم.

طرف ترم سوم دانشگاهه دنبال برگزاری کرسی آزاد اندیشیه.از رشته تحصیلیش هم هیچ چیزی نمی دونه!

اصلا مخاطب این حرف آقا دانشجو های کارشناسی نیستن.

امروز همش دنبال حداقل ها هستیم... فردا دنبال پست و مقام...

تخصص کجاست... تعهد کجاست...

واقعا همه چی آرومه؟

شرمنده که این حرف رو می زنم اما :

کسی اگر دعا کنه امام زمان بیاد یا از اولیاء خداست خیالش مطمئنه یا مشکل روانی داره!

وقتی من از پست ترین چیزها تو این دنیا نمی گذرم ... ایشون تشریف آوردن بگن چه گُلی به سر خودم و جامعه زدم؟چی جواب بدم؟

میگم بله من به عنوان یک دانشجوی متعهد در راهپیمایی 22 بهمن همیــــــــــــــــشه شرکت می کردم!؟؟

نشنیده بگیرید... ایشالا دروغه ... شاید هم گربه باشه!

این از ما ... حالا اساتید دانشگاه...

جواب همین سوال کفایت می کنه:

در طول این 30 سال کلا چند تا نظریه تولید شد؟اسلامیش که پیش کش ...

طرف فکر کرده تو دبیرستان داره تدریس می کنه! یک دقیقه سر کلاسش دیر بری میگه برو از کارشناس گروه نامه بیار!!!

خدا رو شکر تا الآن تونستم جلوی خودم رو بگیرم این استاد(؟) رو کتک نزنم...

برخی از اساتید هر جلسه میان سر کلاس از جلسه قبل امتحان می گیرن!!!

بعد میگی استاد ما شاغل هستیم و ... هنوز حرفت تموم نشده برافروخته میشه که دانشجو نباید شاغل باشه

دانشجو سر کلاس دانشگاه افسرده میشه... وای به روزی که تفکیک هم انجام بشه!!!!!!!

بعد به همین دانشجو ها می گی بیا جلسه بذاریم راجع به مباحث رشتمون بحث کنیم.سر کلاس که نمیشه...

از 30 نفر به زور 8 نفر بیان!

بعد نکته جالبش اینجاست:

تو دانشگاه به عنوان یک حرکت کم نظیر ازش یاد میشه که 8 نفر حاضر شدن جلسه داشته باشن...

آخر می ترسم همین 8 نفر هم چشم بخورن!

بیشتر از این حرف بزنم فایده نداره.شما هم خسته شدی!

توی پست قبل سوال کردم علَم علِم دست کیه...

امروز علم علم دست کسی است که به طور پنهانی ، شخصا فعالیت های علمی را پیگیری می کنند....

این حرف رو تمام دانشمندان کشور می زنند که تنها حامی شون حضرت آقا هست... حتی اونهایی که اعتقادی به نظام ندارن.

معصوم یه چیزی می دونسته که گفته خلا یک عالم رو هیچ کس پر نمی کنه...

متاسفانه حرف زیاد است و عمل...

اگر آقا این همه پیگیر فضای آزاد بحث علمی و سیاسی نبودند

و همچنین روی تولید علم تاکید نــمی کردند ؛

شاید امروز می توانستیم سرمان را بالا بگیریم...

و من الله توفیق

 

 

پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی نوشت:

1- ببخشید که طولانی شد! سعی بر این بود که حرف ها رو خلاصه بزنم!

2-در این میان تعدادی دانشجوی واقعی هم هستند که مخاطب این حرف ها نیستند. بجز شما دوست عزیز!

3-مخاطب اصلی کرسی های آزاد اندیشی، اول حوزه های علمیه و سپس اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

ماه من نمی گیرد ...


گرفتن ماه

دروغی بیش نیست

ماه ما

مثل همیشه

می تابد

و هرگز نخواهد گرفت....

پس برخیز نماز شکر بخوان!

 

 

عیادت حضرت ماه از آیت الله یزدی-امروز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

حرف دل

متن زیر کامنت یکی از دوستان عزیزم ذیل متن "قرار بعدی بیت المقدس" که حرف دلی بود  ...

"سلام دوست عزیز 

میزاشتی عرقت خشک شه بعد این انگ عصیان گری و عدم فرمان پذیری رو تو سر خودت و ما می کوبیدی .ما که با هم بودیم ولی انصافا ناراحتم و پشیمون از اتفاق پیش اومده راستش شنبه شب در محضر آقا بودیم ولی روم نشد از این عملم حرفی بزنم ترسیدم نگاه غضبناک آقا را ببینم ولی خب گذشته  ها گذشته بیا خاک بریزیم رو این ننگ البته ذات عمل خوب بود ولی موضوع زمان و نحوه ی انجام اون بود که طبق معمول بدترین عمل در بدترین زمان رو انجام دادیم..."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

در محضر امام سجاد علیه السلام....

خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

خاطره

سروده حاج محمود کریمی در چهارمین شب عزاداری در حسینیه امام خمینی / محرم 1433

برای شنیدن اینجا را کلیک کنید.



خاطرم نیست که از کی به تو عاشق شده‌ام

به تو عاشق شده فارغ ز خلایق شده‌ام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی

قرار بعدی... بیت المقدس!

هشتم آذر ماه


درحاشیه بسته شدن سفارت انگلیس در ایران!/ کارتون: محمد علی رجبی


گفتیم بریم ادای تکلیف کنیم


حواسمون پرت شد


صورت مسئله رو اشتباه خوندیم؛


قرار بود پرچم رو بکشیم پایین


ولی


شلوار انگلیس رو ...


فقط به خاطر خودسری چند نفر؛


فقط؛؛؛


طبق برنامه عمل نکردند و همه را به دردسر انداختند...


نیت تجمع کردیم... سفارت تسخیر شد!!!


عجب ایمانی داریم ما... گولّه اراده...


از خیلی از حرفا می گذرم ... به خاطر برخی مصالح مهم...


ولی


ما دانشجو ها باید  پیش خودمون قبول کنیم تا اون حد آرمانی فاصله داریم


مخصوصا تبعیت از مدیر ؛


برخی اطاعت از ولی رو محصور به آقا می دونن!!


روز تسخیر زیر بار رئیس بسیج دانشجویی(حسین قدیانی)نمی رفتن!


ایشون نظرش بر خروج بود


اما عده ای


زیر بار نرفتن


و افتضاحی شد که هیچ کس نتوانست آن را درست کند؛


و در آخر


با مداخله نیروی انتظامی خاتمه یافت...


توصیف ما وقع باشه برا وقتی آب ها از آسیاب افتاد.


ممکنه برخی سوء استفاده کنن.


اما یک نکته برام از همه مهمتر بود...


اکثر بچه هایی که با هم تو سفارت بودیم


یک حرف رو از هم می پرسیدن...


آقا راضیه ما تو باشیم...؟


.


.


.


جای همه تون خالی بود


بی شرفا عجب جایی برا خودشون ساخته بودن!


واقعا خارج بود!!!


برخی هم محبت کردن بعضی چیزا رو خراب کردن!!


البته


بیشتر از همه ؛


آبشنگولی بود که بچه ها همشون رو شکستن!


وقت برگشت


روی دیوار سفارت ، با خط درشت نوشتم:


قرار بعدی... بیت المقدس...

درحاشیه بسته شدن سفارت انگلیس در ایران!/ کارتون: محمد علی رجبی

------------------


پ.ن:


1- با تشکر از روی خط خدا  که مشکل نوای وبلاگ رو برطرف نمودند... .اجرشون با ارباب...


2- حتما همه دوستان و حقیر را که عاشق کربلا هستن رو دعا کنید... .


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بـــصیـــرتـــ کــــــاروانـــــی